مصطفی خدابخشی: آمار و ارقام حرفها و حدیثهای بسیاری را با خود به همراه دارند و از این ظرفیت پنهان برخوردارند که به عنوان معیار سنجش فرآیندها در سطح جامعه مورد استفاده قرار گیرند. آمار میتواند با تکیه بر عنصر واقعیت، نمایانگر بخش عمدهای از آن چیزی باشد که در جامعه در جریان است. این ارقام میتواند یاریرسان کنشگران اجتماعی در تحلیل صحیح مشکلات و یافتن راهحل مناسب برای عبور از چالشها در سطوح مختلف باشد.
در چند روز گذشته نیروی انتظامی آماری تاملبرانگیز از میزان سرقتهای خرد منتشر کرد که میتواند آینهای باشد برای نمایش پشتپرده وضعیت اجتماعی بخشی از مردم که زیر سایه سنگین فشار اقتصادی روزگار میگذرانند.
این آمار حکایت از آن دارد که سرقتهای خرد رشد 12 درصدی داشته و هماکنون به عنوان یک چالش جدی پیش روی پلیس قد برافراشته است. اما پلیس چگونه میتواند یکتنه در برابر این آمار تصاعدی ایستادگی کند در حالی که وضعیت اقتصادی بسامان نیست و نهادها، سازمانها و وزارتخانههای مسؤول تدبیری برای امیدبخشی به جامعه جهت رفع معضلات اقتصادی و ایجاد افق روشن برای امنیت روانی مردم از خود به نمایش نمیگذارند؟
کنشگران اجتماعی بدرستی بر این نکته تاکید دارند که این روزها بیش از هر عنصر دیگری، «اقتصاد» بر ابعاد مختلف زندگی مردم تاثیر گذاشته و عملا پیشرفت یا پسرفت رفتارهای اجتماعی، برگرفته از توان اقشار مختلف جامعه در تامین مایحتاج اولیه زندگی و تامین معیشتشان است.
باید توجه داشت که امید مردم، در شرایطی که هیچ قدرتی در سازمانهای اجرایی و هیچ سیاستی برگرفته از تدبیر برای مهار سونامی قیمتگذاریها به چشم نمیخورد، رو به افول است. به عبارت بهتر، «پنجه» اقتصاد گریبان اجتماع را سخت گرفته است.کاهش امید و ابهام در چشمانداز اقتصادی مردم، خواهناخواه بخشی از جامعه را که ضریب خطاپذیری بالاتری دارند، هر چند اندک به سمت بداخلاقی اجتماعی از جمله سرقت چه از جنس «کلان» و چه از جنس «خرد» آن سوق میدهد و مسیر را برای رسیدن به یک جامعه متعالی با چالش روبهرو میسازد. برخی بر این باورند که با قانون یک ماه تا 15 سال حبس میتوان سدی محکم در برابر سارقان خرد ایجاد کرد اما آماری که پلیس هماکنون ارائه داده نهتنها موید این امر نیست، بلکه نمایشدهنده وضعیت بخش کوچکی از جامعه است که تبعات منفی فشار اقتصادی آنان را به سوی بزهکاری اجتماعی جهت تامین مایحتاج خود سوق داده است.
جامعه هماکنون تشنه تدبیر است تا بار دیگر بارقههایی از امید در زندگی مردم درخشش کند. زندگی مردم در شرایط کنونی با سخندرمانی بهبود نمییابد و باید مسؤولان از پشت آمارهایی که میزان واقعی بودنشان هم برای مردم و هم برای خودشان مشخص و مبرهن است، بیرون بیایند و در زمین مردم برای گشایش در زندگیشان بازی کنند.
مردم در شرایط کنونی بیش از شعار به عمل نیاز دارند؛ امید که تصمیمگیران و تصمیمسازان جامعه در این ماههای آخر تصدی و تکیه بر صندلی قدرت، گرهای از گرههای موجود بگشایند تا جامعهای که مملو از حسنات اخلاقی است، در سراشیبی قرار نگیرد.