printlogo


کد خبر: 230922تاریخ: 1399/12/6 00:00
خوانشی از دستورات امیرالمؤمنین در عهدنامه مالک اشتر
مترقی‌ترین منشور حکمرانی

مرور و بازخوانی نامه حکومتی حضرت امیر به مالک اشتر در عصری که بشر طعم مدل‌های مختلف حکمرانی غیراسلامی را چشیده است و تشنه یک حکمرانی به سبک و شیوه امیرالمومنین است، به نظر لازم و ضروری می‌آید. به جرأت می‌توان گفت بیشترین توجه به حقوق مردم و کرامت انسان‌ها و مردم‌سالاری حقیقی را می‌توان در این منشور حکومتی یافت. به عبارت دیگر عهدنامه مالک اشتر را می‌توان مترقی‌ترین منشور حکمرانی نامید.
عهدنامه مالک اشتر به صندوقچه‌ای مملو از مروارید گرانبها می‌ماند که انتخاب چند مروارید از آن همه، کار بسیار دشواری‌ است. به هر طریق و با هر سلیقه‌ای این انتخاب انجام شود، باز حسرت عدم انتخاب سایر مروارید‌ها قلب انتخابگر را فرا می‌گیرد. اما چاره چیست که محدودیت دست انسان را می‌بندد و راهی جز اشاره‌ای کوتاه به فراز‌هایی از این گنجنامه اخلاق حکومتی بر ما نمی‌گشاید.
 
* با مردم مهربان باش چرا که یا مسلمانند یا انسان!
محصور کردن این نامه به شعیان و حتی مسلمانان ظلمی است بزرگ در حق امیرالمومنین، چرا که حضرت شیوه راستین حکمرانی انسانی را تعلیم می‌دهند. آنجا که می‌فرمایند: «[ای مالک!] مهربانی با رعیت و دوست داشتن و لطف ورزیدن به ایشان را شعار قلبت قرار داده و با تاکید به تو سفارش می‌کنم که همچون درنده‌ای خونخوار مباش که خوردن گوشت ایشان را غنیمت شماری که براستی آنان ۲ دسته‌اند: یا در دین برادر تواند یا انسانی هستند از جهت خلقت همانند تو، که ممکن است پایشان بلغزد و خطایی از آنها سر بزند و به عمد یا اشتباه، عملی ناصحیح مرتکب شوند».
 
* تسلطی بر مردم نداری
امیر مومنان در جای جای این نامه به مالک اشتر هشدار می‌دهند به واسطه قدرت و مسؤولیتی که نصیبش می‌شود، وهم برتری و تفوق و تسلط بر مردم را به خود راه ندهد و پیوسته خدا را که از همه برتر است در نظر داشته باشد: «به تو سفارش می‌کنم پیش خود مگو که امور این مردم به من سپرده شده و تسلط دارم، فرمانروا هستم و همه از من فرمان می‌برند که براستی این گمان‌های باطل، موجب فتنه‌ای در دل و فسادی در دین و نزدیک کردن دگرگونی‌ها و زوال نعمت می‌شود و چون چیرگی و قدرتی که داری، تکبر و خودپسندی در تو ایجاد کند و خود را بزرگ پنداشتی، پس در چنین حالی در عظمت ملک خداوندی که بالاتر از تو است، بیندیش».
 
* ستم به مردم، جنگ با خداست
حضرت در تعبیری شگرف و قابل تامل مالک را از ستم به بندگان خدا بر حذر می‌دارند و او را به رعایت عدالت در بین مردم امر می‌کنند: «انصاف را رعایت کن و جانب عدل را فرو مگذار، که براستی اگر چنین نکنی، ستم کرده‌ای و هر که به بندگان خدا ستم روا دارد، گذشته از مردم، خدا نیز خصم و طرف دعوای او است و هر کس که خدا خصم او باشد، حجت و دلیل او را باطل و بی‌اثر می‌کند و همچون کسی است که با خدا در حال جنگ است. تا آن زمان که از اعمال خود دست بر دارد و توبه کند و [بدان که] هیچ چیزی مانند به پا داشتن ظلم، نعمت خدا را نسبت به انسان دگرگون نمی‌کند».
 
* مردم ستون دین هستند
وصی پیامبر عظیم‌الشأن اسلام رضایت و خشنودی توده‌های مردم را بر خشنودی خواص ترجیح می‌دهند و مالک را به توجه و تکیه بر توده‌های مردم به جای خواص و افراد سرشناس ترغیب می‌کنند: «ناخشنودی و دشمنی عامه، اثر خشنودی خواص را از میان می‌برد و براستی ناخشنودی و دشمنی خواص، در حالی که عامه مردم راضی باشند، به چیزی شمرده نمی‌شود و اثری ندارد.
 مردم مانند خواص نیستند. [خواص] هنگام آرامش و زمان صلح خرج‌شان از همه بیشتر و در موقع ناآرامی و جنگ یاری و کمک‌شان از همه کمتر است، بیشتر از همه مردم مخالف عدل و انصافند و از آن کراهت دارند، نسبت به خواسته‌های خود، بیش از هر کس با شدت اصرار و ابرام می‌کنند و هنگامی که درخواست‌شان بر آورده شود یا عطایی به آنها شود، از همه کس ناسپاس‌ترند و چون از انجام آنچه خواسته‌اند، خودداری شود، کندترین مردمند از جهت قبول عذر، و در ناملایمات و سختی‌ها، ضعیف‌ترین و ناشکیباترین مردم هستند.
 [و اما عامه مردم] همانا ستون دین و جامعه مسلمانان و آماده برای نبرد با دشمنان عامه امت اسلام هستند، بنابراین باید توجه و میل تو با ایشان بوده باشد و به سخنان آنان گوش فرا داری».
 
* حق‌گویان منتقد را نزدیک و چاپلوسان را دور نگه دار
سرور امیران عالم، بر خلاف عرف سیاسی جهان و سیره سیاستمداران عالم توصیه‌ای بی‌نظیر به مالک می‌کنند: «باید برگزیده‌ترین ایشان (اطرافیان) در نزد تو آن کس باشد که سخن حق را که به مذاق‌ها تلخ می‌آید، بیشتر از دیگران به تو بگوید و نیز کسی باشد که در کاری که از تو سر می‌زند، از آن کارهایی که خداوند از دوستانش زشت می‌شمارد، کمتر تو را یاری دهد. به پاکدامنان و راستگویان بسیار نزدیک شو، آنگاه ایشان را عادت ده که در صدد چاپلوسی تو بر نیایند و تو را با بیان کارهایی که نکرده‌ای، به دروغ خشنود نکنند، که براستی چاپلوسی زیاد و پی‌درپی، تکبر و خودخواهی در انسان پدیدار می‌کند و غرور را به او نزدیک می‌کند».

Page Generated in 0/0150 sec