printlogo


کد خبر: 231940تاریخ: 1400/1/17 00:00
گام به دام
پروژه آمریکایی بازگشت گام به گام به برجام چگونه شرط ایران مبنی بر لغو همه تحریم‌ها را دور می‌زند؟

فرزانه دانایی: پیشنهادات اندیشکده‌های آمریکایی به تهران و واشنگتن برای رسیدن به توافقی جدید در حوزه هسته‌ای یا نشان دادن مسیری جدید برای بازگشت هر دو طرف به برجام، همچنان ادامه دارد. موسسات مطالعاتی و تحقیقاتی غربی از ضرورت اعتماد‌سازی در روابط دوجانبه ایران و آمریکا می‌گویند. اگرچه دولت
بر اساس مصوبه هسته‌ای مجلس و نظر اکثریت شورای عالی امنیت ملی و بر اساس سیاست اعلامی رهبر انقلاب در آخرین ماه‌های فعالیت خود تا زمان بازگشت کامل آمریکا به برجام و برداشته شدن همه تحریم‌ها، نمی‌تواند مذاکره مستقیم جدیدی را با آمریکا آغاز کند اما رفتار مسؤولان دولتی و مدیران وزارت امور خارجه نشان می‌دهد تمایل آنها به انجام مذاکره با آمریکا و انجام هر توافقی ولو با مایه بسیار اندک است. این رویا البته تا هم اینک برای به حقیقت پیوستن با موانع زیادی رو‌به‌رو بوده و اهداف و تمایلات افرادی که قرار است آن را به واقعیت تبدیل کنند نیز تا حد زیادی با ابهام مواجه است. مهم‌ترین سوالات در این باره این است که آیا تمایل شدید دولت برای بازگرداندن آمریکا به برجام در جهت هدف رفع تحریم‌هاست یا حفظ برجام به عنوان دستاورد دولت‌های یازدهم و دوازدهم یا تهیه یک بسته و پروژه سیاسی برای کاندیدای مورد حمایت دولت در انتخابات آتی ریاست جمهوری؟ آیا تمایل شدید برای برقراری ارتباط با دولت بایدن و بازگشت آمریکا به برجام، برای رسیدن به هدفی ملی دنبال می‌شود یا تنها اشاره به برگزاری انتخابات و هدف‌گذاری این جریان برای رسیدن به پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری خرداد 1400 دارد؟ دولت تا چه میزان قصد دارد از موضع اصلی اولویت داشتن برطرف شدن تحریم‌ها کوتاه بیاید تا به هدف حفظ برجام برسد؟ 
ظاهر امر و مساله بنیادین در این باره این است که دولتی که خود مذاکره‌کننده و حامی برجام بوده است، باید به این سوالات پاسخ دهد و به فکر رسیدن به اهدافش باشد اما نگاهی به صحبت‌های جدید مطرح‌شده توسط اعضای تیم مذاکره‌کننده و اشاره آنها به مواردی که عینا در توصیه‌های اندیشکده‌های آمریکایی بویژه برخی از آنها مانند گروه بین‌المللی بحران آمده است، بخوبی نشان می‌دهد تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان نه تنها در پی پاسخ دادن به سوالات بالا نیست، بلکه به تنها چیزی که توجه دارد، حضور آمریکا پشت میز مذاکرات برجامی تا پایان دوره ریاست جمهوری حسن روحانی است؛ مساله‌ای که چندان هم در صحبت‌های رسمی و عمومی پنهان نمانده است. یکی از صحبت‌هایی که بخوبی این مساله را نشان می‌دهد، سخنرانی رئیس‌جمهور در جلسه ستاد کرونا در روز شنبه هفتم فروردین ماه است که بیان کرده است: «تمام تلاش‌مان این است کاری کنیم پایان این دولت، مهار قابل قبول کرونا و اگر بگذارند رفع بخشی از تحریم‌ها باشد». البته دور از نظر نیست که منظور روحانی از «اگر بگذارند» نه آمریکایی‌ها، بلکه درون کشور و منتقدانی است که با دلسوزی هشدار می‌دهند عجله دولت برای زنده کردن دوباره برجام (که مطمئنا بدون برطرف شدن تحریم‌ها خواهد بود) تنها اقدامی جهت کارنامه‌سازی برای فعالیت دولت دوازدهم است و هیچ اثر اجرایی بر اقتصاد و سیاست کشور نداشته و در عین حال دست دولت بعدی برای مقابله با قدرت‌نمایی آمریکایی‌ها در این خصوص را نیز می‌بندد. ضمن اینکه آمریکا را از وضعیت تحت فشار فعلی نجات داده و احتمال لغو تحریم‌ها توسط آمریکا را نیز بسیار کاهش می‌دهد. 
دولت اما در راه رسیدن به هدف خود تنها نیست، کسانی در آمریکا که مایل به استفاده از آخرین فرصت‌های حضور روحانی در پاستور هستند، سعی دارند از این چند ماه پایانی نهایت استفاده را ببرند و ایران را وادار به پذیرش تعهداتی در رابطه با برنامه هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای‌اش کنند که مطمئن هستند در دولت بعدی شانس زیادی برای اجرایی شدن آنها نخواهند داشت. از همین رو در شرایطی که رهبر انقلاب، شرط مذاکره با آمریکا بر سر بازگشت به برجام را «رفع شدن تمام تحریم‌های آمریکا علیه ایران» تعیین کرده‌اند و در سخنرانی روز اول فروردین سال جاری نیز باز بر آن تاکید کردند، آمریکایی‌ها تلاش دارند حالا به دنبال راه‌هایی میانه برای رسیدن به اهداف خود در ایران باشند. دولت آمریکا، نمایندگان کنگره و اندیشکده‌های این کشور رسما شرط ایران یعنی «رفع تمام تحریم‌ها» را رد کرده‌اند. آنها از اقدامات اخیر ایران نگران شده‌اند. آنها از مصوبه مجلس در محدود کردن بازرسی‌های هسته‌ای و تولید اورانیوم فلزی در ایران بیم دارند و بیان کرده‌اند از شکل گرفتن دوباره تحقیقات هسته‌ای که حاصلش «به دست آمدن بازگشت‌ناپذیر دانش هسته‌ای در ایران» است، بیم دارند. آنها در عین حال می‌ترسند در صورتی که ایران با امتیازات کوچک و تبلیغاتی به برجام بازنگردد، زمینه برای اجرایی شدن توافق 25 ساله تهران – پکن نیز فراهم شود و دیگر نتوان از تحریم به عنوان ابزاری در دیپلماسی اجبار علیه ایران استفاده کرد. به عبارتی، آمریکایی‌ها نگرانند به مرور ابزار تحریم دیگر برای آنها کار نکند، لذا آنها زمان را علیه خود می‌بینند. 
راه‌حل میانه برای اندیشکده‌ها و دولت آمریکا که البته ظریف نیز تا چندی پیش به دنبال همین مساله بود، بازگشت «گام به گام» طرفین به برجام است. دولت بایدن می‌خواهد ایران را به نقطه اول اجرایی شدن برجام بازگرداند؛ نقطه‌ای که ایران دست از فعالیت‌های هسته‌ای‌اش کشید، بعد از آن مسؤولان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پایبندی ایران به تعهداتش را اعلام کردند و پس از آن باید پروسه طولانی و غیرقابل اجرای تعلیق برخی تحریم‌ها آغاز می‌شد، البته کارشناسانی معتقدند دولت بایدن هرگز آمریکا را در موقعیت لغو یا تعلیق تحریم‌های مندرج در برجام قرار نخواهد داد. 
تحریم ابزار دموکرات‌هاست و دموکرات‌ها قطعا از دیوانگی ترامپ استفاده می‌کنند و این ابزار را براحتی از دست نخواهند داد. آنها دنبال این هستند که یک برجام جدید با جزئیات و محتوای جدید (شامل هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای) ارائه دهند و برای رسیدن به این برجام، ابزار فشار خود بر ایران را حفظ می‌کنند. بنابراین دولت بایدن اگرچه برای انتقاد از ترامپ اذعان می‌کند سیاست فشار حداکثری شکست خورده است اما در عمل دقیقا همان مسیر ترامپ را علیه ایران می‌پیماید ولی موضع ایران در قبال این وضعیت میانه مشخص است. رفتار آمریکا در قبال برجام هم در دوره اوباما و هم در زمان ترامپ حاکی از بدعهدی، بی‌اعتنایی به تعهدات بین‌المللی و زدن زیر میز هر نوع توافق بوده است. 
ایران نسبت به تعهد آمریکا به برجام کاملا بی‌اعتماد است و دنیا نیز این بی‌اعتمادی ایران نسبت به آمریکایی‌ها را درک می‌کند و موجه می‌داند. بنابراین در ایران شرط «لغو همه تحریم‌ها» توسط آمریکا و سپس راستی‌آزمایی آنها توسط تهران گذاشته شده است. به عبارتی نظام ایران می‌گوید هر نوع شتابزدگی و تعجیل و ذوق‌زدگی برای بازگشت بی‌قاعده به برجام باعث لغو تحریم‌ها نخواهد شد. کما اینکه در 8 سال گذشته نیز همین رویکرد مانع لغو تحریم‌ها شده است.  
بنابراین این راه‌حل میانه نمی‌تواند باعث ایجاد اعتماد شود. نگاهی به توصیه‌ها و چشم‌اندازهایی که اندیشکده‌های آمریکایی برای این راه‌حل ترسیم کرده‌اند هم نشان می‌دهد نمی‌تواند حتی ذره‌ای از منافع ایران را نیز تامین کند. نیسان رفعتی، از کارشناسان اندیشکده گروه بین‌المللی بحران - گروهی که بسیاری از توصیه‌هایش به مقامات اجرایی ایران، به صورت جدی در داخل ایران دنبال می‌شود- اخیرا در مقاله‌ای پیشنهاد کرده است «تماس‌های دوجانبه صادقانه یا تلاش‌های واسطه‌ای از سوی یک طرف سوم همچون اتحادیه اروپا می‌تواند برای شکستن بن‌بست نقشی حیاتی ایفا کند». این راهبرد نیم‌نگاهی نیز به جلسه ایران با طرف‌های برجام در وین دارد. رسانه‌ها و اندیشکده‌های آمریکایی امیدوارند در جلسه روز سه‌شنبه در وین که اتفاقا تیم آمریکایی نیز به سرپرستی رابرت مالی در آن شرکت می‌کند، شرایط برای کوتاه آمدن دولت ایران از موضع «رفع تحریم‌ها» فراهم شود. وال استریت ژورنال روز شنبه در گزارشی خبر داده بود قرار است این نشست مذاکره‌ای غیر مستقیم بین تهران و واشنگتن باشد و در نهایت با ۲ توافق یا تفاهم مهم بین‌المللی همراه شود. اولین توافق، بین اروپا و ایران در زمینه موافقت ایران برای بازگشت به انجام تعهداتش در برجام و تعطیل کردن برنامه هسته‌ای‌اش و توافق دوم بین اروپا و آمریکا برای بازگشت به برجام و ادامه مذاکرات هسته‌ای برای رسیدن به توافقی جامع‌تر در زمینه مسائل هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای ایران! 
در زمانی که این گزارش منتشر شد اما تیتر یک خبرهای داخلی ایران، تکذیب هر نوع رویارویی و مذاکره مستقیم بین ایران و آمریکا در اجلاس وین بود! در همین زمان محمدجواد ظریف و علی‌اکبر صالحی در گفت‌و‌گوهای خود در «کلاب هاوس» از این مساله حرف می‌زدند که اگر آمریکا تمایل داشته باشد، می‌توان از راهبرد گام به گام نیز دفاع کرد و ایران از این مساله استقبال می‌کند. صالحی پا را فراتر از این گذاشت و اعلام کرد در چند روز آینده تکلیف برجام مشخص می‌شود و خبرهای خوبی در این خصوص در راه خواهد بود! 
اما پیشنهاد این اندیشکده‌ها و اتاق‌های تصمیم‌ساز در آمریکا برای پیشبرد هدف کوتاه آمدن ایران از خواسته برداشته شدن تحریم‌ها چیست؟ در مقاله کارشناس گروه بین‌المللی بحران آمده است: «برای مثال، آمریکا می‌تواند در مورد آزادسازی بخشی از اموال بلوکه ایران با کره‌جنوبی کار کند؛ اموالی که متعاقبا می‌تواند برای خرید واکسن «کووید-19» و سایر کالاهای پزشکی از طریق کانال بشردوستانه سوئیس استفاده شود؛ چنین اقدامی به لغو رسمی تحریم‌های کنونی آمریکا نیاز نداشته و علاوه بر این، تا اندازه‌ای در خصوص محل هزینه اموال آزادشده، شفاف‌سازی خواهد شد. در سوی مقابل نیز تهران می‌تواند به یکی از اقدامات نگران‌کننده هسته‌ای خود همچون اقدام اخیر خود در راستای تولید اورانیوم فلزی یا غنی‌سازی‌20 درصدی اورانیوم 235 پایان دهد. چنین تفاهم اولیه‌ای متعاقبا بستر را برای متقاعد کردن رسمی آمریکا، ایران و سایر شرکای برجام برای شرکت در مذاکرات با هدف ممانعت از افزایش تنش و ایجاد برنامه‌ای دقیق برای تعدیل اقدامات هسته‌ای ایران و تسهیل تحریم‌ها توسط آمریکا فراهم خواهد آورد». این یعنی تعطیلی اهرم مهم غنی‌سازی 20 درصد یا کارخانه اورانیوم فلزی از سوی ایران در ازای مثلا یک میلیارد دلاری که از طلب ایران از کره‌جنوبی برای خرید واکسن تخصیص می‌یابد!
با این توصیفات، تا حدودی مشخص است خواسته دولت بایدن از دولت ایران در گفت‌و‌گوهای احتمالی بعدی که ممکن است به صورت مستقیم یا غیرمستقیم برگزار شود چیست اما نویسنده این مقاله به صراحت درباره خواسته‌های بعدی بایدن نیز صحبت می‌کند: «رویکرد دولت بایدن به دغدغه‌های مذکور این است که به برجام به چشم ابتکار دیپلماتیک ضروری اما ناکافی بنگرد؛ بلینکن و سایر مقامات آمریکایی، علاوه بر برجام احیا‌شده، توافق هسته‌ای را با ۲ کلمه «طولانی‌تر و قوی‌تر» توصیف کرده‌اند. با توجه به اینکه برخی محدودیت‌های برجام طی چند سال آتی غیرفعال می‌شود، لزوم چنین توافق جدیدی افزایش می‌یابد و این در حالی است که نگرانی‌ها در رابطه با توسعه موشک‌های بالستیک ایران و پیش‌بینی‌‌ها مبنی بر قدرت منطقه‌ای تهران، بیش از پیش بر لزوم مذاکرات مستمر تاکید می‌کند. این فهرستی از اولویت‌هایی است که چندان با خواسته‌های دولت ترامپ بی‌شباهت نیست و تنها تفاوت ملموس این است که به اعتقاد بایدن برجام پایه و اساس محکمی دارد نه شالوده‌ای ویران؛ بنابراین ساختاری جدید می‌تواند جایگزین آن شود». 
 
* پیدا و پنهان وین
آنچه پیداست، این است که مسیر درست لغو تحریم‌ها بر اساس تقویت ابزارها و اهرم‌های امتیازگیری از غرب مشخص است. بازگشت به برنامه‌ هسته‌ای و در کنار آن تلاش و کار جهادی برای تقویت درونی اقتصاد کشور و همین‌ طور یک رایزنی دیپلماتیک فعال برای احیای مناسبات سیاسی- اقتصادی با سایر کشورها، ۳ ضلع مهم پیش روی ایران برای خنثی‌سازی و لغو تحریم‌هاست. از این رو هر نوع تلاشی از ناحیه دولت روحانی و توسط وزارت امور خارجه برای دور زدن یا مخدوش کردن این مسیر، یک اقدام غیرملی، جناحی، انتخاباتی و خلاف امنیت ملی تلقی خواهد شد. البته به واسطه مصوبه مجلس شورای اسلامی و اجماع شورای عالی امنیت ملی، تیم روحانی- ظریف نمی‌توانند همانند سال‌های ۹۲ تا ۹۸ پروژه «راه بینداز ـ جا بینداز» را طراحی و اجرا کنند و مسأله مذاکرات هسته‌ای و معیشت مردم را تابع منافع غیرملی کنند. 
بنابراین اکنون قانون به تیم روحانی- ظریف اجازه نمی‌دهد خلاف منافع ملی، پروژه‌های سیاسی را در قالب موضوع مذاکرات هسته‌ای و برجام دنبال کند. 
از سوی دیگر، تجربه رفتار دولت در قبال برجام و مذاکرات هسته‌ای طی ۸ سال گذشته باعث شده است در افکار عمومی تردیدهای جدی نسبت به صحت روایت دولت در قبال مذاکرات و تعاملات خارجی ایجاد شود. 

Page Generated in 0/0079 sec