آیتالله سیدمحمد ضیاءآبادی، مفسر قرآن کریم و از علمای اخلاق دعوت حق را لبیک گفت. آیتالله ضیاءآبادی اخیرا به بیماری کرونا مبتلا و مدتی در بخش آیسییو بیمارستان خاتمالانبیاء بستری بودند. آیتالله سیدمحمد ضیاءآبادی متولد ۱۳۰۷ و از شاگردان امام خمینی و علامه طباطبایی بود. وی از سال ۱۳۴۰ تاکنون استاد حوزه علمیه تهران بود و جلسات تفسیر و اخلاق ایشان در مسجد علی بن الحسین(ع) دربند برگزار میشد. ایشان در حوزه علمیه قم از محضر بزرگان حوزه بهره برد و به تدریس سطوح و تفسیر و جلسات اخلاقی اشتغال داشت.
آیتالله سیدمحمد ضیاءآبادی متولد 1307 و از شاگردان امام خمینی و علامه طباطبایی بود. ایشان از سال 1340 با هجرت به تهران در مسجد علی بنالحسین(ع) دربند، جلسات هفتگی اخلاق و تفسیر قرآن را دایر کرد. آیتالله ضیاءآبادی همچنین با دعوت مرحوم آیتالله مجتهدی تهرانی، به تدریس و تربیت طلاب حوزه علمیه ایشان در بازار تهران مشغول شد.
آیتالله ضیاءآبادی درباره علاقهشان به تفسیر قرآن و شروع جلسات قرآنی خود گفته بود: «برای نخستینبار در یک کتابفروشی با تفسیر المیزان آشنا شدم و یک جلد آن را خریدم و خواندم. مطالب آن بسیار مورد پسندم واقع شد، به گونهای که علاوه بر شرکت در درس تفسیر مرحوم علامه، از مطالعهکنندگان سرسخت المیزان شدم. من ذوق تفسیری خودم را مدیون علامه طباطبایی و کتاب شریف المیزان میدانم». ایشان در جای دیگر فرموده بود: «از دوران طلبگی و زمانی که پای منبر مرحوم آیتالله رفیعی میرفتم، به تفسیر قرآن علاقه پیدا کردم و چون در قم پای درس تفسیر علامه طباطبایی نشستم، شدت علاقهام زیادتر شد، به گونهای که اکتفا به درس معظمله نمیکردم، بلکه تفسیر المیزان را که در آن ایام چاپ شده بود، مطالعه میکردم.
تفسیر قرآن و اخلاق و اعتقادات شیعه که همگی بر اساس قرآن استوار است، میتواند بخشهای زیادی از نیازهای جامعه دینی بویژه نسل جوان را تامین کند، بویژه قشر تحصیلکرده و جوانان نیازمند به قرآن و آگاهی از مسائل آن؛ قرآن میتواند غذای روح آنان را تامین کند. بنده حتی اخلاق را از قرآن جدا نمیدانم، چنانکه در روایات هم اخلاق از تفسیر قرآن جدا نیست».
مرحوم آیتالله ضیاءآبادی از معلمان و اسوههای اخلاق شهر تهران نیز بود. شیخ محمد شریف رازی از مورخان و تراجمنگاران در کتاب گنجینه دانشمندان درباره آیتالله ضیاءآبادی مینویسد: این نگارنده بیش از ۲۰ سال است با جناب آقای سیدمحمد ضیاءآبادی که از مجتهدان و مفسران مشهور معاصر است که در ۳ وعده در مسجد علی بن موسیالرضا تهران به امامت و خطابه اشتغال دارد و حلقه تفسیری وی در تهران بیش از 30 سال است برقرار است، سابقه آشنایی و دوستی دارم و در این مدت طولانی مکروهی از وی ندیدم.
آیتالله ضیاءآبادی در کنار فعالیتهای علمی و تبلیغی خود با بنا نهادن یک مؤسسه خیریه در گرهگشایی از کار محرومان و مستضعفان نیز منشأ خیرات و برکات زیادی بود. معظمله با کمک افراد خیر و نیکوکار توانست در موارد گوناگون بویژه در بخش تامین جهیزیه دختران بیبضاعت و تامین مسکن افراد نیازمند خدمات بزرگی را رقم بزند.
حال که شهر تهران از برکات حضور و درسهای اخلاق و معارف مرحوم آیتالله ضیاءآبادی محروم شد، خالی از لطف نیست که بخشی از مواعظ ایشان را دوباره مرور کنیم.
*حال ای امت محمد و شیعه علی! گوش به فریادهای دلسوزانه این ۲ پدر مهربان خود فرادهید که میگویند «اتباع الهوی» و پیروی از خواهش دل، ترسناکترین و خطرناکترین بیماریای است که ما از مبتلا شدن شما به آن بیمناکیم.
*یاللاسف که ذائقه ما با طعم قیمه و قرمه و شربت بهلیمو آشناست اما غالبا خبر از طعام حب خدا و شربت قرب خدا نداریم! ولی چه خوب است حداقل باورمان بشود که هستند در میان بندگان خدا اوجگرفتگانی در آسمان معرفتالله که «قد کشف الغطاء عن ابصارهم» پرده از مقابل چشمشان برداشته شده است.
*مردم زمان غیبت به مرتبهای از عقل و فهم و درایت میرسند که «صارت الغیبه عندهم بمنزله المشاهده» غیبت نزد آنها به منزله مشاهده میشود، یعنی ظهور و غیبت امام علیهالسلام برای آنها یکسان میشود و آنها امام مهدی علیهالسلام را پیوسته حاضر و ناظر افکار و اعمال خود میبینند و در محضر امام علیهالسلام مرتکب کار ناپسند امام نمیشوند و معتقدند امام اگر چه ظهور ندارد و از چشم سر پنهان است اما حضور دارد و در چشم دل عیان است.
*خوشا به حال آن آدمی که تهیقلب از غیر خدا باشد. انسان به خدا فقیر باشد اما به مردم فقیر نباشد.
*اگر در زندگی کسی هوای نفس حاکم باشد، خدا در همین دنیا به او کیفر میدهد. کیفرش این است که مهر بر قلب و دلش میزند و حق را نمیبیند و نمیفهمد. هواپرستی در همه شئون زندگی و در همه طبقات پیدا میشود.
*الفاظ دعا برایت کاری نمیکنند، همین را بفهم که خدا میبیند تا گناه نکنی: «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ»، (حدید/4). از مردم حیا میکنی از خدا حیا نمیکنی؟ هر جا هستید این آیه را بخوانید «أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّالله یَرَى»، (علق/14). تنها هم هستید بخوانید، پرهیزکار و فقیه میشوید. نمیخواهد دعایی را صد بار و هزار بار بخوانید، عاقل هستید از خدا حیا کنید. بندگان بیدار و هوشیار خدا چون فهمیدهاند مقصد کجاست و مسیر کجاست، گناه نمیکنند. مقصد من لقاءالله است که عمدهاش بعد از مرگ است. مسیر من هم دینداری است. واجب را انجام دهید، حرام را هم ترک کنید. اینجور باشد، همیشه مراقب هستیم که قلب پاک باشد. مؤمن آن کسی است که از لغو میگریزد.
*حجت بودن اهلبیت بر مردم دنیا روشن است و در آخرت نیز حجت بودنشان معلوم است و به اذن خدا فرمانروای محشرند... آن دری از درهای بهشت که پیش از سایر درها به روی اهل محشر باز است و پرجمعیتترین است، «بابالحسین» است.