گروه فرهنگ و هنر: روایت سفر رهبر انقلاب به کردستان با عنوان «همپای مسافر اردیبهشت» نوشته مهدی قزلی بزودی توسط انتشارات خط مقدم منتشر میشود. این کتاب که از زمان تالیف آن بیش از یک دهه میگذرد، روایتی متفاوت از سفر تاریخی رهبر معظم انقلاب به کردستان در سال 88 خواهد بود و مهدی قزلی تمام تلاش خود را کرده تا با نگاهی تیزبین، سفرنامهای جذاب از این سفر ماندگار روایت کند. در بخشی از این کتاب که پس از گذشت سالها از زمان تالیف در نهایت طی یکی دو ماه آینده روانه بازار نشر خواهد شد، آمده است: «یک نفر بلند شد و با صدای بلند گفت:
گفتند که عاشقی و آرام نهای
در بند خیال خم ابروی کهای؟
گفتند بگو! به قصد قربت گفتم
سیدعلی حسینیخامنهای
حاضران صلوات فرستادند و آن مرد ادامه داد: ضمن خیرمقدم به مناسبت تشریففرمایی مقام عظمای ولایت، حضرت امام خامنهای علیهالسلام به خطه سر سبز کردستان... آقا بین حرف مرد آمد و گفت: بفرمایید علیهالرحمه...
بعد خود آقا و حاضران خندیدند ولی مرد انگار از قبل همه حرفهایش را حفظ کرده باشد. بدون توجه به حرف ایشان و خنده طلبهها ادامه داد».
اما نگارش کتاب «همپای مسافر اردیبهشت» برای نویسنده آن (مهدی قزلی) در سال 88 بسیار خوشیمن بوده است به طوری که این نویسنده شاخصترین آثارش را طی یک دهه اخیر به رشته تحریر درآورده است، همچنین این نویسنده طی 11-10 سال اخیر بارها در دیدار اهالی فرهنگ و هنر با مقام معظم رهبری حضور داشته و در این دیدارها چندین اثر خود را به مقام معظم رهبری تقدیم کرده است؛ یکی دو اثرش هم مورد توجه و عنایت مقام معظم رهبری قرار گرفته است که از این میان میتوان به کتاب «پنجرههای تشنه» اشاره کرد.
این اثر شامل روزنوشتهای قزلی از انتقال ضریح امام حسین علیهالسلام از قم به کربلا بوده است که مورد توجه ایشان قرار گرفت؛ مهدی قزلی چندی پیش در افتتاحیه سیزدهمین دوره پویش مطالعاتی روشنا درباره این کتاب و توجه رهبری به این اثر روایت جالبی ارائه داد.
مهدی قزلی با اشاره به تقریظ رهبری بر این کتاب گفت: از سال ۸۸ در جلسات شعرا با رهبر انقلاب در نیمه ماه رمضان حضور داشتم و حاشیهنویسی میکردم اما در سالی که این کتاب را نوشته بودم و به حضرت آقا تقدیم کرده بودم، سعی داشتم در زمان افطار در کنار ایشان باشم تا گفتوگوها را بشنوم و در حاشیهنویسیهایم استفاده کنم.
حضرت آقا وقتی از کنارم رد شدند، ایستادند و من را با نام قَزَلی صدا کردند. کمی درباره کتاب پرسیدند و من را مورد تفقد قرار دادند. بعد از آن حضرت آقا نام من را درست تلفظ کردند و فهمیدم نخستینبار هم که قَزَلی گفته بودند به متن کتاب و ماجرای آقای پارچهباف اشاره داشتهاند که این نشان از دقت ایشان در خواندن کتاب داشت.
ایشان بعد از افطار هم من را صدا کردند و درباره کتاب و حواشی آن سوالاتی پرسیدند که نشان از دقتشان داشت. وقتی ایشان در بیمارستان بستری بودند هم به همراه جمعی از نویسندگان و هنرمندان خدمتشان رسیده بودیم که در آخر دیدار من را صدا کردند و برای نوشتن این کتاب ابراز لطف کردند.
قزلی افزود: من کتاب را ۱۶ اردیبهشت سال ۹۳ به دست یکی از اقوام حضرت آقا دادم تا به ایشان برساند و بعدها دیدم یادداشت ایشان به تاریخ ۲۸ اردیبهشت نوشته شده و این نشان میدهد ایشان کتاب را در همین محدوده ۱۲ روزه مطالعه کردهاند.
نویسنده کتاب پنجرههای تشنه تصریح کرد: بعد از زلزله بم به این شهر رفتم و دیدم که خانهها چنان تخریب شدهاند که حتی خیابانها و کوچهها قابل تشخیص نیستند اما یک خانه در آن میان، سالم بود. من حس میکنم اگر وجود من در طول عمرم دچار زلزله شود، نوشتن این کتاب مثل همان سازه محکمی است که با زلزله تخریب نمیشود. اعتراف میکنم حتی یک صدم آن حال و هوا را نتوانستهام منتقل کنم اما برایم یقین شد که حبلالمتین امام حسین علیهالسلام در جفرافیای کشور ما باعث شده که هیچ اتفاقی نتواند آن را به زمین بزند و نابود کند.