علی کلهری: کمتر کسی تصور میکرد استقلال بعد از داربی موفق شود با ۳ گل از سد تراکتور در تبریز بگذرد اما این اتفاق رخ داد. حالا این سوال مطرح میشود که فرمول فکری برای این برد چه بود؟ بیانصافی محض است که صحبت از شانس و اقبال کنیم. استقلال دامی را پهن کرد و تراکتور با آغوش باز در آن افتاد. در ادامه به این تاکتیک خاص میپردازیم.
استقلال در دیدار مقابل تراکتور ۳ تغییر را نسبت به داربی در ترکیبش تجربه کرد. شیخ دیاباته جایگزین احمد موسوی مصدوم شده بود و وریا با این تغییر یک پست عقبتر رفت، داریوش شجاعیان هم جایگزین آرش رضاوند مصدوم شده بود و اشتباهات عارف غلامی در داربی او را از ترکیب آبیهای تهران خارج کرد و محمد دانشگر در این دیدار به عنوان زوج دفاعی محمدحسین مرادمند بازی کرد.
محمود فکری در این دیدار هر ۳ مهاجمش یعنی شیخ دیاباته، مهدی قائدی و ارسلان مطهری را برای نخستین بار فیکس کرد. همزمان بازی دادن این ۳ بازیکن در نیمه دوم داربی 94 باعث انتقادات زیادی نسبت به این تصمیم محمود فکری شد، چرا که با به زمین آوردن شیخ دیاباته به جای احمد موسوی و تشکیل مثلث هجومی، آبیها ریتم بازی را از دست دادند و با دریافت ۲ گل تا آستانه شکست در این دیدار هم رفتند. در سیستم 1-3-2-4 استقلال، که شمایل 3-3-4 را در نگاه اول تداعی میکرد، شیخ دیاباته مهاجم وسط بود و ارسلان مطهری و مهدی قائدی هم به عنوان وینگرهای چپ و راست بازی میکردند. استقلالیها هنگام دفاع غالبا آرایش 2-4-4 به خود میگرفتند. محمود فکری اما در دیدار تراکتور از همان ابتدا ۳ مهاجمش را بازی داد و البته این بار ما کاملا نمایش متفاوتتری نسبت به دیدار گذشته از این ۳ بازیکن دیدیم.
از بازی با گلگهر سیرجان بود که ارسلان مطهری با دوندگی و پرسی که میکرد برای استقلال موقعیتسازی میکرد و در بازی مقابل آلومینیوم هم این اتفاق تکرار شد و در بازی برابر پرسپولیس هم همین پرس و فشاری که ارسلان روی مدافعان حریف میآورد باعث به ثمر رسیدن گل اول استقلال در همان دقایق ابتدایی شد. تا بازی مقابل تراکتور این استراتژی کمک زیادی در امر گلزنی به استقلالیها کرد و در نهایت در بازی مقابل تراکتور تقریبا به برنامه اول و اولویت آبیهای تهران برای ایجاد موقعیت تبدیل شد. استقلالیها از نظر پرس از جلو، بازی به بازی پیشرفت کردهاند و این استراتژی به یکی از استراتژیهای مورد علاقه کادر فنی استقلال تبدیل شده است. در بازی با تراکتور هم به وضوح دیدیم که آبیهای تهران با مهرههای هجومیشان فشار شدیدی روی بازیکنان صاحب توپ تراکتور میآوردند با این تفاوت که در بازیهای قبلی به نوعی فقط ارسلان در این پرس شرکت میکرد اما در این بازی هر ۳ ضلع مثلث هجومی در پرس از جلوی آبیها شرکت میکردند و گاه هافبکهای تیم هم در این برنامه شرکت میکردند.
روی گل اول استقلال، شیخ دیاباته با فشاری که روی مدافعان تراکتور آورد خودش را صاحب توپ کرد و با یک دریبل و شوت زمینی دروازه قرمزهای تبریزی را گشود. روی گل اول دیدیم که مهرههای هجومی استقلال علاوه بر پرس بازیکن صاحب توپ، ۲ گزینه پاس شجاعی را هم تحت فشار قرار میدهند و سرانجام شیخ دیاباته صاحب توپ شد. البته این استراتژی همانطور که طراوت خاصی به بازی استقلالیها داده است، میتواند برای آبیها به یک برنامه ناکارآمد هم تبدیل شود. در بازی مقابل پرسپولیس دیدیم که استقلال با همین ۳ مهاجم نتوانست کاری از پیش ببرد و اصلا پرسپولیس به استقلال فرصت پرس نمیداد، علاوه بر سردرگمی هافبکهای استقلال و اشتباهات سریالی مدافعان استقلال، بازی مستقیم و توپهای بلندی که از زمین سرخپوشان ارسال میشد هم فرصت پرس را به استقلال نمیداد و با این ارسالها نقش هافبکها و مهاجمان استقلال کمرنگتر میشد و مدافعان آبیها به نقش اول داستان تبدیل میشدند که در آن بازی هم انواع و اقسام اشتباهات را انجام دادند تا آبیها 2 گل دریافت کنند. به نوعی تیم حریف هر گاه در زمین خود با پاسهای عرضی به دنبال منافذ خالی در ساختار دفاعی استقلال باشد، ضریب اشتباهات مدافعان آن تیم بالا میرود، چرا که اسیر پرس سنگین مهاجمان استقلال میشود اما اگر یک تیم به صورت عمودی بازی کند و به دنبال خلق موقعیت از کانالهای طولی باشد، میتواند با یک ارسال یا پاس طولی، خط حمله و هافبک استقلال را از بازی خارج کند و پرسینگ آبیها را از کار بیندازد. یکی دیگر از مشکلاتی هم که استقلال میتواند در این سیستم با آن مواجه شود، رویارویی با تیمهایی است که مالکیت را در اختیار استقلال قرار میدهند و با تشکیل عرض 5 یا 4 نفره به دنبال دفاع کردن هستند. استقلال در چنین مواقعی صاحب توپ میشود و باز هم به این نکته میرسیم که آبیها در امر بازیسازی مشکل دارند و این شرایط هم به دلیل طراوت کمی است که در خط هافبک استقلال هنگام مالکیت توپ وجود دارد. البته داریوش شجاعیان در این دیدار با جنگندگیای که داشت پایهگذار گل سوم استقلال شد که همین اتفاق هم به پرس از جلو استقلالیها برمیگشت. استقلال، تراکتور را با پرس از جلو برد و میتوانیم استفاده از این تاکتیک را هوشمندانه بدانیم اما به قول معروف با یک گل بهار نمیشود. برای اجرای یک بازی ایدهآل و بینقص آبیهای تهران نیازمند اضافه شدن چندین مؤلفه دیگر به ترکیبشان هستند. علاوه بر بازیسازی هافبکهای این تیم، ساختار دفاعی این تیم هنوز دارای اشکالاتی است و در این دیدار به دلیل اینکه تراکتوریها ترکیب مناسبی را برای این بازی انتخاب نکرده بودند خیلی محک نخورد. آبیهای تهران در هفتههای اخیر نشان دادهاند روی توپهای بلند ضربهپذیر هستند؛ به عنوان نمونه گل محمد طیبی و فرشاد احمدزاده تا گلهایی که این تیم در داربی دریافت کرد. مدافعان استقلال در یارگیری و اصل پوشش دارای اشکالاتی هستند که در این دیدار به دلیل نحوه بازی تراکتور خیلی به چشم نیامد. البته حضور محمد دانشگر که روی توپهای هوایی بهتر از عارف غلامی کار میکند دفاع استقلال را قرص و محکمتر کرده است. تعویضهای فکری هم در این دیدار خیلی تعریفی نداشت و تعویض یکی از دفاع وسطهای تیم تمرکز آبیها را به هم ریخت و روی همین اتفاق هم گل خوردند. استقلال این بازی را با ترفند نتیجهگرایانه محمود فکری برد، خوب برد تا کادر فنی استقلال در حاشیه امنیت قرار بگیرد اما درست در نقطه مقابل خط حمله استقلال که با 3 گل و 2 پاس گل (2 گل از شیخ، یک گل و یک پاس گل از مهدی قائدی و یک پاس گل از ارسلان مطهری) خیال آبیها را از بابت نتیجه راحت کرد، این تیم هنوز در مرکز میدان در فاز بازیسازی و همچنین در خط دفاعیاش ایرادهایی دارد که محمود فکری باید آنها را برطرف کند.
این پیروزی پرگل این اعتماد به نفس را به کادر فنی استقلال میدهد که با آرامش و اطمینان بیشتری دنبال رفع ایرادهای باقیمانده باشند. محمود فکری با پرس از جلو مقابل تراکتور، منتقدها را هم پرس کرد. او این فرصت را دارد که حالا در جایگاه برنده مقتدر، سراغ اصلاحات بعدی برود.
فوتبال محمود فکری فوتبال نتیجهگراست، اصولا فوتبال نتیجهگرا نباید حتما فوتبال زیبا هم باشد. برای تماشای فوتبال زیبا باید صبور بود. شاید بهتر باشد هواداران استقلال با این واقعیت کنار بیایند. فوتبال نتیجهگرا، ایدهآل هوادار استقلال نیست اما الان واقعیت این تیم همین است که فرصت لازم برای ارائه فوتبال زیبا را نداشته و باید با همین فوتبال نتیجهگرا سر کند.