زهرا محسنیفر: ترامپ، آمریکای بدون روتوش بود. از آن عجوزههای کریهی که بزککنندگان غرب را به دردسر انداخت. آنها که در تبلیغ غربگرایی گنجشک را رنگ کرده و جای قناری جا میزدند، در مقابل موطلای روسیاه جا خوردند. هر چه فوکویاما درباره لیبرال- دموکراسی گفته بود، ترامپ جوید و نشخوار کرد. او برای جهاز هاضمه تمدن غرب وحشی، لقمه گندهتر از دهان بود که فرو رفت و گلوگیر شد و برای جهانخواران خوشاشتها، نه راه پیش گذاشت و نه راه پس. عصاره فضولات آمریکا، به زبالهدان تاریخ پیوست تا در ضایعاتی سرمایهداری مدرن هم قابل بازیافت نباشد.
ترامپ، بزکپذیر نبود اما تحریفپذیر چرا. «پرزیدنت ترامپ»، اگر چه واقعیتی عریان از زوال آمریکا بود اما ترکیب وصفی «ترامپ دیوانه»، کلمه حقی بود که اراده باطلی در آن برای سازندگانش مستتر گردید. میشد تمام کاسه و کوزههای بیتدبیری را سر دیوانهای شکست که جفتپا وارد بازی دنیا شده تا زیر میز نظم نوین جهانی بزند. میشد هیچ به روی خود نیاورد که بازی دنیا اصولا همین لگدپراکنیهای جهاناولیها و نظم نوین جهانی همین زیر میز امنیت جهانسومیها زدن است. میشد ظهور ترامپ گوربهگوری را یک بدشانسی برای برجام، آن معجزه دیپلماسی گوگولیمگولی، دانست که اجازه نداد از زمین لمیزرع مذاکره، گلابی رفع تحریم بروید. میشد هیچ به روی مبارک نیاورد که قبر مذاکره با شیطان بزرگ که روی آن فاتحه میخوانند، میت ندارد. میشد در فهم این واقعیت خود را به تجاهل زد که عمر برجام دست کدخدای دهکده جهانی بود و ترامپ فقط وسیله بود. لعن و نفرین آمریکوفیلهای داخلی به دامن ترامپ گیر میکند اما به پر قبای آمریکا، نه. قمارباز برای وجهه آمریکا وصله ناجور نبود، اصل وجهه ناجور آمریکا بود.
ترامپ هر چه بود رفت اما ترامپیسم که همان چهره عریان فرهنگ گاوچرانهاست، هنوز هست. جنتلمنهای کراواتپوش هم حالاحالاها نمیتوانند برای پادشاه لخت دنیا لباس آبرو بدوزند. همه میدانند بایدن، خرزهره با روکش شکلاتی است. اگر چه «جو»، بزکخورش ملس است و چند وقتی قلمهای روزمزد و حنجرههای بیترمز را سرگرم میکند اما آخرش میگذارد در کاسه لیبرالها تا کاسه چهکنم چهکنم دست بگیرند. برای راهاندازی موتور اقتصاد ما، تایتانیک نمیتواند تکچرخ بزند. جمهوری اسلامی زیر کارزار فشار حداکثری استخوان ترکانده اما استخوانهای پوسیده ریگانها شهادت میدهد ترامپها و بایدنها وارث آرزوهایی هستند که به گور میروند.