printlogo


کد خبر: 229853تاریخ: 1399/11/8 00:00
مردودی وزارت ورزش در مدیریت سرخابی‌ها
فروش برای فرار

مهدی طاهرخانی: بزرگ‌ترین خیانت به اموال عمومی همین است که برای رهایی از آنها، پای‌شان را به گونه‌ای غیرشفاف به جاهایی نظیر بورس و فرابورس باز کنیم. این قصه مدیریت سرخابی‌های پایتخت است و وزارت ورزش و جوانان؛ مجموعه‌ای که وظیفه دارد از این ۲ باشگاه به عنوان «کالایی استراتژیک» که رابطه مستقیمی با چند ده میلیون هوادار دارد، مراقبت و حراست کند اما حالا به فکر رها کردن خویشتن از این مسؤولیت خطیر افتاده است. 
در این یادداشت به این واگذاری 100 درصد اشتباه و از بیخ و بن غلط کاری نداریم و مقصود اصلی این است که نشان دهیم سوءمدیریت کلان چگونه می‌تواند آینده و حال یک باشگاه بزرگ و مردمی را به ورطه سقوط بکشاند. 
 طبق قانون و آنچه خانه ملت برای دولت موظف کرده است، استقلال و پرسپولیس به عنوان ۲ تیم دولتی باید از طریق وزارت ورزش و جوانان مدیریت شوند، البته از آنجا که طبق مصوبه همان مجلس، دولت حق ندارد ریالی برای تیم‌های حرفه‌ای هزینه کند، انتخاب مدیران این ۲ باشگاه اهمیتی بسزا پیدا می‌کند. گفته می‌شود وزیر ورزش به عنوان رئیس مجمع هر ۲ باشگاه در طول این چند سال با دقت بسیار زیاد روی انتخاب نفرات خود وسواس داشته است اما حیرت‌آور آنکه این انتخاب‌ها دارای باگ‌های بسیار بزرگی بودند؛ به بزرگی مهدی رسول‌پناه!
 شاید عنوان شود چطور هنگام قهرمانی‌های پرسپولیس وقتی عده‌ای با هشتگ «بابا مسعود» سعی بر آن داشتند از نقش وزیر در قهرمانی این تیم بگویند، شما نظر دیگری داشتید. پرداختن به این موضوع ۲بعد کاملا جداگانه دارد؛ شریک کردن وزیر ورزش در موفقیت‌های پرسپولیس به آن معناست که او عامدانه دیگر تیم پایتخت را تضعیف کرد یا از این منظر که او در داوری‌ها دخالت داشت. از هر سمت‌وسویی به این موضوع بپردازیم، به اصل حقیقت نخواهیم رسید. واقعیت یک چیز است؛ وزارت ورزش در انتخاب مدیران سرخابی به هر دلیلی مصالح سیاسی و بعضا شخصی را بر دیگر فاکتور‌ها ارجح دانست و ماحصل این اشتباه بزرگ وضعیت اسفبار مدیریتی این ۲ تیم در طول چند سال گذشته است. 
 نه قهرمانی‌های متوالی پرسپولیس ارتباطی به درایت وزیر داشت و نه اگر احیانا آبی‌ها عوض رقیب به این جام‌ها دست پیدا می‌کردند، رد پای وزیر در آن هویدا بود. استقلال در طول چند فصل گذشته بیشترین ضربه را از اتفاقات مدیریتی خورد؛ جایی که مدیران این تیم عوض اعتماد به یک کادر فنی در ۲ فصل متوالی، مرتب این تیم را از حیث مربی با تغییرات متوالی مواجه کردند و طبیعتا نمی‌شود انتظار جام از مجموعه‌ای را داشت که ثبات ندارد. 
از سوی دیگر همین سناریو در پرسپولیس هم اجرا شد اما تفاوت بزرگ این ۲ تیم در یک شخص بود؛ برانکو. پرسپولیس مرتب تغییر مدیریت می‌داد اما از آنجا که برانکو نتایج درخشانی را با تیمش می‌گرفت، مدیریت بهانه‌ای برای تغییر کادر فنی نداشت. تغییر کادر فنی هم در گام بعدی به تغییر بازیکن می‌رسد و همین یعنی از بین بردن یک سال زمان برای هماهنگی یک تیم. شاید از خوش‌شانسی قرمزها بود که بعد از رفتن برانکو و قبل از جذب کالدرون، مدیریت وقت با همه بازیکنان سابق تمدید کرد. تصور کنید کالدرون تنها 2 ماه زودتر سرمربی شده بود. او با وجود اینکه لیست تیمش پر بود، در تصمیمی به غایت غلط و اشتباه عذر سروش رفیعی و شایان مصلح را خواست تا بازیکن مدنظر خودش را جذب کند. امروز سروش رفیعی ستاره میانه میدان سپاهان است و پرسپولیس بدون داشتن بازیساز در حسرت از دست دادن بشار رسن. آن روز سروش رفیعی و مصلح را کالدرون بیرون کرد تا عنصر عجیب و غریبی به نام جونیور برزیلی را در خط حمله جذب کند. نتیجه چه شد؟ حیف و میل 250 هزار دلار و مهم‌تر از آن سوزاندن ۲ مهره‌ای که در این تیم جا افتاده بودند. پرسپولیس بعد از رفتن برانکو خوش‌شانس بود که تیم بستن را به مربی خارجی جدید که هیچ ‌شناختی از فوتبال ایران ندارد، نسپرد. 
با این وجود آنچه مدیریت منتخب وزیر ورزش بر سر پرسپولیس آورد را همگان می‌بینند. مهدی رسول‌پناه تنها به واسطه رابطه سیاسی خارج از مستطیل سبز با وزیر ورزش در یکی از احزاب اصلاح‌طلب، پا به اتاق مدیریت قرمزها گذاشت. او یک تنه عامل جدایی چندین بازیکن موثر شد و از آنجا که یک جنگ پنهان را با یحیی گل‌محمدی آغاز کرده بود، تلاش می‌کرد به هر نحوی مانع موفقیت این مربی شود. ولو با نگرفتن مهره‌های مدنظرش. صحبت‌های کف خیایانی او که منتشر شد، همه واقعیت را نشان داد. 
با وجود اینکه در قسمت سوم افشا شده این حرف‌های کف خیابانی، او حرفی کاملا موهن و خارج از ساختار را علیه شادی گل مهدی ترابی به زبان آورد اما وزارت ورزش کماکان با خونسردی تمام چند ماه منتظر شد تا دست آخر با خروج این فرد موافقت کند. 
نه اینکه وضع مدیریتی آبی‌ها چندان بهتر باشد اما همین کیس رسول‌پناه نشان داد در زیر گوش وزارت ورزش و مدیریت سرخابی‌ها چه می‌گذرد و چه افراد بی‌لیاقتی ناباورانه و به صرف رانت، خودشان را به ویترین بزرگ سرخابی می‌رسانند و با سوءمدیریت باعث ضربه روحی به چند ده میلیون هوادار این ۲ تیم می‌شوند. وزارت ورزش از مدیریت این ۲ تیم عاجز ماند و دست آخر بهترین راهکار را در فروش آنها دید. 
بدون‌شک با توجه به موانع قانونی موجود و ایرادهای بسیار بزرگ، این واگذاری به سرانجام نخواهد رسید اما تاریخ به یاد خواهد داشت چگونه مسعود سلطانی‌فر مردودی این آزمون بزرگ از آب درآمد. شریک کردن او در قهرمانی‌های پرسپولیس، بیشترین ظلم به حقیقت است. او تا جایی که توانست در انتخاب اعضای هیات‌مدیره ۲ تیم اشتباه کرد و دست آخر ناباورانه شریک قهرمانی‌های یکی از آنها شد. 

Page Generated in 0/0268 sec