نگاهی به مختصات شخصیتی و ابعاد هویتی
حضرت آیتاللهخامنهای در راهبری انقلاب اسلامی
دکتر عبدالحسین خسروپناه*: رهبر حکیم انقلاب در نخستین روز دهه فجر و بعد از چندین ماه عدم حضور در فضاهای عمومی، از بیت خارج شده و به زیارت شهدا رفتند؛ حرکتی که یک دنیا حرف در دل خود داشت. این حرکت مقام معظم رهبری، تجسم عملی اهمیت انقلاب اسلامی در نگاه و منظومه فکری ایشان است. البته این نکته را هم از خاطر نبریم که پرکاری مقام معظم رهبری، در ایام کرونایی هم ادامه داشت و ایشان از طریق تماسهای تصویری، مرتبا با بخشهای مختلف کشور در ارتباط بودند و ذرهای از تلاش و تکاپوی ایشان کم نشد؛ موضوعی که خودش به تنهایی درس بزرگی از سیره عملی حضرت آیتالله العظمی خامنهای است و زیبنده است سرلوحه کار سایر مسؤولان نیز قرار بگیرد.
به بهانه حضور فرخنده ایشان در مرقد مطهر حضرت امام(ره) و مزار شهدا، فرصت را غنیمت میشمارم و چند نکته درباره این شخصیت بیبدیل انقلاب اسلامی، میراثدار امام خمینی(ره) و پرچمدار نهضت انقلابی مردم مسلمان یادآور شوم.
نکته مهمی که به صورت ویژه قصد دارم روی آن دست بگذارم، شخصیت نظریهپرداز، تئوریسین و استراتژیست حضرت آیتالله خامنهای است که آنچنان که باید و شاید به آن توجهی نشده است. این وجه از ابعاد شخصیتی مقام معظم رهبری، به اندازه وجوه دیگر مورد توجه و مداقه قرار نگرفته که این خود یک آسیب مهم است.
حضرت آیتالله خامنهای، یک وزنه سنگین علمی هستند. ایشان از همان ابتدای فعالیتهای سیاسی و اجتماعیشان، در قامت یک نظریهپرداز ظاهر شدند، نه فقط یک کنشگر سیاسی و اجتماعی. ایشان در فلسفه، محضر علامه طباطبایی را درک کردهاند، معارف را نزد شیخ مجتبی قزوینی خواندهاند و در فقه و اصول شاگرد حضرت امام و آیتالله العظمی بروجردی بودهاند.
مجموعه اساتید آیتالله خامنهای، همگی از اساطین علمی و حوزوی بودهاند و مسلم است وقتی شاگردی با این حد از استعداد و توانایی و پشتکار محضر چنین اساتیدی تلمذ کند، به چه رکن رکین علمیای تبدیل میشود.
نکته مهمی را درباره شخصیت مقام معظم رهبری نباید هیچ وقت فراموش کرد و آن هم اینکه ایشان به حیطههایی از علم و دانش پا نهادند که معمولا حوزویها و روحانیت به این وادیها وارد نمیشوند. آیتالله خامنهای جزو نوادر دوران ما در فهم آثار هنری هستند. ایشان هم خوب هنر را میفهمند، هم خوب زوایای گوناگون آن را درک و نقادی میکنند و هم خود هنرمند و یک شاعر حاذق هستند. این از آن وادیهایی است که کمتر کسی در فضای روحانیت به آن وارد میشود و این از خصیصههای ممتاز حضرت آیتالله خامنهای است.
به این ترتیب ما با رهبری مواجهیم که فقط سیاستمدار نیستند، فقط یک دانشمند صرف نیستند، بلکه با یک نظریهپرداز و تئوریسین مواجهیم که حوزه وسیعی از دانش علمی و تجربه عملی را با هم ادغام کردهاند. این یک موهبت استثنایی بوده که شامل حال ایرانزمین شده است. به همین خاطر است که وقتی شما سراغ بیانات ایشان میروید، با مجموعه پراکندهای از توصیهها و سخنها روبهرو نمیشوید، بلکه با یک نظام فکری مواجه میشوید. مقام معظم رهبری صاحب یک منظومه فکری هستند و هر ۳ رکن نظام بینشی، منشی و کنشی در مجموعه بیانات ایشان به وضوح به چشم میخورد.
اگر بخواهم نگاهی بسیار گذرا و اجمالی به منظومه فکری ایشان داشته باشم، باید بگویم توحید، محور و هسته نظامات فکری حضرت آیتالله خامنهای است. سپس این اندیشه توحیدی، در شاخههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نظام فکری ایشان تسری پیدا میکند.
وقتی آیتالله خامنهای در سیاست خارجی موضعی میگیرند، این یک موضع مقطعی نیست، بلکه بر اساس یک نظام فکری توحیدمحور بیان شده است. اتفاقا عدم فهم همین موضوع است که موجب میشود دیدگاه ایشان در برابر قدرتهای خارجی بدرستی برای برخی جریانات سیاسی قابل درک نباشد. ایشان وقتی در سیاست میاندیشند و سخن میگویند بر اساس روح توحیدی حرف میزنند، نه بر اساس یک تحلیل و موضع صرفا سیاسی.
در قدم بعدی باید گفت نظام فکری توحیدمحور ایشان، یک نگاه تمدنی نیز هست. یعنی همان روح توحیدی در تفکر ایشان چنان پیش میرود که زمینهساز تشکیل یک تمدن توحیدمحور میشود. این هم از ویژگیهای فکری ایشان است، یعنی نگاهشان و فکرشان محدود نیست، بلکه یک فرآیند مرحلهای به سمت یک قله وسیع و بلند است. همین نگاه است که روح حاکم بر بیانیه گام دوم انقلاب است و عناصر خودسازی، دولتسازی و جامعهسازی را برای تحقق زمینههای تمدن اسلامی دربر میگیرد.
نکته دیگری که درباره رهبر معظم انقلاب مایل هستم به آن اشاره کنم، نقش ویژه ایشان در زمینه پیشرفتهای گوناگون علمی ایران است. شما فکر نکنید نقش آیتالله خامنهای، صرفا یک توصیه به پیشرفت علمی بوده است، خیر! اینگونه نبوده است، ایشان شخصا راهبری و پیشروی حرکت علمی کشور را به دست گرفتند و وضعیت علمی کشور را به نقطه کنونی رساندند.
ما امروز تنها کشور تولیدکننده صنعتی بیوایمپلنت، رتبه هشتم در جهان در صنعت هستهای، رتبه ششم در تولید زیردریایی، رتبه دهم در فناوری لیزر، رتبه هشتم در چرخه کامل فناوری فضایی، رتبه چهارم در علوم باروری و ناباروری، دومین کشور دارای فناوری ساخت پهپاد رادارگریز، دومین ارتش سایبری دنیا، رتبه اول در فناوری نانو و دومین کشور دارای دانش طراحی و ساخت هواپیمای استراتژیک خورشیدی هستیم؛ تمام این پیشرفتها، در تکتک این زمینهها، نه صرفا با توصیه مقام معظم رهبری، دقت بفرمایید! نه صرفا توصیه بلکه با راهبری و مدیریت شخص ایشان در ابعاد کلان موضوع به ثمر رسیده است. ایشان شخصا در پژوهشگاه رویان حاضر میشدند و از نزدیک پیشرفت دانشمندان ما را در زمینه سلولهای بنیادین رصد میکردند و مدیریت و راهبری کلان اینگونه پروژهها را در دست داشتند.
تازه همه اینها نتیجه تلاش ایشان برای پیشرفت کشور در علوم تجربی و مهندسی است، در حالی که زحمات بینظیر ایشان در رشد علوم انسانی در کشور نیز موضوع جداگانهای برای دقت و تأمل است. مفاهیمی که ایشان در علوم انسانی ابداع و تولید کردند، نهضتهایی را که در زمینههای مختلف علوم انسانی و اسلامیسازی علوم راهاندازی کردند، تیزبینیهایی که در تحلیل وقایع سیاسی از دریچه علوم انسانی داشتند، مانند مفهوم بیداری اسلامی یا پیچ تاریخی که همگی بر پایه یک نظام فکری منسجم بوده است، همه اینها در کنار هم از شخصیت عظیم علمی و نظریهپرداز ایشان پردهبرداری میکند.
من به ضرس قاطع میگویم اگر رهبر معظم انقلاب نبودند، بسیاری از پیشرفتهای کنونی ما رقم نمیخورد و هر جا پسرفتی داشتیم به خاطر بیتوجهی به نظام فکری ایشان بوده است. حضرت آیتالله خامنهای در عرصه مدیریت امنیت منطقهای، حاجقاسم سلیمانی را داشتند و در عرصه مدیریت پیشرفت هستهای، حاجمحسن فخریزاده را؛ ۲ شهید بزرگواری که هم نظام فکری رهبری را بخوبی میفهمیدند و هم بخوبی آن را به ثمر مینشاندند. اگر در عرصه اقتصاد و سلامت و سایر عرصهها هم، حاجقاسمها و حاجمحسنها داشتند، وضعیت کشور بسیار بهتر و متعالیتر از وضعیت کنونی بود و آسیبهایی که الان در حال دستوپنجه نرم کردن با آنها هستیم، وجود نداشت.
من یک گلایهای بکنم و آن هم اینکه واقعا اندیشههای حضرت آیتالله خامنهای در کشور ما بخوبی شناخته نشده و نهادهای متولی، کار خود را در این زمینه آنچنان که باید و شاید انجام ندادهاند. من یک برنامه در صداوسیما ندیدهام که منظومه فکری رهبر معظم انقلاب را بدرستی و کامل و جامع به مردم معرفی کند. من وقتی کتاب منظومه فکری امام خمینی را نوشتم، سپس نوشتن کتاب منظومه فکری آیتالله خامنهای را آغاز کردم، کسی که این ۲ کتاب را بخواند به وضوح میبیند اندیشه آیتالله خامنهای امتداد اندیشه امام است. خب! وقتی این نظام و انقلاب بر مبنای اندیشه امام، تأسیس شده است، چطور است که امتداد این اندیشهها را نمیآموزیم و معرفی نمیکنیم؟ چرا نمایندگان مجلس که میخواهند قانونگذاری کنند، موظف نمیشوند یک دوره مبانی نظری و منظومه فکری امام و رهبری را بخوانند؟ چرا در آموزشوپرورش ما به صرف درج یک عکس و یک جمله از حضرت امام و مقام معظم رهبری در ابتدای کتابهای درسی اکتفا میشود اما جایگاه حضرت آیتالله خامنهای به عنوان یک متفکر ایدهپرداز و یک تئوریسین به دانشآموزان و نسل جوان ما معرفی نمیشود؟ اینها همه کمکاریهایی است که در ترویج اندیشههای این متفکر بزرگ انجام شده و هر چه سریعتر برای رفع این کاستیها باید اقدام کنیم.
* فیلسوف و استاد حوزه و دانشگاه