printlogo


کد خبر: 229245تاریخ: 1399/10/22 00:00
اصیل و «خانگی» مثل رادیو هفت

مالک شیخی: در ادبیات و فرهنگ عامیانه جامعه ایرانی، آن دسته از مواد غذایی که بدون افزودنی‌های غیرمجاز و خارج از تولیدات کارخانه‌ای در منزل خانواده‌های ایرانی تولید می‌شود، با استفاده از پسوند «خانگی» معرفی می‌شوند. «نان خانگی»، «غذای خانگی» و محصولاتی از این قبیل که مورد اقبال خانواده ایرانی نیز هست، از این جمله‌اند. فی‌الواقع پسوند «خانگی» برای هر ماده غذایی به معنای این است که این ماده به عنوان یک محصول اصیل، در خانه و توسط یک تولید‌کننده کاربلد تهیه شده که در فرآیند تولید آن نیز از مواد نگه‌دارنده و مضر، افزودنی‌های غیرمجاز، مواد اولیه نامرغوب و تجاری استفاده نشده و یک فرآیند انسانی (و نه ماشینی) در تولید آن نقش داشته است. همه این موارد این اطمینان را به مصرف‌کننده می‌دهد که محصول خانگی یک محصول اصیل است که می‌توان به سلامت آن اعتماد کرد و بدون هراس از عوارض جانبی، آن را مصرف کرد؛ محصولی که تولید آن انبوه نیست و تولیدکننده به عنوان یک انسان بر تمام فرآیند آن نظارت دارد. هر محصول صرفا شبیه خود بوده و خط تولید انبوه و ماشینی که نظارت و کیفیت آن در حیطه فرمول‌ها و شاخص‌هاست، دخالتی در آن ندارد. گویی تلقی مصرف‌کننده محصول خانگی، اینگونه است که فرد تولید‌کننده این محصول را برای خود و با رعایت تمام استانداردها مهیا کرده، فلذا اطمینان کامل بر اصالت و اعتماد به کیفیت آن وجود دارد. 
اگر کمی جامعه‌‌شناسانه به این موضوع نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد نظریه‌پردازان مکتب فرانکفورت در تئوری صنعت فرهنگ نیز معتقدند در عرصه فرهنگ هر چیزی که تولید اصل و منحصر‌به‌فرد آن، جای خود را به تولید انبوه و غیراصیل بدهد، ضمن از دست دادن اصالت می‌تواند رواج‌دهنده فرهنگ توده یا عوام‌زده باشد که چیزی جز سلطه بورژوازی را به همراه ندارد. آنگونه که مدرنیته بر تمام شئون جامعه استیلا یافته و محصول بازتولید شده در عصر مکانیک، هاله و تجلی‌مندی را از محصول زدوده، آن را به ابتذال می‌کشد؛ موضوعی که در محصولات اصیل و غیرانبوه دیده نمی‌شود. اینگونه آرای انتقادی را در دیگر متفکران نومارکسیست مکتب فرانکفورت نظیر مارکوزه، هابرماس، آدورنو و بنیامین نیز می‌توان مشاهده کرد. 
بررسی ضمنی برنامه‌های رسانه ملی نیز از دریچه این تفکر انتقادی، این سوال را در ذهن به وجود می‌آورد که براستی چند درصد از برنامه‌های تلویزیون به عنوان غذای روح جامعه ایرانی، می‌تواند یک برنامه با برچسب «خانگی» باشد؟ برنامه‌هایی که مصرف‌کننده آن مطمئن باشد از کلیشه‌های تولید انبوه فاصله دارد و به سمت توده‌ای شدن فرهنگ حرکت نمی‌کند. قطعا این بررسی ما را به نتایج چشمگیری نخواهد رساند، چرا که اکثر برنامه‌های رسانه ملی در حال حاضر وضعیتی اینچنین ندارند؛ برنامه‌هایی سرشار از کلیشه‌های مرسوم و دور کردن مخاطب از آگاهی. در این میان اما رادیو هفت، برنامه‌ای که 6 سال پیش بر اثر فهم غیرتخصصی متولیان تلویزیون به تعطیلی کشیده شد، از اول دی‌ماه به شبکه آموزش بازگشته و می‌تواند مصداقی از یک برنامه‌سازی اصیل، مورد اعتماد و اصطلاحا «خانگی» باشد؛ آنگونه که در تولید فرم نیز پایبندی به خانه و خانواده را رعایت کرده و در شرایط کرونایی نیز سعی کرده فضای صمیمی خانواده‌های ایرانی را به منصه ظهور بگذارد. 
رادیو هفت «منصور ضابطیان» فارغ از کلیشه‌های مرسوم، به مدد تیم خلاق پشت صحنه خود، با اطمینان توانسته یک برنامه خانگی بدون هیچ‌گونه افزودنی غیرمجاز و نگه‌دارنده‌های رسانه‌ای را به مردم ارائه دهد؛ برنامه‌ای که مخاطب از مصرف آن اطمینان‌خاطر دارد. آنگونه که گویی تولید‌کنندگان این برنامه را برای مصرف خانواده خود تولید کرده‌اند؛ دلسوزانه، اصیل و دغدغه‌مندانه. 
در کارزار رسانه‌ای فرهنگی روزگار معاصر که داد متولیان امر را نیز درآورده، رادیو هفت این شب‌ها از شبکه آموزش سعی دارد نشان دهد با آیتم‌های جذابی که شبیه به هیچ‌کدام از آیتم‌های تولید انبوه رسانه ملی نیست، می‌توان در بدترین ساعات یک رسانه و در یکی از شبکه‌هایی که اتفاقا جزو شبکه‌های پربیننده هم نیست، مخاطب را پای برنامه خود نشاند و به او اطمینان داد در حال مصرف یک «برنامه خانگی» است. با همان اصالت با همان اطمینان!

Page Generated in 0/0998 sec