printlogo


کد خبر: 229754تاریخ: 1399/11/6 00:00
سر سیاه زمستان
اسحاق جهانگیری در ماه‌های پایانی دولت حسن روحانی مدعی شد عده‌ای چوب لای چرخ دولت گذاشته‌اند و در اظهاراتی توهین‌آمیز خطاب به منتقدان گفت زمستان می‌رود و روسیاهی به شما می‌‌ماند

گروه سیاسی: هر چه به پایان عمر دولت دوازدهم نزدیک‌تر می‌شویم، موعد پاسخگویی دولتمردان بیشتر از قبل تبدیل به فرصتی برای طلبکاری‌شان و گلایه از مخاطبان مجهول می‌شود. از روحانی که وعده‌های انتخاباتی را مربوط به سال 95 می‌داند تا ظریف که معتقد است هزینه‌های رابطه با آمریکا را به دوش کشیده، همه مقامات در جایگاه طلبکاران وضع موجود مواضعی اتخاذ می‌کنند که گویی دیگران باید پاسخگوی شرایطی باشند که در دوره مدیریتی آنها حادث شده است(!) 
به گزارش «وطن امروز»، در این میان اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور که پیش از این در انتخابات ریاست‌جمهوری سال96 در قامت مدافع تمام‌قد وضعیت موجود حاضر شده بود، روز گذشته در حاشیه بازدید از بیست‌و‌پنجمین نمایشگاه صنعت نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی از پایان زمستان و روسیاهی افرادی گفت که چوب لای چرخ دولت کرده‌اند. وی با بیان اینکه ما نگذاشتیم بزرگ‌ترین پروژه‌های کشور در دوران تحریم نه تنها تعطیل شود، بلکه به سرعت جلو رفته و اجرایی شود، اظهار داشت: من روزها و هفته‌های خوشی را برای آینده کشور پیش‌بینی می‌کنم. زمستان تمام شد و روسیاهی ماند برای کسانی که به جای کمک به دولت سعی کردند با زبان و اقدامات‌شان چوب لای چرخ بگذارند. جهانگیری گفت: روزهای بهاری خوبی را در پیش خواهیم داشت، حتی در همین ماه‌های اخیر و دوره ریاست‌جمهوری ترامپ رکوردهایی در صادرات نفت و میعانات نفتی به دست آمد که قابل توجه است. در دورانی که کسی که آرزو می‌کرد فروش نفت ایران به صفر برسد، ما در دی‌ماه امسال به بزرگ‌ترین رکورد در صادرات نفت رسیدیم. وی افزود: امیدوارم با اقدامات و هماهنگی‌هایی که در داخل کشور پیش می‌آید، مردم طعم شیرین مقاومت را بچشند و امیدوارم کسانی که بیخود برای خود تصوراتی دارند، روزهای خوش مردم را تلخ نکنند و بگذارند مردم طعم شیرین مقاومت را بچشند. 
سخنان جهانگیری فارغ از صحت و سقم اتهاماتی که مطرح می‌کند، مواضعی مجهول است. به عبارت دیگر درست در شرایطی که مردم ایران ناکارآمدی و سیاست‌های غلط اقتصادی را با گوشت و پوست و استخوان خود لمس می‌کنند، معاون‌اول رئیس‌جمهور به جای پاسخگویی پیرامون عملکرد دولتمردان باز هم از دشمنانی فرضی سخن به میان می‌آورد که می‌خواسته‌اند چوب لای چرخ موفقیت‌های(!) دولت بگذارند. دولتمردان به طور اعم و شخص اسحاق جهانگیری به طور اخص به عنوان مسببان وضعیت موجود شناخته می‌شوند، آنها می‌توانند بر مبنای واقعیت‌های موجود از عملکرد خود دفاع کنند و حتی سهم بخش قابل توجهی از این وضعیت را به تحریم‌های خارجی اختصاص دهند اما نمی‌توانند از نقش خود در شکل‌گیری این موقعیت و اظهاراتی که پیش از این به زبان آورده‌اند فرار کنند. جهانگیری چه از این جهت که در 7 سال گذشته معاون اول رئیس‌جمهور بوده و در قضایای مهمی از جمله ارز 4200 تومانی نقش محوری ایفا کرده است و چه از آن جهت که سال 96 در جایگاه نامزد پوششی به حمایت همه‌جانبه از سیاست‌های دولت پرداخت و مردم را برای رای مجدد به روحانی ترغیب کرد، باید بیش از سایر چهره‌های دولتی پاسخگوی وضعیت این روزهای کشور و ثمره نهایی سیاست‌هایش باشد. تعریف چنین مخاطبان مجهولی در سخنان جهانگیری و تقلا برای آسمان و ریسمان بافتن با نیت منسوب کردن وضعیت مدیریتی کشور به دست‌های پشت ‌پرده، تنها باعث سرخوردگی بیشتر مردم می‌شود.
 
* مردم ایران یادشان هست!
جهانگیری در حالی در آخرین ماه‌های حیات دولت روحانی سعی می‌کند کماکان در قامت یک طلبکار به دشمنان فرضی حمله کند و آنها را مسببان وضع موجود تعریف کند که بازخوانی اختصاری مواضع او در سال‌های اخیر و بویژه مناظرات انتخاباتی سال96 مؤید محاسبات غلط او و روحانی است. مضاف بر اینها، جهانگیری در حالی سعی می‌کند همانند روحانی با ضریب‌بخشی به تاثیرات تحریم‌های خارجی حتی وضعیت موجود را به عنوان نشانی از کارآمدی(!) دولتمردان بداند که اساسا فلسفه شکل‌گیری دولت یازدهم و دوازدهم را باید در شعارهای روحانی و جهانگیری مبنی بر جلوگیری دولت از تحمیل تحریم‌های خارجی دانست، به عبارت دیگر کسانی که با وعده رفع تحریم‌ها توانستند آرای عمومی را تصاحب کنند و اکنون باید پاسخگوی چرایی امتداد و تقویت این تحریم‌ها در سال‌های اخیر باشند، حالا از اینکه در شرایط تحریمی مضاعفی هنوز مشغول اداره کشور هستند به عنوان نقطه مثبت مدیریتی یاد می‌کنند!
جهانگیری در حالی در شرایط بغرنج فعلی سعی دارد از عملکرد مجموعه دولت دفاع کند و از تحریم‌های بی‌سابقه ترامپ بگوید که سال96 در میانه هشدارها نسبت به سرنوشت سیاست‌های متکی به برجام، احتمال خروج آمریکا از توافق را مردود دانسته بود. برای نمونه معاون اول رئیس‌جمهور چند هفته پیش در دفاع از عملکرد دولتمردان گفته بود: «خیلی‌ها به ناحق دولت را به ناکارآمدی متهم می‌کنند اما اگر به جای این دولت گروهی دیگر بود ممکن بود در برابر این جنگ، جمهوری اسلامی ایران را که هیچ، حتی ایران را از دست بدهند. اما تیم کارکشته‌ای بر سر کار بوده است که توانسته در مقابل این جنگ ایستادگی کند». این اظهارات جهانگیری در حالی است که وی مهرماه سال96 سخنان دیگری را به زبان آورده و گفته بود: «چند ماه بود راجع به این مساله تبلیغ می‌شد، رسانه‌های خارجی هم دائم تکرار می‌کردند که ترامپ استراتژی مهمی را علیه ایران در پیش گرفته است، در داخل هم عده‌ای می‌گفتند او برجام را آتش می‌زند، تحریم‌ها بر می‌گردد. اما چه کسی این مساله را پذیرفت؟ اقتصاد کشور چرا تکان نخورد؟ چرا پیش‌بینی‌هایی که درباره قیمت ارز می‌کردند و می‌گفتند به عددی نجومی می‌رسد، اتفاق نیفتاد؟ چون ملت ایران به توان دولتش امیدوار بود». 
تناقض‌های جهانگیری البته به اینجا ختم نمی‌شود و ادعاهای او درباره برجام نیز اقیانوسی از این تناقض‌ها به شمار می‌آید. برای نمونه جهانگیری در حالی آذرماه سال جاری اعتراف کرده بود «ایران منفعت قابل توجهی از اجرای برجام نبرده است» که پیش از این در تبلیغات انتخاباتی سال96 گفته بود: «امروز دیگر کسی راجع به تورم و گرانی حرف نمی‌زند، نمی‌گوید دولت را به ما بدهید تا تورم را مهار کنیم، چون کاری شد کارستان! رئیس‌جمهور خودش وقت گذاشت. رونق شروع شده است، فضای بین‌المللی مثبت شده و ما به همه اهداف‌مان در برجام رسیدیم، دنیا عاشق کار کردن با ایران شده است!»
همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، طرح صورت مساله تحریم‌های خارجی به عنوان سدی در برابر عملکرد مقامات دولتی نمی‌تواند ادعایی قابل پذیرش برای مسؤولان دولتی باشد، چرا که دولت یازدهم و دوازدهم با وعده رفع تحریم‌های خارجی روی کار آمده است و پایدار ماندن این تحریم (و مضاعف شدن آنها به اقرار رئیس‌جمهور) نشان از عدم تحقق مهم‌ترین وعده دولت روحانی دارد. با این حال بازخوانی وعده‌های جهانگیری در جریان مناظرات انتخاباتی سال96 و قیاس آنها با وضعیت موجود می‌تواند شاخصی منصفانه برای قضاوت عملکرد مقامات دولتی باشد. جهانگیری در حالی مدعی شده مقامات «کارکشته» دولتی به این موفقیت رسیده‌اند که جلوی فروپاشی ایران را بگیرند که در دومین مناظره انتخاباتی گفته بود: «مردم یادتان هست وضعیت اقتصاد چگونه بود، دارو پیدا نمی‌شد، کره، پنیر و شیر خشک پیدا نمی‌شد. سیلوهای گندم خالی بود؟ یادتان هست برخی شب‌ها در صف بانک‌ها می‌خوابیدید تا صبح چند سکه بخرید؟ اما شما مشکلات را می‌توانید حل کنید. شما هر وقت به صحنه آمدید تهدیدات را برطرف کردید». او در مناظره سوم انتخاباتی نیز ادعا کرده بود: «یادتان هست لحظه‌ای قیمت ارز و کالا عوض می‌شد. منابع را به سمت تولید بردیم، فضایی درست کردیم که با بین‌الملل می‌شود کار کرد، می‌شود سرمایه‌گذاری جذب کرد. سال۹۵، ده میلیارد دلار سرمایه جذب کردیم. منابع خارجی ۴۳ درصد رشد کرده است. ماشین اقتصاد کشور راه افتاده است، سرعتش کم است که ان‌شاءالله بیشتر می‌شود... ما سهام عدالت را واقعی خواهیم کرد. شما مردم در کارخانه‌ها سهامدار خواهید شد. ۳ سال کار شد که مردم لذت سهامدار شدن را در کارخانه‌ها بچشند». فراتر از همه اینها اسحاق جهانگیری در یکی از گفت‌وگوهای انتخاباتی‌اش اساسا وعده رفع فقر را در صورت پیروزی دولت دوم روحانی طرح کرده و گفته بود: «اگر ما پیروز بشویم با اجرای موفق برنامه‌هامان، دیگر هیچ‌کسی در ایران سر گرسنه زمین نخواهد گذاشت، هیچ کارتن‌خوابی دیگر نخواهد بود، هیچ کودک کاری نخواهیم داشت».
 
* مردم را عصبانی نکنید
یقینا سیاهه وعده‌های جهانگیری را با مثال‌ها و مصادیق متعدد می‌توان ادامه داد اما اکتفا به همین چند مورد نیز می‌تواند فاصله طویل میان آنچه وعده داده شده بود با آنچه محقق شد را روشن کند. در چنین شرایطی اتخاذ مواضعی مشابه موضع روز گذشته جهانگیری نه ‌تنها از خشم مردم نسبت به شرایط حادث شده در سایه مدیریت دولتی‌ها نمی‌کاهد، بلکه بیش از پیش با در کنار هم قرار دادن طلبکاری این روزهای جهانگیری با وعده‌هایی که سال96 داده بود، عصبانی می‌شوند. به بیان دیگر مقامات دولتی پس از آنکه در سایه حمایت‌های همه‌‌جانبه، تمام سیاست‌های اقتصادی خود را پیگیری کردند و در نهایت نه ‌تنها موفق به تحقق وعده‌های‌شان نشدند، بلکه شرایط سخت و غیرقابل دفاع فعلی را نیز به مردم تحمیل کرده‌اند، بهتر است با عذرخواهی از مردم از خشم آنها بکاهند، نه آنکه بر آتش خشم عمومی بنزین بپاشند و مدیریت خود را مدیریتی تراز معرفی کنند.
 
* جهانگیری؛ تمثال تصمیمات غلط
فارغ از وعده‌های انتخاباتی روحانی در سال96 و تاثیر روانی سخنان این روزهایش بر فضای عمومی جامعه، تاثیرات سیاست‌های اقتصادی و الگوی مدیریتی او را نمی‌توان از وضعیت فعلی جامعه جدا کرد. در طول سال‌های گذشته هیچ تصمیم بزرگ اقتصادی در کشور گرفته نشده به غیر از اینکه معاون اول در آن تاثیرگذار باشد. بر همه روشن است اسحاق جهانگیری بازوی هماهنگ‌کننده اقتصادی دولت‌های یازدهم و دوازدهم بوده و اساسا کلان‌تصویر دولت نسبت به مسائل اقتصادی هم متاثر از نگاه جهانگیری است. از این رو شرایط کنونی اقتصاد کشور را می‌توان کارنامه‌ای از مدیریت و تصمیم‌های وی دانست؛ کارنامه‌ای که نشانگر مردودی تمام و کمال دولت و جهانگیری است. در باب مردودی دولت حسن روحانی در اقتصاد می‌توان چندین کتاب نوشت اما برای نمونه همین بس که به دلیل نارسایی‌های 7 ساله اقتصادی دولت، کشور نتوانست در روزهای ابتدایی شیوع کرونا تن به اجرای محدودیت گسترده بدهد‌ و به نوعی اقتصاد معطل شرمنده روز مبادا شد. فارغ از تاثیرات غیرمستقیم اسحاق جهانگیری در پیدایش شرایط کنونی، در برخی سیاست‌های اشتباه به قدری نقش جهانگیری مشهود است که نام وی بر آن نهاده شده است. «دلار جهانگیری» ترکیبی است که هیچ‌گاه از خاطره مردم پاک نخواهد شد؛ نمونه‌ای تمام و کمال از تصمیمی اشتباه که هزینه آن از سبد معیشتی مردم پرداخت شد. سیاست ارز 4200 تومانی 2 هدف کلی داشت؛ اول اینکه قیمت ارز را در بازار آزاد کنترل کند و دومین هدف ممانعت از افزایش قیمت کالاهای وارداتی بود؛ اهدافی که هیچ‌گاه محقق نشد. رشد 77 درصدی تورم ظرف 2 سال پس از اجرای این سیاست به علاوه قرار گرفتن دلار در کانال 30 هزار تومانی در بازار آزاد و 8/4 میلیارد دلاری که هیچ‌وقت منجر به واردات نشد، تنها بخشی از نتایج منفی اجرای سیاست ارز 4200 تومانی است. جالب اینجاست که دولت هیچ‌گاه به اشتباه خود اعتراف نکرد! اسحاق جهانگیری حتی یک بار هم درباره تورم حاصل از افزایش نرخ ارز و تاثیری که روی زندگی مردم گذاشت و ایضا منفعتی که برای یک طبقه خاص نزدیک به دولت ایجاد کرده، سخن نگفته است و حالا اینچنین بی‌محابا به دنبال ایراد گرفتن از دیگران است.
 

Page Generated in 0/0059 sec