مهدی خدادادی: همیشه اولینها خوب به خاطر میمانند، چون تعریف جدیدی به ذهنها ارائه میدهند و به همین سبب جاودانه میشوند. سیداحسان هم از همین دسته بود، از دسته اولینها! سیداحسان نخستین شهید مدافع حرم شهرستان گرگان بود. عنوان نخستینشهید مدافع حرم برای مردم تازگی داشت و حس کنجکاوی، ذهنشان را با حجم زیادی از سوالات پر میکرد. اعظمالسادات حسینی نیز از همین دسته مردم است با این تفاوت که او برای رسیدن به پاسخ سوالهایش دست به تحقیق زده، سراغ کسانی رفته که تصویرهای کوچک و خاطراتی کوتاه اما شنیدنی از سیداحسان در ذهنشان داشتند؛ خاطراتی که لابهلای اتفاقات ساده روزمره زندگی متولد شدهاند. او این خاطرات را شنیده و کنار هم چیده و در کتاب «مثل نسیم» چهره کاملی از شهید سیداحسان حاجی حتملو برای دیگران ترسیم کرده و این هنر اوست که یک نویسنده است.
اعظمالسادات حسینی در این کتاب به روایت زندگی سیداحسان حاجی حتملو از زبان مادر، همسر، خانواده همسر، دوستان، همکاران و همرزمانش میپردازد و در هر بخش از این کتاب خاطرات زیبا و تاثیرگذاری را در مقابل دیدگان مخاطبان به تصویر میکشد.
«گفتی: اصلا هم درست نیست امشب، شب اول زندگی مشترکمون این رو بگم ولی احساس میکنم لازمه.
نگاهت کردم، کنجکاو شده و منتظر بودم بشنوم چه میخواهی بگویی. پشت بندش گفتی: بزرگترین آرزوی من شهادته. میخوام این رو بدونی و دعا کنی که به آرزوم برسم.
نمیدانم چرا آن لحظه اصلا از حرفت تعجب نکردم، شاید خودت هم فکر میکردی با شنیدن این حرف یکه میخورم و ناراحت میشوم. عمق و معنای حرفت را فهمیدم اما انگار همان شهدایی که کنارشان بودیم، دلم را قرص و محکم کرده بودند. با آرامشی عجیب به تو گفتم: حالا که بزرگترین آرزوت شهادته، امیدوارم که به آرزوی قلبیات برسی».
شهید سیداحسان حاجیحتملو از افسران متخصص یگان تخریب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که سال 93 برای دفاع از حرم و مبارزه با گروههای تکفیری وارد منطقه حلب سوریه شد و امر آموزش تلهگذاری و انفجار به نیروهای سوری را برعهده گرفت. سیداحسان در کنار این کار به همراه نیروهای اطلاعات به عنوان یک تخریبچی حاضر میشد و کار مینگذاری، تلهگذاری و انفجار سنگرهای دشمن را برعهده داشت. سرانجام شهید حاجی حتملو 13 بهمنماه 1393 در درگیری مستقیم با عناصر تکفیری به فیض شهادت نائل آمد؛ پایانی که او از آغاز زندگی دنیایی به آن میاندیشید. همان آرزویی که در سفر حج سال 1390 برای همه همسفرانش از خدا خواسته بود.«ایشالا همدیگر رو تو بهشت ببینیم» و این دعای سیداحسان با توفیق شهادت برای خود او به اجابت رسید. درست همان آرزویی که همسرش به زبان شعر برایش از خدا میخواست. «اگه یه روزی فرشتهها/ بگن چی میخوای از خدا/لبام و باز میکنم و/ میگم به خواهش و دعا/ شهادت شهادت، همه آرزومه». شهیدی که شهادتش مادر را بیتاب و بیقرار کرده بود و تنها کلام آقا بود که قرار را به دل مادر بازگرداند. «شهیدت مثل جواهری میماند که توی بانک امانت گذاشتی، هست ولی شما نمیبینیدش. این شهید ذخیره آخرتتان است. انشاءالله».
کتاب «مثل نسیم» به قلم اعظمالسادات حسینی سرگذشتنامه نخستین شهید مدافع حرم گرگان، شهید سیداحسان حاجی حتملو در 232 صفحه توسط انتشارات روایت فتح چاپ و در اختیار مخاطبان قرار گرفته و هماکنون نسخههای چاپ نوبت دوم این کتاب روانه بازار نشر شده است.