محمد دیانتی: «وطن امروز» پیشتر یادداشتی را با عنوان «استراتژی دوگانه اصلاحطلبان در برابر دولت یازدهم» منتشر کرد و در آن از رفتار اصلاحطلبان در مقابل دولت که میخواهد از مزایای آن برای بازسازی خود استفاده کرده و هزینه خطاهای صورت گرفته را بر گردن روحانی بیندازد سخن گفت و نوشت: اصلاحات میخواهد در 3مرحله با مواضع انتقادی؛ خود را به عنوان یک «دگر» برای دولت در سالهای آینده تعریف کند؛ تحلیلی که امروز از زبان خود اصلاحطلبان نیز شنیده میشود. پس از انتخابات ریاستجمهوری دهم و رفتار رادیکال اصلاحطلبان در مقابله با ملت و نظام که منجر به آشوبهای خیابانی در تهران شد؛ حیات سیاسی این جریان تندرو به سمت ممات پیش رفت و تحریم آنها در انتخابات مجلس نهم و عدم اقبال مردم به این تحریم نیز مرگ سیاسیشان را تسریع کرد و همین اتفاق باعث شد تا برخی از این جریان شروع به اظهار لسانی رفتار غلط خود کنند تا در سیاست باقی بمانند اما همچنان غرور دوران دوم خرداد در آنها باقی بود و خط و نشان کشیدنشان ادامه داشت. چند ماه پیش از انتخابات ریاستجمهوری یازدهم وقتی در نشست انجمنهای اسلامی دانشجویان از مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردمسالاری- از احزاب اصلاحطلب- پرسیده شد «آیا اصلاحات به حمایت شخصی چون روحانی که راست سنتی است میآید؟» در جواب گفت: «ما نباید هویت اصلاحطلبی خود را خدشهدار کنیم، اصلاحات که رحم اجارهای نیست».
مشی اصلاحطلبان برای حضور مستقل در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم ادامه داشت و ورود محمدرضا عارف به این عرصه نیز مؤید همین مطلب بود اما وقتی به کوران انتخابات 24 خرداد رسیدیم، روحانی تمام تلاشش را کرد که خود را یک اصلاحطلب مدافع آزادی بیان اعلام کند با وجود آنکه سوابق امنیتی فراوانی داشت، بیانیههای زیادی در دهه 70 علیه اصلاحطلبان نگاشته بود و نطقهای آتشینی علیه آنها داشت که اصلاحطلبان را اراذل و اوباش خوانده بود؛ با این وجود شرایط نابسامان اصلاحطلبان و پدرخواندگی هاشمی برای خاتمی باعث شد به حضور روحانی راضی شود و تمام تلاش خود را کرد که اجماعی را روی روحانی در جریان اصلاحات بهوجود آورد.
اگرچه ناراحتیهای بسیاری در درون این جریان بهوجود آمد اما بنا بر اقتضایی بودن ماهیت سیاست، اصلاحطلبان پذیرفتند از کاندیدای حداکثری خود (عارف) دست بکشند و به گرد روحانی جمع شوند.
عارف نیز با حالتی غضبآلود و ناراحت از انتخابات کنار کشید. ناراحتیای که بعدها در روزنامه اعتماد سر برآورد و اعلام کرد: «قبول نداشتم به نفع روحانی کنار بروم».
چنین شد که اصلاحطلبانی که در ابتدای راه میگفتند «اصلاحات رحم اجارهای نیست» در انتهای راه به معنای واقعی کلمه به رحم اجارهای کارگزاران تبدیل شدند و ابراهیم اصغرزاده یکی از اصلاحطلبان سرشناس در این باره میگوید: «اصلاحطلبان اگر سازمان اجتماعی خودشان را در دوران احمدینژاد با استراتژی و هدف روشنی بازسازی میکردند و در سال 92 با کاندیدای خاص خودشان بازی انتخابات را میبردند، پیروز انتخابات بودند، نه اینکه با رحم اجارهای وارد انتخابات شوند و کاندیدایی را مورد حمایت قرار دهند که متعلق به جناح خودشان نیست».
اما این جریان پس از انتخابات جای نطفه و رحم را تغییر داده است و امروز از روحانی برای بلوغ و بازسازی خود استفاده میکند. اصلاحطلبان که معتقدند خاتمی آنها را پای روحانی ذبح کرده است امروز تمام تلاششان را میکنند که بهعنوان یک جریان اپوزیسیون در مقابل دولت تدبیر و امید معرفی شوند. موسوی خویینیها درباره مخالفت با دیدار مجمع روحانیون با روحانی اعلام کرد: «دیدن روحانی رفتن یعنی مشروعیتبخشیدن به او. روحانی از نردبان اصلاحات بالا رفت اما بویی از اصلاحات نبرده است. او نیروی حاکمیت و نظام است».
از سوی دیگر روحانی نتوانست شعارهای آزادیخواهانه که برای فعالان زن اصلاحطلب داده بود را نیز اجرا کند و حتی فائزه هاشمی که از جمله زنان فعال در ستاد روحانی بود به موضع انتقاد از روحانی رفت و در مصاحبه با اعتماد گفت: «عدم حضور زنان در کابینه بر خلاف برنامههای منتشر شده از طرف ایشان در زمان انتخابات شروع خوبی حداقل برای 50 درصد جامعه نبود».
این رفتارهای روحانی باعث شد سعید حجاریان هم از گفتن لفظ اصلاحطلب برای روحانی پرهیز کند و جریان اصلاحطلب که امروز در مرحله نخست استراتژی درازمدت خود قرار دارد، از هر فرصتی برای منتقد نشان دادن خود نسبت به دولت و روحانی استفاده میکند. سعید شریعتی، عضو شورای مرکزی حزب منحله مشارکت پس از سخنان رئیسجمهور درباره منتقدان توافقنامه در فیس بوک خود نوشت: «به نظر من «کمسواد» خواندن منتقدان و «استاد دانشگاه» خواندن اعضای تیم مذاکرهکننده یک خطای بیانی فاحش از سوی آقای روحانی است».
پس از شریعتی، احمد کارگر نجاتی دیگر عضو حزب منحله مشارکت در دو مطلب به نقد دولت پرداخت و گفت: «درست است که روحانی با تابلوی اعتدال و نوعی دولت فراجناحی به میدان رقابتها آمد اما بیهیچ تردیدی او به عنوان شخص خودش از هیچ پایگاه اجتماعی و بدنه سیاسی اختصاصی برخوردار نبود.» وی در مطلبی دیگر با طعنه به روحانی گفته است: «چه خوب میشد اگر مقاماتی که برای رسیدن به منصب و قدرت، نیازمند رای مستقیم شهروندان هستند، بویژه رئیسجمهوری که میبایست خود را در گستره ملی در معرض انتخاب مردم قرار دهد، آرشیو محرمانهای را از تصویر جلسهها و دیدارهایی که در دوره «رایزنی و جلبنظر و مددجویی و مشورتخواهی و... التماس دعا» با چهرهای گشاده و منتپذیر و سپاسگزار، با صغیر و کبیر برگزار کرده در گنجه خانهاش نگهداری میکردند. برای چه؟! برای اینکه پس از استقرار بر عرش کبریایی مسؤولیت، هر از گاهی، دور از چشم «اهلبیت و دیوانخانه پر از مشاور و دستیاران ویژه و غیرویژه» که همه هنرشان «بهبه، قربان عالی بود. خسته نباشید!» گفتن است، به تماشای آن صحنههای سراسر «استمداد و نمایش وسعتنظر و احساس و ابراز نیاز به مشورت دیگران و قربان صدقه رفتن برای حتی کوچکترین پیشنهاد یک شهروند معمولی» بنشینند تا به خاطر آورند اگر برای جلب افکار عمومی و رای گرفتن از مردم، نیاز به فهم و درک واقعیتهای زندگی و مطالبات آنان و مشورت و نظرخواهی و ارتباط مستقیم با مردم و بویژه صاحبان ایده و اندیشه و تجربه است، در برهه برنامهریزی و اقدام عملی، بسی لازمتر و
مؤثرتر است!» در چند روز گذشته اصلاحطلبان که خود رحم اجارهای برای روی کارآمدن دولت یازدهم بودند، مدعی شدهاند دولت یازدهم رحم اجارهای آنها برای بازسازی خود است. اصلاحطلبان امروز میگویند دولت روحانی فرصت خوبی است تا در آن به رشد و نمو و بازسازی گذشته بپردازیم و نتیجه آن را در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 برداشت کنیم.