printlogo


کد خبر: 232188تاریخ: 1400/1/23 00:00
نگاهی به «حوض خون» در گفت‌و‌گوی «وطن امروز» با فاطمه‌سادات میر‌عالی، نویسنده کتاب
از اندیمشک تا دمشق

مصطفی پورکیانی: کتاب «حوض خون»، روایت زنان اندیمشک از رخت‌شویی در دفاع‌مقدس که تدوین و نگارش آن بر عهده فاطمه‌سادات میرعالی بوده، به همت انتشارات «راه یار» منتشر و راهی بازار نشر شد. به گزارش «وطن‌امروز»، کتاب «حوض خون»، خاطرات و روایت‌های ۶۴ نفر از بانوان اندیمشکی درباره فعالیت‌شان در بخش رخت‌شویی البسه رزمندگان دفاع‌مقدس است که فاطمه‌سادات میرعالی، زهرا بختور، سمانه نیکدل، سمیه تتر، نسرین تتر، مهناز الفتی‌پور، آمنه لهراسبی و نرگس میردورقی تحقیق آن را بر عهده داشته‌اند. فاطمه‌سادات میرعالی که علاوه بر تحقیق، تدوین کتاب را هم بر عهده داشته است، در بخشی از مقدمه خود درباره راویان کتاب اینطور نوشته است: «اول مصاحبه‌‌ها درد و زجر‌‌شان توی ذهنم پررنگ‌‌ بود اما انتهای مصاحبه وقتی متوجه می‌‌شدم هنوز حاضر هستند پای انقلاب جان بدهند، وقتی تلاش می‌‌کردند راهی برای شستن لباس‌‌های رزمندگان جبهه مقاومت پیدا کنند و بعضی از‌‌ آنها از من می‌‌پرسیدند «راهی سراغ نداری بریم سوریه لباس رزمنده‌‌ها رو بشوییم»، معادلات ذهنم درباره اینکه افرادی زجرکشیده هستند به هم می‌‌خورد. خانم‌‌های رخت‌شویی با وجود همه سختی‌‌ها و دردهایی که دیده‌‌اند و از نزدیک تکه‌‌های بدن شهدا را لمس کرده‌‌اند، روح زینبی دارند و با بیان تمام تلخی‌‌ها، از شستن لباس رزمنده‌‌ها، به‌‌ زیبایی یاد می‌‌کنند. اگر غیر از این بود، اکنون با وجود ناتوانی، باز پای ثابت فعالیت‌‌های انقلاب نبودند».کتاب «حوض خون» که حاصل همکاری دفتر تاریخ شفاهی اندیمشک و واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است، در ۵۰۴ صفحه، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و با قیمت ۷۰ هزار تومان توسط انتشارات «راه یار» منتشر شده است.

***

فاطمه‌سادات میرعالی که تدوین و نگارش این کتاب را بر عهده داشته است، در گفت‌و‌گو با «وطن‌امروز» درباره انگیزه‌ای که باعث نگارش این کتاب شد، گفت: من در مجتمع پژوهشی- فرهنگی شهید جواد زیوداری مشغول فعالیت بودم و در پژوهش‌ها، رصدها و مصاحبه‌هایی که جمع‌آوری شده بود، این نکته شاخص وجود داشت که در دوران جنگ، در شهر اندیمشک و حومه، در خانه‌ها و بویژه مساجد، زنان فداکاری بودند که لباس‌های رزمندگان را می‌شستند. 
وی ادامه داد: نکته مهمی که در این میان وجود دارد و من را جذب خود کرد این است که فعالیت این خانم‌ها در دل جنگ انجام می‌شده و آنها هر روز با وجود حملات و بمباران‌های مکرر صدام به جبهه‌ها و شهرهای مرزی مثل دزفول و اندیمشک، فرزندان کوچک خود را در خانه می‌گذاشتند و دور هم جمع شده و لباس‌های رزمندگان، مجروحان و شهدا را می‌شستند. بیشتر آنها همسران، برادران و پدران‌شان در جبهه بودند و با وجود همه این شرایط، با روحیه بالا و مقاوم، وقتی پتوها و لباس‌های ارسالی از بیمارستان‌های صحرایی را می‌شستند، گاهی با تکه‌های سوخته بدن شهدا و مجروحان مواجه می‌شدند اما در عین حال با روحیه قوی شروع به خواندن شعرهای حماسی کرده و کارشان را ادامه می‌دادند. 
میرعالی افزود: در ادبیات دفاع‌مقدس ما به موضوع پشتیبانی جنگ پرداخته شده ولی من با پژوهش‌هایی که داشتم به این نتیجه رسیدم که چنین موضوعی جایش خالی است و کار مهم این زنان بخوبی بازگو نشده، بنابراین تصمیم گرفتم که این کتاب را تهیه و تدوین کنم. 
نویسنده کتاب «حوض خون» از شروع فعالیت این زنان شجاع می‌گوید: در روزهای نخست جنگ، این خانم‌ها با مراجعه به بیمارستان شهید بهشتی در نزدیکی راه‌آهن که مجروحان را به آنجا انتقال می‌دادند و با وجود همه اخطارهایی که باید شهر را تخلیه کنید، با روحیه بالا در شهر ماندند تا در کنار سایر رزمنده‌ها، هر آنچه از دست‌شان برمی‌آید انجام دهند. آنان با مراجعه به بیمارستان و دیدن پتوها و لباس‌های خونی، سریع مشغول شست‌وشوی آنها می‌شوند و کار به جایی می‌رسد که از بیمارستان‌های صحرایی منطقه با نیت آنها لباس‌های رزمندگان را جهت شست‌وشو برای آنها می‌فرستادند. 
وی افزود: این زنان با وجود همه زخم‌هایی که از شستن چندساله این لباس‌ها در استفاده از شوینده‌ها بر دستان‌شان باقی مانده یا استشمام لباس‌های شیمیایی شده و سرفه‌هایی که از آن زمان هنوز با خود به یادگار دارند، پای کار این انقلاب و نظام هستند و با حضور در راهپیمایی‌ها و اصرار برای رفتن به سوریه و شستن لباس‌های مدافعان حرم، همچنان با همان روحیه انقلابی و جهادی آماده دفاع از انقلاب هستند. 
این 64 خانم که در رخت‌شویی مشغول بودند به نوعی به صورت داوطلبانه یا از طرف ارگان‌هایی مانند جهاد سازندگی، سوادآموزی، امداد پزشکی دور هم جمع شده بودند، از طرف همان سازمان‌ها بعدها مصاحبه‌هایی با آنها شده بود و من بعدا با تک‌تک آنها مجددا به صورت حضوری مصاحبه کردم تا با جزئیات زندگی آنها از نزدیک آشنا شوم؛ در نهایت همه این مصاحبه‌ها جمع‌آوری، تدوین و به نام «حوض خون» منتشر شد. این کار در اسفند 96 به من پیشنهاد شد که با انجام همه مصاحبه‌ها و تنظیم آنها در نهایت الان به انتشار رسید. 

Page Generated in 0/0058 sec