نخودیهای بیکس و کارند
پادشاه ادا و اطوارند
هر فضای ولی ولو اما
لایق جرز لای دیوارند
نسخهها را چه خوب میپیچند
دکترانی که زار و بیمارند
اشک ریزان مال مسروقه
همرفیقان دزدِ بازارند
شهروندان آنور آبند
دیگر اینجا غریب و آوارهند
گرچه از هفت دولت آزادند
به برند و مدل وفادارند
گاه برجام و گاه، فتف و اوفک
عاشق التماس و اصرارند
این گداهای واکسن فایزر
تف بیگانه را خریدارند
خودشان بس که کوچک و خوارند
ملتی را حقیر پندارند