مصطفی پورکیانی: سریال «دادستان» به کارگردانی مسعود دهنمکی و تهیهکنندگی محمد خزاعی این شبها از شبکه سوم سیما میهمان خانههای مخاطبان تلویزیون است؛ سریالی پلیسی- امنیتی که تقریبا دوسوم آن پخش شده و در این مدت توانسته موافقان و مخالفان خود را پیدا کند. معمولا آثار دهنمکی از مستند گرفته تا فیلم و سریال، حواشی خاصی با امضای اختصاصی آقای کارگردان دارند و همین باعث میشود سریال از منظر عده زیادی نقد و بررسی شود.
این بار دهنمکی سراغ سوژهای سیاسی- اجتماعی در قالب داستانی پلیسی رفته تا حرفهای تند و تیز خود را در لابهلای قصهای جذاب برای مخاطب به تصویر بکشد. داستان کانالی تلگرامی به نام «دادستان» که توسط تعدادی دانشجو اداره میشود و کشف جدید این گروه دانشجویی از اسناد و مدارک فساد سیاسی و اقتصادی یکی از نمایندگان مجلس که حالا قرار است رأی اعتماد نمایندگان را برای وزارت بگیرد، شروع ماجراهای امنیتی این سریال میشود.
مسعود دهنمکی سعی کرده در این سریال حرفها و انتقادات خود را که به نظر برخی، خط قرمزهای تلویزیون هستند، از زبان دانشجویان سریالش بازگو کند و البته برای اینکه این حرفها و شعارهای دانشجویان مسیر درست و عاقلانه و ساختارمندی را طی کند، در کنار آنها برزو ارجمند در نقش استاد دانشگاه قرار گرفته تا سوپاپ اطمینانی برای این کار باشد.
نفوذی که از طرف سرویسهای امنیتی معاند تا کنار نماینده مجلس و وزیر پیش میرود، حرفهایی که این روزها از زبان مردم کوچه و خیابان شنیده میشود و ... با روایتی که دهنمکی داشته، در سریال «دادستان» به نمایش گذاشته شده است. این حرفها شاید برای نخستین بار است از تلویزیون پخش میشود ولی اگر در فرم درست خود قرار نگیرد، تبدیل به شعارهای گلدرشتی میشود که قدرت نفوذ خود را در اذهان مخاطب از دست میدهد. شاید اگر دهنمکی با ظرافتی هنرمندانهتر این حرفها را در دل قصه خود جای میداد تا در نهایت سریال «دادستان» ماندگاری بیشتری در قاب تلویزیون و مخاطبان آن داشته باشد. جدا از انتقاداتی که به لحاظ فرم و کارگردانی و دوربین رو دستهای بیجایی که مخاطب را در میانه سریال آزار میدهد، به این مجموعه وارد است، قصه پلیسی- امنیتی «دادستان» با کمترین سکته و وقفه، با ریتمی درست هر شب مخاطب را وادار میکند پای این سریال بنشیند و آن را دنبال کند؛ قصهای با بازی متفاوت هومن برقنورد و علی سلیمانی که هر ۲ در ایفای نقششان بدرستی در جای خود قرار گرفتهاند و از آنها متفاوتتر، این بار با سحر قریشی دیگری مواجهیم که برخلاف بازیهای نچسب گذشتهاش، در «دادستان» یک بازی به اندازه و باورپذیر از خود به نمایش گذاشته است. هر قدر از فرم و قاببندیهای نادرست دهنمکی در این سریال ایراد بگیریم اما باید قبول کنیم او نبض مخاطب تلویزیون را بخوبی در دست دارد و میداند چگونه او را ناخواسته اسیر سریال خود کند. مخاطب معمولی تلویزیون، نه کارشناس است و نه منتقد حرفهای رسانه، در واقع کاری به فرم و دکوپاژ سریال ندارد و برای او بیشتر قصه سر راست و بازیهای باورپذیر مهم است که علاوه بر اینها، حرفهای این روزهای کوچه و بازار هم به آنها اضافه شده تا هر شب مخاطبان بسیاری منتظر تماشای «دادستان» باشند؛ حرفهایی که برخی آن را عدالتخواهانه تلقی میکنند،
هر چند در مفهوم عدالت مناقشه است و بهتر است از این منظر خیلی به آن پرداخته نشود.
***
جای قصه «دادستان» در تلویزیون خالی بود
محمدتقی فهیم، منتقد سینما و تلویزیون درباره نقدهای متفاوتی که این روزها به سریال «دادستان» میشود به «وطنامروز» گفت: متاسفانه درباره نقد آثار مسعود دهنمکی یک پیشفرض برای برخی منتقدان وجود دارد و این عده سراغ خود آقای دهنمکی و نقد شخص وی میروند و با او برخورد میکنند که این اشکال اساسیای محسوب میشود که به نقد و تحلیل وارد است و همین مانع نقد درست درباره اثر میشود.
وی ادامه داد: اما نکته قابل تأمل اینکه، شخص دهنمکی پدیده سینمای بعد از انقلاب است که ساختن اثر توسط ایشان موجی میآفریند و بحث درمیگیرد و کارکرد اثر همین است که بحثی در بیندازد و گفتمانی رواج بدهد.
فهیم گفت: همین سالهای گذشته سریالهای زیادی تولید و پخش شده که نه کسی متوجه آن شده و نه دیده شده است، چرا که سازندگان آثار اساسا با مسائل روز جامعه و مشکلات مردم بیگانه بودند و به نوعی سریالها آنتن پرکن بودند. این ویژگی سریال «دادستان» است که از ویژگی حاکم بر تلویزیون فاصله دارد و به منظور رساندن یک پیام و درگیر کردن گفتمانی متفاوت تولید شده است.
این منتقد درباره موضوع این سریال و تفاوت آن با سایر کارهای دهنمکی گفت: از ویژگیهای این سریال، موضوع مهم و مبتلابه جامعه است که آن را دهنمکی انتخاب کرده و به نظر من بعد از «اخراجیها» این سریال به لحاظ دربرگیری و گستره مخاطب، به لحاظ اهمیت موضوعی، شاخصترین کار این کارگردان محسوب میشود.
وی ادامه داد: ساخت چند کار قبلی مسعود دهنمکی را میتوان نوعی تمرین تلقی کرد که خودش را پیدا کند و بتواند با لحن دیگر و موضوع مهمتری وارد میدان شود و با این نگاه، «دادستان» یک کار ویژهتر نسبت به سایر آثار دهنمکی تلقی میشود و البته ناگفته نماند روایت اینچنین موضوعاتی کار هر فیلمسازی نیست، طبعا نیاز به تسلط بر موضوع و اطلاعات جامع و اشراف بر فضای زیست این افراد دارد و به نوعی باید سلوک زندگی آدمها را بشناسد. به هر حال در این سریال موضوع درباره نماینده مجلس، وزیر و فضای سیاسی حاکم بر کشور است و به لحاظ ژانر این سریال کار سیاسی محسوب میشود.
منتقد سینما و تلویزیون درباره کارگردانی این کار و نکات فنی سریال گفت: یکی از نکاتی که اگر دهنمکی دقت بیشتری به خرج میداد سریال آسیب نمیدید، انتخاب دقیق قاب و دوربین بود. این مورد به سریال آسیب جدی وارد کرده است. تکنیک دوربین روی دست الزاما مناسب همه روایتها در سینما و تلویزیون نیست. فهیم تصریح کرد: در سریالی که قرار است در باب عدالتخواهی ساخته شود قطعا کارکرد حسی را نباید نادیده بگیرد. هیچ وقت فیلمهایی که دوربین روی دست است ایجاد حس نمیکنند زیرا مخاطب فرصتی پیدا نمیکند که با چهره کاراکتر ارتباط برقرار و همزادپنداری کند. اینقدر دوربین حرکت میکند و جابهجا میشود که باعث لطمه به ایجاد حس میشود. اگر بشود ضعفی برای سریال «دادستان» برشمرد همین انتخاب تکنیک دوربین روی دست برای روایت قصه است. در بیشتر موارد باید دوربین روی پایه قرار میگرفت و ثابت میبود. در برخی جاها که نیاز حس میشد باید دوربین روی دست استفاده میشد. در فیلم «موصل» که اخیرا درباره عراق ساخته شده، تنها در جایی که ضرورت ایجاب میکند و اجتنابناپذیر است از تکنیک دوربین روی دست استفاده شده است. وی در ادامه اهمیت دادن به نقش دانشجویان در اتفاقات سیاسی و اجتماعی روز کشور را که در این سریال به آن اشاره شده از نکات مهم «دادستان» خواند و افزود: ما در حال حاضر با سریالی روبهرو هستیم که از همه نظر در این سالهای اخیر کاری است که میشود یک «اتفاق» قلمداد کرد. جسارت تحلیل شرایط و بیان اینکه مفاسدی جاری و حاکم است و مردم با آن دست به گریبان هستند که مردم را اذیت میکند با اهمیت است. نکته دیگر اینکه بالاخره مسؤولان باید بتوانند با طیف دانشجو با سعه صدر برخورد کنند و تاکید مقام معظم رهبری، که بر ایجاد کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاه تاکید دارند، عملیاتی و اجرایی شود. این تاکیدات متاسفانه از سوی مسؤولان در این سالها نادیده گرفته شده و این فرصتها محدود شده است اما سریال «دادستان» وارد این عرصه شده و برای دانشجوها حقی قائل است که نفس دانشجو بودن ایجاب میکند اهل چالش سیاسی- اجتماعی باشند و مسؤولان را به چالش بکشند. سریال وارد این فضاها شده و نقبی به دل جریانهای کلانتر جامعه میزند.
***
شعارهای گلدرشت «دادستان»
جبار آذین، منتقد سینما و تلویزیون درباره سریال «دادستان» که آخرین ساخته کارگردان «اخراجیها» است به «وطنامروز» گفت: مسعود دهنمکی به عنوان هنرمندی متعهد، بر مبنای پایبندی به اعتقادات خود در عرصه هنر در مجموع خوب عمل میکند. از همین رو در فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی آنچه را به آن در عرصه فرهنگ و سیاست باور دارد، به تصویر میکشد. اگرچه تصویر هنرمندانه این سینماگر و کارگردان تلویزیونی ممکن است در جاهایی با سلایق مخاطب و حتی منتقدان همراه نباشد اما در هر حال در ارائه و انتقال مفاهیم و حرفهای خود موفق بوده است. وی افزود: دادستان دهنمکی اثری سیاسی - اجتماعی - انتقادی است که با نگاه امنیتی به مسائل و رخدادهای جامعه ساخته شده است. این سریال اگرچه حرفهای زیادی برای مخاطب مطرح کرده به گونهای که مخاطبان فراوانی را میتواند با خود همراه کند اما به دلیل تنوع و گستردگی موضوعات از کنار بسیاری از آنها به سرعت عبور کرده و حادثهسازی و حادثهپردازی در آن به صورت یک معیار مشخص درآمده است. آذین در ادامه گفت: در واقع دادستان یک اثر پلیسی - امنیتی است که دهنمکی کوشیده با نگاه منتقدانه به مسائل سیاسی و اجتماعی بعضی رویدادها و شخصیتها را به نقد و تصویر بکشد. با این حال، صرفا طرح مسائل اینچنینی و بازی با برخی شعارها به صورت گلدرشت در سریال، پاسخگوی نیاز مخاطب نیست. آذین در پاسخ به این سوال که دهنمکی برای گفتن این شعارها اتفاقا آنها را در دل داستان و قصه خود قرار داده و اشکال این کار در کجاست، گفت: کار هنری با شعار دادن متفاوت است. کار هنرمند جدا از نشان دادن واقعیتهای جامعه به صورت منتقدانه، محققانه و صحیح و کامل، نشان دادن هنرمندانه اینها به مخاطب است. در یک اثر هنری همه اینها باید در دل داستان جای بگیرد، شخصیتها با اعمال و رفتارشان واقعیت خودشان را نشان دهند، در غیر این صورت همه اینها نهایتا به شعار ختم میشود که کارهای اینچنینی نیز تاریخ مصرف خودشان را دارند و مانا و ماندگار نخواهند شد. این منتقد سینما و تلویزیون با انتقاد از اینکه دهنمکی این بار بر خلاف همه فیلمها و سریالها که به سراغ آقازادههای بد میرود، خواسته یک آقازاده خوب را معرفی کند، گفت: شما در یک اثر هنری موقعی موفق میشوید قهرمان خود را به مخاطب به درستی معرفی کنید که در کنار آن ضدقهرمان را نشان داده باشید. استاد دانشگاه سریال که نماد آقازاده خوب است، وقتی تک و تنها در برابر پدر میایستد و ضدقهرمانی در کنار او وجود ندارد، باز همه حرفهایش تبدیل به شعار میشود.