میثم مهرپور*: یکی از بخشهای مهم اقتصاد ایران برای افزایش تولید ملی، بخش کشاورزی است. به دلیل ماهیت درونزای بخش کشاورزی در اقتصاد ایران، این انتظار وجود دارد که این بخش بتواند حتی در شرایط نامساعد اقتصادی یکی از پایههای مقاومت اقتصادی کشور باشد، همانطور که در سالهای گذشته - چه تحریم و چه شرایط کرونا- این حوزه عملا با کمترین تاثیرپذیری از این عوامل مواجه بوده است. بخش کشاورزی علاوه بر نقش اساسی در تامین امنیت غذایی، از توانایی بالایی در ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی نیز برخوردار است، به نحوی که در دهه 30 و سالهای قبل از اجرای اصلاحات ارضی، به دلیل غلبه جمعیت روستایی بر جمعیت شهرنشین، بخش کشاورزی ایران چیزی بیش از 50 درصد اشتغال کشور را تشکیل میداده است؛ درصدی که البته با افزایش شهرنشینی و گسترش فعالیتهای صنعتی روند کاهشی داشته و بر اساس آمارها، در حال حاضر سهمی حدود 17درصد از کل اشتغال کشور را داراست که همچنان نشاندهنده سهم قابل توجه این حوزه در اشتغال کشور است. با این حال به دلیل مزیتهای نسبی ایران در تنوع اقلیمها و پهناوری سرزمینی، امکان افزایش تولید محصولات کشاورزی وجود دارد. در این میان برخی منتقدان این نگاه، مصرف بالای آب، بهصرفه نبودن تولید برخی محصولات در ایران، فرسایش خاک و... را از جمله دلایل لزوم عدم توجه بیش از حد به کشاورزی میدانند. این در حالی است که برای افزایش میزان تولیدات محصولات کشاورزی نیازی به مصرف آب بیشتر یا افزایش سطح زیر کشت نبوده و با همین امکانات فعلی و تنها با علمی کردن روشهای کشاورزی و افزایش بهرهوری، میتوان میزان تولیدات بسیاری از محصولات کشاورزی را بشدت افزایش داد. برای درک بهتر این موضوع ذکر چند نکته ضروری است.
1- افزایش راندمان محصول در واحد سطح، موضوع بسیار مهمی است. برای مثال میزان تولید محصولات کشاورزی در زمینهایی که از یافتههای علمی مراکز تحقیقاتی استفاده کردهاند، ارتقای قابل توجهی داشته است، به نحوی که در کشور ما بین متوسط ملی با عملکرد کشاورزان نمونه بین 2 تا 21 برابر تفاوت وجود دارد. این عدد در محصولی مانند پسته 20 برابر و در محصول استراتژیکی مانند گندم 3 برابر است؛ به طوری که میانگین تولید گندم در کشور 4 تن در هکتار اما میزان تولید کشاورزان نمونه حدود 12 تن در هکتار است. یعنی تفاوت پرمعنایی میان میزان تولید محصولات در زمینهای کشاورزان نمونه ایرانی با متوسط ملی وجود دارد که نشاندهنده این واقعیت است که با همین امکانات موجود و صرفا با اصلاح روشها میتوان میزان تولید را چند برابر کرد.
2- وجود نیروهای انسانی تحصیلکرده، یکی از مزیتهای آشکار بخش کشاورزی و منابع طبیعی در ایران است، به نحوی که در حال حاضر ۶ هزار نفر در وزارت جهاد کشاورزی و سازمانهای مرتبط آن، عضو هیأت علمی این رشتهها هستند. به بیان دیگر 6 هزار عضو هیأت علمی در وزارت جهاد کشاورزی و مؤسسات تحقیقاتی وابسته به آن حضور دارند که بخش بزرگی از آنها در بخش «تحقیقات کشاورزی» فعالیت دارند. طبیعتا استفاده از این ظرفیت در راستای توسعه صنعت کشاورزی و علمی کردن این حوزه، میتواند منافع زیادی برای اقتصاد کشور داشته باشد. این تعداد بدون در نظر گرفتن اساتید، فارغالتحصیلان و دانشجویان رشتههای مربوط به این بخش است.
3- طی 10 سال گذشته به صورت متوسط سالانه چیزی حدود 9 میلیارد دلار ارز برای واردات نهادهها و محصولات کشاورزی از کشور خارج شده است. عدم خودکفایی کشور در تولید نهادههای دامی در یک سال اخیر و ایجاد اخلال در تامین ارز ترجیحی برای واردات این نهادهها، منجر به مشکلاتی در تامین گوشت مرغ شد. این در حالی است که اگر صرفا یکدهم هزینههای واردات این نهادهها طی 10 سال گذشته، صرف انتقال یافتههای علمی به زمین کشاورزی میشد، امروز کشور نیازی به این حجم واردات وسیع نداشت اما متاسفانه عدهای با عناوینی چون «توانش نیست»، «مصرف آب بالا»، «صرفه اقتصادی واردات» و... اجازه این کار را ندادهاند؛ در حالی که با سرمایهگذاری در حوزه کشاورزی، انتقال یافتههای علمی به مزارع و الگوبرداری از کشاورزان نمونه بدون نیاز به مصرف آب بیشتر و افزایش زمین تحت کشت و صرفا با ارتقای محصول و افزایش راندمان شاهد افزایش چند برابری میزان تولیدات کشاورزی بودیم.
* کارشناس ارشد اقتصاد