میثم مهرپور*: انحصار یا محدودیتهای موجود در صدور مجوزهای کسبوکار، نامناسب بودن فضای کسبوکار و رتبه پایین ایران در این شاخص و شرطی کردن اقتصاد به مسائل خارج از مرزها مانند لغو یا تمدید تحریمها را میتوان از جمله موانع اصلی تولید در اقتصاد ایران دانست. در کنار موانع موجود، ایجاد امنیت برای سرمایهگذاران و هدایت منابع بانکی به سمت تولید را نیز میتوان از مهمترین پشتیبانیهای دولت از تولید به شمار آورد. موانعی که اگر برداشته شود، در کنار پشتیبانیهای صورتگرفته از تولید، بدون شک منجر به افزایش قابل ملاحظهای در تولید کالا خواهد شد. در روزهای گذشته از آغاز سال 1400 و طرح شعار «تولید؛ پشتیبانیها، مانعزداییها» از سوی رهبر حکیم انقلاب، عمده تحلیلها و مطالب بیانشده درباره پشتیبانیها و مانعزداییها از تولید مربوط به مسائل پیشتولید یا حین تولید کالا بوده و کمتر از مسائل مربوط به پساتولید سخن گفته شده است. این در حالی است که اصولا موفقیت در تولید [هر محصولی] محدود به تولید آن محصول در کارگاه، کارخانه یا زمین کشاورزی نیست، چرا که تولید را باید پروسهای دانست که از پیشتولید (فکر تولید کالا، تامین منابع مالی و امکانات مورد نیاز برای تولید) آغاز و سپس به مرحله تولید آن کالا میرسد (پایان تولید) و در مرحله نهایی که پساتولید است، کالای تولیدشده باید به دست مصرفکننده نهایی برسد. اگر به رغم فراهم شدن زمینه حضور سرمایهگذاران در تولید کالا و موفقیت تولید آن کالا، محصول نهایی به هر دلیلی در اختیار مصرفکننده قرار نگیرد، طبیعتا پروسه تولید با شکست مواجه شده است. نمونه بارز این موضوع را میتوان در موضوع انتشار کتاب دید. وقتی کتابی با بهترین محتوا و کیفیت نوشته و منتشر شود اما به دلیل ضعف در برنامهریزی و بازاریابی یا قیمت بالای آن، دیده و خوانده نشود و در نهایت در اختیار مخاطب یا جامعه هدف خود قرار نگیرد، طبیعتا به اهداف خود نرسیده است. در این حالت اگر چه ممکن است آمار تولید کتاب و عناوین منتشرشده افزایش یابد اما هدف از تولید آن (اهداف اقتصادی یا فرهنگی) محقق نشده و در نهایت کتابها از تیراژهای 5 هزار نسخهای به تیراژهای 500 نسخهای خواهند رسید. ماجرای تولید سایر کالاها نیز شبیه همین روند است. فرض کنید با توجه به حمایتها و مانعزداییهای شکلگرفته در مرحله پیشتولید و تولید، میزان تولید محصولات صنعتی، خدماتی، کشاورزی و... در سال جاری با رشد قابل توجهی همراه شود اما اگر به دلایلی چون عدم بازاریابی مناسب آن کالا برای صادرات، عدم افزایش قدرت خرید مردم متناسب با نرخ تورم یا وجود کالاهای مشابه خارجی در بازار، محصولات تولیدشده در بازار مورد استقبال قرار نگرفته و به دست مصرفکننده نهایی نرسد، به این معناست که پروسه تولید به سرانجام خود نرسیده و این موفقیت صرفا در آمار میزان تولید خود را نشان خواهد داد؛ افزایشی که البته قطعا مقطعی خواهد بود، چرا که تداوم چرخه تولید در صورت عدم فروش کالا در بازار به بنبست خواهد رسید، بنابراین ممانعت از واردات کالاهای مشابه، مقابله جدی با قاچاق کالا از طریق شناسنامهدار کردن تمام کالاهای موجود در بازار در کنار افزایش قدرت خرید شهروندان متناسب با تورمهای تحمیلی، ۳ اصل مهمی است که در صورت عدم توجه به آنها حتی اگر روند تولید کالا نیز تسهیل شود، موفقیتی در پروسه تولید رخ نخواهد داد. باید اذعان داشت پساتولید نهتنها به اندازه پیشتولید و تولید دارای اهمیت است بلکه شاید از اهمیت بیشتری نیز برخوردار باشد چرا که در صورت موفقیت در این مرحله است که چرخهای تولید همچنان خواهد چرخید و این روند ادامه خواهد داشت.
* کارشناس ارشد اقتصاد