printlogo


کد خبر: 230001تاریخ: 1399/11/13 00:00
در هیأت ثارالله زنجان انجام شد
رونمایی از کتاب خاطرات ناگفته مادر شهیدان خالقی‌پور

کتاب «درگاه این خانه بوسیدنی است» خاطرات ‌ناگفته «فروغ منهی» مادر شهیدان داوود، رسول و علیرضا خالقی‌پور نوشته زینب عرفانیان رونمایی شد. 
به گزارش «وطن امروز»، کتاب «درگاه این خانه بوسیدنی است» خاطرات‌ ناگفته فروغ منهی؛ مادر شهیدان داوود، رسول و علیرضا خالقی‌پور نوشته زینب عرفانیان با حضور مادر شهیدان خالقی‌پور، نویسنده کتاب، مداح اهل‌بیت(ع) حاج‌مهدی رسولی، حاج‌حسین یکتا و جمعی از اهالی رسانه و خادمین هیأت رونمایی شد. 
فروغ منهی، مادر شهیدان خالقی‌پور یکی از مادران نمونه زنجانی است که علاوه بر تقدیم ۳ فرزند خود، افتخار همسری جانباز دوران دفاع‌مقدس را دارد. نخستین شهید این خانواده شهید داوود خالقی‌پور، متولد ۱۳۴۴ است که سال ۱۳۶۲ طی عملیات خیبر در جزیره مجنون به فیض شهادت نائل آمد. ۲ شهید دیگر این خانواده نیز رسول و علیرضا متولدان ۱۳۴۶ و ۱۳۵۰ بودند که به طور همزمان سال ۱۳۶۷ در منطقه شلمچه، عملیات پاسگاه زید در آغوش یکدیگر به فیض شهادت نائل آمدند.
«درگاه این خانه بوسیدنی است»،خاطرات ناگفته فروغ منهی مادر شهیدان داوود، رسول و علیرضا خالقی‌پور است که ناگفته‌های شنیدنی‌اش در خطوط این کتاب جان گرفته است؛ مادر جوانی که روزهای جوانی‌اش به داغ جگرگوشه‌هایش گذشت و خم به ابرو نیاورد؛ شیرزنی توصیف نشدنی که در صفحات این کتاب فقط گوشه‌هایی از صبر زینب‌گونه‌اش به تصویر کشیده شده است. 
در خاطره‌ای، مادر شهیدان خالقی‌پور این‌گونه به امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب خطاب می‌کند: «امیرحسین ۲ ساله‌ام را برای آزادی قدس پرورش خواهم داد... مدت زمان زیادی بین زمان مجروحیت و شهادت علیرضا طول نکشید. سال ۱۳۶۷ بود که علیرضا و رسول در سنین (۱۹ و ۱۶) سالگی در شب عید قربان در منطقه شلمچه در آغوش یکدیگر به شهادت رسیدند. زمانی که این ۲ فرزندم شهید شدند، دشمن فکر کرده بود که به ما ضربه‌زده است و این خانواده دیگر منزوی می‌شود اما غیرتم اجازه نداد که این سخنان را تحمل کنم، زمانی که پیکر فرزندانم را دم در خانه آوردند، کنار آنها ایستادم و خطاب به امام خمینی گفتم: «اماما سرت سلامت، ۲ تا از این بچه‌های ناقابلم به نخستین پسرم پیوستند ولی هنوز کار ما تمام نشده است. هنوز پدرشان هست. حتی اگر پدرشان هم شهید شود، من امیرحسین ۲ ساله‌ام را برای آزادی قدس پرورش خواهم داد. اگر او هم نباشد، خودم کمر همت را می‌بندم و چادر به سر، در همه جهات و جبهه‌ها برای پایداری و ایستادگی کشورمان می‌جنگم. امروز هم چیزی تغییر نکرده است و هنوز هم پشت سر امام خامنه‌ای هستیم و پیرو ایشان و تا آخرین لحظه یعنی ظهور امام زمان(عج) با صلابت ایستادگی کرده و خواهیم جنگید. تا زمانی که خدا باشد، تنها نیستم، من در این ۳۵ سال با خاطرات آنها زنده هستم و نفس می‌کشم و احساس می‌کنم آنها هم کنار من نفس می‌کشند».

Page Generated in 0/0159 sec