printlogo


کد خبر: 230813تاریخ: 1399/12/4 00:00
گفت‌وگوی«وطن‌امروز» با رقیه کریمی، نویسنده کتاب خاطرات جانبار مدافع حرم امیر‌حسین حاجی‌نصیری
هوای این روز‌های همرزم حاج‌قاسم

مصطفی پور‌کیانی: کتاب «هوای این روزهای من» به کوشش رقیه کریمی پس از ۲ سال به سرانجام رسید. این کتاب کمک فراوانی به شناخت دقیق و تفصیلی از مجاهدت‌های رزمندگان مدافع حرم در استان‌های لاذقیه و حلب سوریه می‌کند. 
«هوای این روزهای من»، خاطرات فرمانده تیپ هجومی سید‌الشهدا، جانباز مدافع حرم امیرحسین حاجی‌‌نصیری بزودی توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار می‌شود. جنگ‌ها روزی به پایان می‌رسند و تنها خاطرات باقی می‌ماند اما گاه جنگ، خاطرات خود را نیز با خودش می‌برد و با گذشت زمان دیگر نه جنگی می‌ماند و نه خاطره‌ای. هر گلوله و هر انفجار قسمتی از خاطرات جنگ و حقایق آن را با خودش می‌برد. آنهایی که می‌روند فرصتی برای به زمین گذاشتن کوله‌بار خاطرات و تجربه‌های‌شان برای آیندگان ندارند و یک قسمت از جنگ را برای همیشه با خودشان می‌برند؛ کوله‌باری پر از خاطره که هرگز باز نمی‌شود. اما گاهی یکی از وسط آتش و خون حتی اگر شده نیمه‌جان بازمی‌گردد و بار خاطراتش را به زمین می‌گذارد و حتی از کسانی می‌گوید که رفته‌اند و فرصت برای بیان آنچه گذشت، نیافته‌اند. امیرحسین حاجی‌نصیری یکی از همین بازگشته‌هاست. فرمانده تیپ هجومی سیدالشهدا بعد از رفتن دوستانش با بدنی نیمه‌جان دوباره برمی‌گردد تا خاطرات این قسمت از مقاومت به فراموشی سپرده نشود. کتاب «هوای این روزای من» خاطرات تفصیلی امیرحسین حاجی‌نصیری، جانباز قطع نخاع و فرمانده تیپ هجومی سید‌الشهدا در سوریه است. این کتاب تنها خاطرات امیرحسین حاجی‌نصیری نیست. این فرمانده بازمانده دست دوستان دیگر را هم گرفته است و خاطرات آنها را نیز با خودش به این کتاب آورده است. این کتاب بیشتر از اینکه خاطرات راوی باشد، خاطرات مقاومت در حلب و خان‌طومان و لاذقیه است؛ خاطرات ناگفته از مصطفی صدرزاده، محمدحسین محمدخانی و شهدایی که رفتند و خاطرات‌شان را بردند. رقیه کریمی از نویسندگان جوان و بین‌المللی حوزه ادبیات دفاع‌مقدس است. وی پیش از این کتاب، آثاری در زمینه دفاع‌مقدس نگارش و منتشر کرده که از جمله می‌توان به مجموعه داستان کوتاه از دفاع‌مقدس و جنگ‌ تحمیلی با عنوان «أرجوک لاتَمُت»، مجموعه داستان عربی «عند الساعه التاسعه الا ربعا (ساعت یک ربع به نه)» و کتاب «پانصد صندلی خالی» اشاره کرد.  کریمی همچنین رتبه سوم جشنواره «سیده خوله» لبنان و مقام اول کشوری و دوم بین‌المللی جشنواره داستان کوتاه خاتم را در کارنامه خود دارد. وی کارشناس ارشد زبان و ادبیات عرب و فعال در زمینه دفاع‌مقدس است که تاکنون توانسته با نوشتن، چاپ و گردآوری کتب مختلف دفاع مقدسی توجه رزمندگان و علاقه‌مندان به حوزه دفاع‌مقدس را به خود جلب کند؛ تا جایی‌که درختی به نام این بانوی فعال در عرصه حوزه دفاع‌مقدس در لبنان نامگذاری و ثبت شده است. درباره «هوای این ‌روزهای من» با رقیه کریمی گپ و گفتی داشتیم.
 
*  با توجه به اینکه شما را بیشتر در حوزه نوشتن داستان‌های کوتاه و بلند و ترجمه در حوزه ادبیات داستانی می‌شناسند، چه شد سراغ این سوژه رفتید؟
کار در حوزه داستان مقاومت برای من اولین انتخاب نبوده و سال‌هاست که در این حوزه مشغول به کار هستم، البته چند سالی است که بنا به ضرورتی که احساس کردم، بیشتر به زبان عربی و برای مخاطب‌های خارج از مرزهای ایران داستان مقاومت می‌نویسم و بیشتر فعالیت‌های داستانی که به زبان فارسی دارم کاملا گزینشی است و خیلی سختگیرانه موضوعی را برای نوشتن به فارسی انتخاب می‌کنم‌. درباره این کتاب باید عرض کنم من سراغ این کتاب نرفتم، شاید بشود گفت این کتاب خودش به سمت من آمد. من مشغول نوشتن داستان کوتاه مقاومت به زبان عربی بودم و تمرکزم کاملا روی داستان شهدا به زبان عربی بود که دوستی درباره این اثر با من صحبت کرد و علاقه‌مند به کار روی این موضوع بود و از من کمک خواست. مثل بعضی از نویسنده‌هایی که احساس تکلیف آنها را به میدان می‌آورد اما توانایی و مهارت لازم را ندارند، کار خوب پیش نرفت و اینطور شد که قرار شد خود من از اول این کار را شروع کنم. 
 
*  معمولا نویسندگان سراغ شهدای این حوزه می‌روند اما نقش اول کتاب شما زنده هست و جانباز؛ چقدر خاطرات این جانباز برای خواننده می‌تواند مهم باشد؟
اتفاقا چیزی که به نظرم در این کتاب مهم است، همین موضوع می‌تواند باشد. شهدا بعد از شهادت یک قسمت از خاطرات را با خودشان می‌برند. یک قسمت از تاریخ مقاومت برای همیشه دست‌نیافتنی می‌شود اما درباره این کتاب قهرمان کتاب بازگشته و تمام چیزهایی را که دیده، بیان می‌کند و نه‌تنها خاطرات خودش را بیان می‌کند، بلکه دست دیگران را هم گرفته و آنها را به وسط کتاب آورده است. یعنی این خاطرات تنها قهرمان کتاب را برای ما معرفی نمی‌کند بلکه زندگی بسیاری از شهدای دیگر را نیز می‌توان در این اثر دید؛ خیلی از خاطراتی که اگر یک بازگشته از میدان جنگ تعریف نمی‌کرد، شاید برای همیشه از بین می‌رفت. 
 
* از تفاوت‌های این سبک خاطره‌نویسی با سایر حوزه‌های کتاب برای‌مان بیشتر بگویید.
من درباره تجربه خودم عرض می‌کنم‌؛ به عنوان داستان کوتاه‌نویسی که کمتر کار خاطره انجام می‌دهم، می‌گویم که آسان نیست. اگر چه مواد اولیه در دست نویسنده وجود دارد اما در داستان کوتاه خیال و فکر نویسنده کاملا آزاد است و می‌تواند به هر طرف که می‌خواهد برود اما در این سبک خاطره مجال چندانی برای خیال نیست. این نوع خاطرات شاید بیان یک قسمت از تاریخ است و ظرافت‌ها و پیچیدگی‌های خودش را دارد. باید جذابیت داشته باشد و از طرفی باید مستند باشد و این خیلی ساده نیست. از نظر من تجربه خوبی بود اما برای دستیابی به این تجربیات باید با صبر و حوصله پیش رفت. همچنین روایت قدرتمند آقای حاجی‌نصیری برای رسیدن به نتیجه مطلوب کمک زیادی به من کرد. 
 
*  کدام بخش از خاطره‌های این جانباز برای خود شما جذاب‌تر و ماندگارتر شد؟
خاطرات مربوط به سوریه؛ روایت قوی، جذاب و حافظه قوی و توانایی آقای حاجی‌نصیری در روایت خاطرات طوری بود که گاهی من در وسط نوشتن، خودم را دقیقا میان خاطرات ایشان می‌دیدم. انگار در تک‌تک مناطقی که حضور داشتند، بودم. از ارتفاعات لاذقیه تا حلب و خان‌طومان؛ انگار قدم به قدم در کنار شخصیت‌های این کتاب بودم. خنده‌ها، گریه‌ها، جنگ، سرما و گرما؛ انگار همه این لحظات را خودم تجربه کردم. 
 
*  قهرمان کتاب شما (امیرحسین حاجی‌نصیری) با شهید سلیمانی نیز در ارتباط بوده یا خاطره مشترکی دارد؟
بله! آقای حاجی‌نصیری خاطرات بسیار خوب و زیبایی از شهید سلیمانی و رفتارهای والای انسانی حاج قاسم حتی در میدان جنگ دارد که واقعا زیباست و تمام این خاطرات در این کتاب ذکر شده است، البته بعضی از این خاطرات درباره سردار شهید به‌قدری زیبا بود که به فارسی اکتفا نکردم و بعضی از این خاطرات درباره سردار را به زبان عربی و به شکل داستان کوتاه نوشتم که خیلی مورد استقبال قرار گرفت. 

Page Generated in 0/0219 sec