همانطور که بزرگان انقلاب اسلامی اذعان کردهاند، مبنای فکری و اندیشهای نهضت اسلامی ایران پس از قرآن کریم مبتنی بر کتاب شریف نهجالبلاغه است؛ کتابی که در سالیان قبل و بعد انقلاب به عنوان مانیفست حکومت اسلامی پیوسته در بیان و قلم اندیشمندان نهضت معرفی شده و میشود و به جزئی جداییناپذیر از گفتمان اجتماعی مردم در پیشبرد انقلاب اسلامی بدل شده است. این کتاب عظیمالشأن در بیان امامین انقلاب اسلامی نیز دارای جایگاهی برجسته است که به اختصار خواهد آمد.
امام خمینی اواخر عمر شریفشان و در بخشی از وصیتنامه الهی- سیاسیشان به بیان اهمیت و جایگاه نهجالبلاغه پرداختهاند: «ما مفتخریم که کتاب نهجالبلاغه که بعد از قرآن، بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهاییبخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست». همچنین ایشان در پیامی به کنگره هزاره نهجالبلاغه در سال 60 میفرمایند: «کتاب نهجالبلاغه که نازله روح اوست، برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر منیت و در حجاب خود و خودخواهی خود معجونی است برای شفا و مرهمی است برای دردهای فردی و اجتماعی و مجموعهای است دارای ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی از زمان صدور آن تا هر چه تاریخ به پیش رود و هر چه جامعهها به وجود آید و دولتها و ملتها متحقق شوند و هر قدر متفکران و فیلسوفان و محققان بیایند و در آن غور کنند و غرق شوند».
مقام معظم رهبری نیز چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب توجه و عنایتی خاص به این کتاب شگرف داشتهاند و درسهای متعدد ایشان درباره نهجالبلاغه در دهه 50 و همچنین حضور و سخنرانی سه باره ایشان در کنگره بینالمللی نهجالبلاغه در دوران ریاست جمهوری، گواه این مدعاست. ایشان در جلسه شرح نهجالبلاغه در سال 52 از کمتوجهی به این کتاب شکوه میکنند و میفرمایند: «غالب مسلمانان شیعهمذهب از نهجالبلاغه بیاطلاع و بیخبرند و این کتاب گیرشان نمیآید؛ متن کتاب چرا اما معنای کتاب نه. متن کتاب در کتابفروشیها پر است اما معنای کتاب و لب این معانی و این حقایق بسیار عالی و جالب که در این کتاب شریف هست، گیر غالب مردم ما نمیآید. متاسفانه روی این مساله تبلیغ نشده، [در حالی که] روی کتابهای درجه 2 و درجه 3 و درجه 4 این همه تبلیغ [میشود] و اگر به یک کتاب درجه 2 و 3 مثلا کمترین بیاعتنایی از طرف بعضی شود، شاید عدهای مثلا در حد کفر تلقی کنند اما [نسبت به] این کتاب شریف نه».
ایشان در پنجمین کنگره بینالمللی نهجالبلاغه که سال 64 برگزار شد، با بیانی دردمندانه به فاصله فهم و عمل جامعه با نهجالبلاغه و مهجوریت این کتاب شریف اشاره فرمودند: ما زمان بسیاری را با عدم ارتباط با نهجالبلاغه گذراندهایم. باید امروز با فرصتهایی که هست، آن نقایص را جبران کنیم. البته کسانی که در زمینه نهجالبلاغه کار کردهاند کم نیستند، چه در ایران و چه در بعضی دیگر از کشورهای اسلامی اما کارهای اصولی و اساسی که بتواند مدرسه نهجالبلاغه را در کل فضای جهان اسلام گسترش بدهد، همچنان باقی است. واقعا نهجالبلاغه گنجینه عظیمی است که به این سادگی، حتی به موجودی آن نمیشود دسترسی پیدا کرد، یعنی آن را فهمید. بعد از اینکه چنین موجودی را شناختیم، نوبت کار اصلی یعنی بهرهبرداری است. ما هنوز موجودی نهجالبلاغه را هم نمیدانیم، البته بسیاری از منابع غنی اسلامی همین وضعیت را دارند اما نهجالبلاغه با رتبه و پایه والایی که دارد در حقیقت یک استثناست و باید به صورت یک گنجینه استثنایی با آن برخورد کرد. وقتی تأمل میکنم، میبینم آرزویی که داشتهایم و داریم، این است که جامعه ما با این کتاب عزیز، الفت و انس پیدا کند. من درباره توجهی که ما باید به نهجالبلاغه پیدا کنیم، میخواهم هشدار بدهم. ما این توجه را امروزه کم داریم، مثل اینکه نمیدانیم چه گنجینه معرفت بیپایانی در این کتاب هست، یا هنوز برای مردم ما، حتی برای محققان ما، اهمیت دستیابی به منبع عظیم این کتاب بینظیر به طور کامل کشف نشده است. ما میتوانیم پایههای اعتقاد کامل و جامع به اسلام را در این کتاب پیدا کنیم. این کتاب وقتی در کنار قرآن قرار بگیرد، یقینا تالی قرآن است. یعنی ما دیگر کتابی نداریم که دارای این حد از اعتبار و جامعیت و قدمت باشد. همانطور که مسلمانها خودشان را موظف میدانند با قرآن انس پیدا کنند و ندانستن قرآن را برای خود نقص میشمارند، ندانستن نهجالبلاغه هم باید نقص به حساب آید.