نیما علیپور: نخستین سوالی که باید وزارت ورزش و جوانان در پایان دوره دوم دولت در ابتدای سال 1400 به آن پاسخ بدهد، این است: چرا استقلال و پرسپولیس به عنوان مهمترین و پرطرفدارترین باشگاههای ایران -که مدیریتشان بر عهده شما بوده - در این سالها این همه تغییرات را پشتسر گذاشتهاند؟ در تیمهای استقلال و پرسپولیس طی ۴ سال گذشته، ۱۲ مدیرعامل(!) تغییر کردهاند اما دلیل این تغییرات و جابهجاییهای پیاپی چیست؟ یکی از ایرادهایی که اهالی فوتبال و هواداران ۲ باشگاه پرطرفدار تهرانی مطرح میکنند، این است که اعضای هیاتمدیره بویژه مدیران عامل ۲ باشگاه استقلال و پرسپولیس بیش از حد تغییر میکنند و طی بیش از ۴ سال گذشته تاکنون ۱۲ تغییر در سطح مدیرعامل این ۲ باشگاه صورت گرفته است. گویی دفتر مدیریت سرخابیهای پایتخت به محلی برای رفت و آمد برخی افراد تبدیل شده و حضور آنها در این جایگاه لوکس، طولانیمدت نیست و باید این امانت را در مدتی کوتاه به نفر بعدی تحویل دهند. علیاکبر طاهری، حمیدرضا گرشاسبی، ایرج عرب، مهدی رسولپناه و جعفر سمیعی به عنوان مدیران عامل باشگاه پرسپولیس و بهرام افشارزاده، سیدرضا افتخاری، امیرحسین فتحی، اسماعیل خلیلزاده، علی فتحاللهزاده، احمد سعادتمند و احمد مددی به عنوان مدیران عامل باشگاه استقلال در ۴ سال گذشته فعالیت کردهاند. در رابطه با تغییر و تحولات رخ داده در سطح مدیرعاملی ۲ باشگاه استقلال و پرسپولیس مواردی مطرح است که در ادامه به آنها اشاره میشود.
۱- استاندارد تغییر مدیریت در سطح باشگاههای فوتبال موفق دنیا چقدر است و باشگاههایی نظیر استقلال و پرسپولیس به چه میزان از این استانداردها فاصله دارند؟
۲- تا چه حد در انتخاب مدیران عامل ۲ باشگاه استقلال و پرسپولیس وسواس به خرج داده میشود؟ این افراد چه میزان نسبت به مدیریت باشگاههای ورزشی توانمند و از نظر دانش و تجربه، شرایط مدیریت تیمهایی در این سطح را دارند؟
۳- ارزیابی مشخصی از اقدامات انجامشده توسط مدیران عامل انتخابشده وجود دارد؟ تصمیمات و حضور این افراد تا چه حد تبعات مثبت و منفی به همراه داشته است؟
۴- چه فعالیتهای ساختاری و پایهای برای این ۲ باشگاه از سوی مدیران عامل انتخاب شده، مدنظر قرار گرفته و آیا اصلا در طول مدت کوتاه مدیریتی هر یک از این افراد، امکان اقدامات ساختاری و پایهای برای حل مشکلات کلان ۲ باشگاه وجود داشته است یا خیر؟
۵- آیا صرفا توان مالی و فعالیت اقتصادی برای حضور در هیاتمدیره یا انتخاب به عنوان مدیرعامل باشگاههایی نظیر استقلال و پرسپولیس کافی است؟
۶- شاخصهای انتخاب مدیرعامل و اعضای هیاتمدیره در باشگاههای استقلال و پرسپولیس چیست؟
۷- چه اتفاقی رخ میدهد که مدیران این ۲ باشگاه پس از مدتی فعالیت به این احساس دست پیدا میکنند که فضا برای ادامه فعالیتشان وجود ندارد؟ مگر نه اینکه قبل از قبول مسؤولیت باید نسبت به تمام مشکلات تیم و شرایط مدیریتی حاکم بر این باشگاهها اشراف داشته و از مسائل مختلف آن مطلع باشند؟
۸- سهم وزارت ورزش و جوانان، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، وزارت امور اقتصادی و دارایی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان برنامه و بودجه به عنوان اعضای مجمع عمومی و رسمی ۲ باشگاه استقلال و پرسپولیس به طور مشخص در انتخاب اعضای هیاتمدیره و مدیران عامل این ۲ باشگاه چیست؟
۹- آیا این وزارتخانهها سهم خود را در سوءمدیریتهای اعمالشده در این باشگاهها به واسطه انتخاب افراد کار نابلد به عنوان مدیرعامل و عضو هیاتمدیره میپذیرند؟
۱۰- اصلاح الگوی مدیریتی در ورزش ایران از چه زمانی کلید خواهد خورد تا شاهد حضور افراد تحصیلکرده و مجرب در سطح اول ورزش کشور از جمله مدیریت ۲ باشگاه استقلال و پرسپولیس باشیم؟
امید آن میرود در دولت بعدی، وزارت ورزش و جوانان در صورت مالکیت بر ۲ باشگاه، از این میراث شوم
بر جا مانده، درس لازم را بگیرد و با اعتماد و دادن فرصت کافی به مدیران ۲ تیم، آرامش و ثبات را از بالاترین نقطه به پیکره آنها تزریق کند. زمانی که یک مدیر خودش تنها چند ماه عمر مدیریت دارد، طبیعتا در تصمیماتش، کوتاهمدت را در نظر میگیرد و ماحصل این تغییرات به کادر فنی و بازیکنان تعمیم پیدا میکند.