+ سلام المکرون جان
- سلام بر گاو شیرده خودمون
+ خواهش میکنم گاوی از خودته، داداش یه کاری داشتم باهات جون من رومو زمین ننداز؟
- شما جون بخواه
+ این پسر ما از بچگی آرزو داشت تو مذاکرات شرکت کنه.
وقتی دید شما رفتید مذاکره و نبردینش خیلی ناراحت شد. الان 5 ساله داره گریه میکنه
- مگه فهمید میریم مذاکره؟من گفتم داریم میریم آمپول بزنیم.
+ آره بابا، بچههای کاخ سفید زنگ زدن بهش پز دادن که ما رفتیم مذاکره، این هم دلش خواسته.
- داداش جا نداریم.
با این حجم عظیمی که داره تو صندلی مذاکرات جا نمیشه.
+ بلیت ۲ تا صندلی براش میگیرم، پولش فردا تو حسابته. روی ما رو زمین ننداز.
- باشه داداش حله.
هر وقت اس ام اس بانک اومد اسمش رو مینویسم.
فقط راضی کردن ایران خیلی سخته.
+ چند تا کانال و نشریه تو دست و بالم هست تو همهشون شلوغ بازی دربیار و بگو اگه ما رو بازی ندن قهر میکنید.
- خوبه، فقط پوشک یادتون نره
بچههای شما ایرانی میبینن کنترلشون رو از دست میدن.
میان اونجا آبرومون رو میبرن.
+ حله داداش. ایزی لایف بستم براشون.