استقبال از داستان «حاججلال» و خانوادهاش در دفاع مقدس
چاپ پنجم کتاب «حاججلال» از رزمندگان 8 سال دفاعمقدس، توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد و در دسترس علاقهمندان به ادبیات دفاعمقدس قرار گرفت. به گزارش «وطنامروز»، انتشارات سوره مهر چاپ پنجم کتاب «حاججلال» را پس از استقبال مخاطبان روانه بازار نشر کرد. این اثر که نوشته لیلا نظریگیلانده است، روایتگر خاطرات جلال حاجیبابایی، از رزمندگان استان همدان در دوران دفاعمقدس است. کتاب «حاججلال» یک روایت مردمی و روستایی از مردانی است که سرزمین خود را که سالها از آن نان درمیآوردند، در خطر میدیدند و برای حفظ آن، عازم جبهه شدند. به گفته سرهنگی، این کتاب فصیحترین اثر از ادبیات جنگ است که مردم عادی با آن درگیر بودند. حاججلال و پسرانش برای جنگ تربیت نشده بودند اما نانشان را از زمین درمیآوردند و حالا زمینشان در خطر بود و برای همین دست به کار شدند تا از زمین و سرزمین خود دفاع کنند. حاججلال حاجیبابایی از رزمندگان سالهای دفاعمقدس است که ۲ فرزندش شهید شدهاند و سپهبد شهید قاسم سلیمانی سال 97 به دیدارش در منزل او رفت.
***
تصمیم عجیب شهید مدافع حرم در کتاب «پسری با تیشرت کلاهدار»
کتاب «پسری با تیشرت کلاهدار» از سوی انتشارات خط مقدم بزودی منتشر میشود. به گزارش «وطنامروز» این کتاب، خاطرات شهید مدافع حرم احمد مکیان، از زبان همسر و دخترعموی شهید، زینب مکیان است؛ شهیدی که پس از کشوقوسهای فراوان در زندگی، تصمیمی تعجببرانگیز میگیرد. کتاب به قلم اعظم محمدپور نوشته شده و بزودی وارد بازار نشر میشود. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «دست و پایم یخ کرده بود، قلبم تندتند میزد. از ترس و خجالت، گوشه اتاق مچاله شده بودم و صدایم در نمیآمد. نمیتوانستم حرفی بزنم. از آینده نامعلوم و از روزی که احمد شهید شود، میترسیدم. انگار بین زمین و هوا آویزان بودم. همین دیروز، با عمه نوریه تلفنی حرف زدم. گفت: زینب جان، ما مجبورت نمیکنیم. خوب فکرهات رو بکن. طاقتداری احمد بره سوریه، زبونم لال، شهید بشه؛ یا جانباز بشه؟ تو قراره باهاش زندگی کنی؛ طاقتش رو داری؟! سیدمحمد، دوباره پرسید: زینب خانم، دخترم، من صدات رو نمیشنوم، راضی هستی، شناسنامهتون رو ببرم؟ احمد، پسرعموته! الحمدلله تن سالمی داره! 27 جزء قرآن رو از حفظه...»