printlogo


کد خبر: 232367تاریخ: 1400/1/28 00:00
گفت‌وگوی «وطن‌امروز» با دکتر رضا روستاآزاد، استاد دانشگاه صنعتی شریف پیرامون آسیب‌شناسی مشکلات حال حاضر کشور و راهکاریابی برای خروج از آن
اصلاح مدیریت میانی، نقطه حرکت به سمت کارآمدی
ما برای انتخابات ۱۴۰۰ به مدیری در تراز سردار سلیمانی نیاز داریم؛ کسی که جامع کارآمدی و کاریزمای شخصیتی باشد

با نزدیک شدن به موعد انتخابات 1400، بیش از پیش ضرورت آسیب‌شناسی و استخراج راهکارهای متقن علمی برای اصلاح وضعیت کنونی کشور احساس می‌شود. برای تحقق همین هدف سعی داریم از طریق سلسله‌گفت‌وگو‌هایی با کارشناسان و صاحب‌نظران حوزه‌های مختلف، نمایی واضح‌تر از چالش‌ها و راهکارهای پیش روی کشور را ترسیم کنیم. در نخستین گفت‌وگو از این سلسله گفت‌وگوها به بحث و تبادل‌نظر با دکتر رضا روستا‌آزاد، رئیس سابق دانشگاه صنعتی شریف که در کارنامه اجرایی خود فعالیت‌های متنوع سیاسی را نیز به ثبت رسانده، نشستیم. 

***

* آقای دکتر! از نگاه شما فوری‌ترین مشکل کشور که برای حل آن باید چاره‌اندیشی کرد، چیست؟
از نگاه من، اساسی‌ترین و اورژانسی‌‌ترین مشکل کشور، احساس منفی مردم نسبت به دولت است. مردم  بی‌اعتماد شده‌اند، بین خودشان و مسؤولان جدایی می‌بینند، احساس می‌کنند مسؤولان در جهت مخالف منافع آنها حرکت می‌کنند، این نوع نگاه مردم یک مشکل اساسی و بنیادین است و تا وقتی احساس مردم به هیات حاکمه اینگونه باشد، هر پروژه‌ای با شکست مواجه می‌شود. 
دوستان بنده در مجمع تشخیص مصلحت نظام از من نظرخواهی کردند که برای حل مشکلات کشور چه راهی را پیشنهاد می‌دهم؟ من بر اساس سیاست‌های ابلاغی مجمع تشخیص مصلحت نظام، 33 مورد را دسته‌بندی کردم که خروجی آن، اصلاح احساس مردم نسبت به حاکمیت بود. به دوستان تاکید کردم کارهایی که دل مردم را با آنها بشود به دست آورد باید انجام شود. فوری‌ترین مساله ما، ترمیم احساس و عاطفه مردم نسبت به حاکمیت است. اینکه مردم فکر کنند هر مسؤولی در قوای سه‌گانه به دنبال منافع سیاسی، اقتصادی و حزبی خودش است، فاجعه است. این احساس، یک سرطان بدخیم است که اگر سریعا به آن رسیدگی نشود کل ارگانیزم سیاسی کشور را فلج می‌کند. وقتی مردم اینگونه احساس کردند، مردم شما را در مدیریت کرونا هم همراهی نمی‌کنند، یعنی چیزی که مستقیما با جان‌شان در ارتباط است. به هر حال به نظر بنده، ما مساله‌ای مهم‌تر و اورژانسی‌تر از این موضوع در کشور نداریم. 
 
* راه‌حل این مشکل چیست؟ گفتید یک راهکار 33‌بندی به مجمع تشخیص مصلحت فرستاده‌اید، می‌توانید بخشی از این راهکارها را بفرمایید؟
برای بیان آن راهکارها معذوریت دارم چون به نوعی در مالکیت معنوی مجمع تشخیص مصلحت نظام است و نسخه‌ای از آن هم به بیت رهبری فرستاده شده است. 
 
* پس لطفا به صورت اجمالی بفرمایید اصلی‌ترین راهکار شما برای حل این مشکل چیست؟
ببینید! مردم ما مخصوصا در این 8 سال مدیریت ناکارآمد و آسیب‌زای دکتر روحانی، بغض فروخورده زیادی دارند. مردم آسیب‌های جدی و عمیقی خورده‌اند. در وضعیت مسکن دیگر تقریبا کسی از توده مردم امیدی به خرید مسکن ندارد. بسیاری از مردم در قضیه بورس همان دارایی‌ها را که دیگر الان نمی‌شود آنها را تهیه کرد، از دست دادند. این خیلی مهم است که رئیس‌جمهور آینده، فریاد بغض فروخورده مردم باشد. مردم احساس کنند این فرد از موضع دلسوزی برای منافع آنها، حقوق آنها را مطالبه می‌کند؛ اینکه حرف خودشان را از حلقوم آن فرد بشنوند و این صدا را حمل بر صداقت کنند نه بازارگرمی. این بخشی از امید از دست رفته مردم را بازخواهد گرداند. 
 
* آقای دکتر! فکر نمی‌کنید اگر رئیس‌جمهور آینده کارآمد باشد، خودبه‌خود این مشکل حل شود؟ یعنی اعتماد مردم برگردد و احساس‌ها ترمیم شود؟
ببینید! اصلی‌ترین ویژگی‌ای که رئیس‌جمهور آینده باید داشته باشد، کارآمدی است که در این شکی نیست اما حرف من این است که صرفا کارآمدی مساله را حل نمی‌کند. کارآمدترین مدیرها هم اگر سرکار بیایند تا این احساس مردم به‌درستی ترمیم نشود، کار پیش نمی‌رود. من چند وقت قبل با دکتر قالیباف صحبت می‌کردم، به ایشان گفتم جناب قالیباف، شما به عنوان یک شهردار کارآمد، بیشترین خدمت‌ها را به مردم تهران کردی، ولی چرا از تهرانی که 7 میلیون حق رای داشت، تنها یک میلیون رای به شما داده شد؟  
من رک و راست و بدون تعارف حرف بزنم، این مردم همان مردمی نیستند که 24 میلیون رای به آقای روحانی دادند؟! آقای روحانی با آن مدیریت ضعیف، سواد علمی ضعیف، عملکرد ضعیف، چه می‌شود که 24 میلیون رای می‌آورد؟ فضا را برای مردم طوری جلوه می‌دهد که من بیایم شما بیشتر می‌توانید خوشگذرانی کنید. غیر از من بیاید در خیابان دیوار می‌کشد، من باشم راحتید!! نباید فکر کرد وعده دیوار نکشیدن بین زن و مرد چرا باید یک مردمی را وادارد تا سرنوشت یک مملکت را دست چنین کسی بدهند؟  
من سریال‌های نوروز را پیگیری می‌کردم و برایم مهم بود که مردم در نظرسنجی چقدر به هر سریال رای می‌دهند. می‌خواستم شاخصی باشد برای تحلیلی از وضعیت مردم. به طور کلی سریال‌های طنز اکثریت آرای مردم را به خود اختصاص می‌دهد اما سریال‌ها و فیلم‌هایی که نشان‌دهنده رنج یک نیروی جوان انقلابی برای خدمت به مردم است، کمترین آرا را از مردم می‌گیرد. این نشان می‌دهد نوعی راحت‌طلبی و عافیت‌محوری و زندگی بر اساس آسایش و خوشگذرانی بر بخش جدی‌ای از مردم ما حاکم شده است. وقتی روحیه مردم اینگونه شد، مردم راحت‌طلب شدند، از کار فراری شدند، به دنبال کسب بیشترین منفعت از هر طریق ممکن شدند، این مردم خودشان یکی از گردونه‌های چرخه ناکارآمدی می‌شوند، انتخاب‌شان هم همین ویژگی‌ها را دارد. به این خاطر می‌گویم رک و راست باید بگویم مدل رای دادن مردم که بر اساس این است که بیشترین حالت خوشگذرانی با چه کسی تامین می‌شود، منجر به انتخاب نادرست می‌شود و وضعیت مملکت را بدتر می‌کند.
 
* آقای دکتر! چرا مردم یا دقیق‌تر، بخش مهمی از مردم دچار این روحیه شده‌اند؟
به خاطر مدیریت نادرست مسؤولان. روحیه کار، از مقامات ارشد اجرایی در جامعه تزریق می‌شود، وقتی مدیران ارشد دنبال خوشگذرانی و منافع شخصی رفتند، مردم هم دنبال خوشگذرانی و منفعت شخصی می‌روند. من سابقه مدیریت داشته‌ام، به چشم دیده‌ام اگر مدیر ارشد پرکار، منظم، بصیر و متخصص باشد، نیروهای پایین‌دست حساب می‌برند و کار خود را درست انجام می‌دهند، ولی وقتی مدیر تنبل، ناآگاه و نادان باشد، تا پایین‌ترین بخش بدنه اجرایی، هر کس دنبال کار خود می‌رود. آقای روحانی یک مدیریت کم‌کار، پرغلط، ناآگاه و غیرعلمی دارد و همین روحیه ایشان تا انتهای بخش اجرایی کشور سرایت کرده است. این می‌دانید یعنی چه؟ یعنی همین روحیه هم در جامعه سرریز می‌کند و به فرهنگ عمومی آسیب می‌زند. به هر حال، تغییر ذایقه مردم محصول اشتباهات مدیریتی است. 
 
* در واقع سیره مدیریتی مسؤول ارشد قوه مجریه، تبدیل به رویه عمومی همه مدیران می‌شود. 
دقیقا! من یک نکته بسیار مهم و حائز اهمیتی را به شما بگویم. مسؤول ارشد قوه مجریه، وزیران و مدیران ارشد می‌آیند و می‌روند اما چه کسانی می‌مانند و در همه دولت‌ها هستند؟ مدیران میانی. وقتی مدیران ارشد، مدیران ناکارآمد و نالایق باشند، انتخاب‌های‌شان هم برای مدیریت میانی همین‌گونه است. کم‌کم یک بدنه متصلب و دائمی و یک حلقه بسته و نالایق از مدیران میانی شکل می‌گیرد که خودشان تبدیل به مهم‌ترین مانع اجرای امور می‌شوند. امسال که سال مانع‌زدایی است، بدانید یکی از اصلی‌ترین مانع تولید، همین بدنه مدیریت میانی است. من زمانی با یکی از این آقایان مدیر حرف می‌زدم، مخالف نظام بود. وقتی شما در یک وزارتخانه‌ای که وظیفه راه‌اندازی تولید و اشتغال دارد، مدیری دارید که مخالف نظام است، چه انتظاری دارید؟ این وزارتخانه چه خروجی‌ای خواهد داشت؟ یکی از مدیران بیمه تامین‌‌اجتماعی بود که در زمان ریاست من بر دانشگاه صنعتی شریف کمر دانشگاه را شکسته بود از بس سختگیری می‌کرد. اینها همه عمدی بود. این را به عنوان کسی می‌گویم که مدتی از عمرم را مسؤولیت اجرایی داشتم؛ یک حلقه مدیران میانی در کشور داریم که عمدا و آگاهانه مدیریت می‌کنند که امور پیش نرود، به سرانجام نرسد، مدیریت می‌کنند که پروژه‌ها بخوابد، مدیریت می‌کنند که نتوانیم و نشود، اتفاقا با آمد‌ و ‌رفت دولت‌ها، اینها نمی‌روند و همیشه سر جای خودشان جا خوش کرده‌اند. اینها از اصلی‌ترین عوامل ناکارآمدی در کشور هستند. چه کسی اینها را سرکار آورده؟ همین تفکر و جریانی که آقای روحانی به آن وابسته است. بعد از جنگ همین جریان فکری، بدنه مدیریتی کشور را قبضه کرد، اصلاحات که ادامه همان مسیر بود، با عوض شدن دولت اصلاحات و روی کار آمدن دولت احمدی‌نژاد، اگر چه مدیران ارشد عوض شدند، ولی همین مدیران میانی غالبا ماندند، در دولت آقای روحانی هم که دوباره برگشتند به اصل همان جریانی که از آن برخاسته بودند. دوباره به هم رسیدند. نتیجه ۸ سال مدیریت این جریان هم که مشخص است. منتخب دولت تدبیر و امید می‌شود مدیری مثل شریعتی، استاندار خوزستان که بعد از آن همه ناکارآمدی، به جای اینکه عزلش کنند و بازخواستش کنند، منصب بالاتری به او می‌دهند آن هم ریاست مرکز استاندارد کشور! اینها مشکلات مبنایی و اصلی ما است. خب! مردم هم وقتی دیدند در بدنه مدیریتی، مسابقه خوردن و بردن است، بی‌تفاوت و بی‌خیال می‌شوند، خودشان هم به سمتی می‌روند که فقط در این مسابقه سرشان بی‌کلاه نماند. در این مسابقه شکم‌شان گرسنه نماند. 
این نکته را هم عرض کنم که شما هیچ‌ وقت نسبت به ضربه‌ای که انقلاب از ترور مدیران رده ‌اول خود خورد، غفلت نکنید. مردم وقتی به جمهوری اسلامی رای می‌دادند، تصویر دقیقی از اینکه جمهوری اسلامی چیست نداشتند، آنها می‌دانستند که می‌خواهند پهلوی نباشد، امام را دوست داشتند و فکر می‌کردند تحت لوای امام، یک حکومت خوبی خواهند داشت؛ حکومتی که عدالت و آزادی و استقلال را تامین کند. متاسفانه وقتی مدیران رده‌‌ اول انقلاب، مثل بهشتی و رجایی و... ترور شدند، رده‌های پایین‌تر دیگر آن توان قبلی‌ها را نداشتند، از رده‌های اول افراد معدودی مثل حضرت آقا ماندند، مابقی از رده‌های دسته‌چندم بودند، آنها هم ریل انقلاب را تغییر دادند و با در دست گرفتن مناصب مدیریتی در دولت سازندگی، به کلی مسیر خدمت را به جنگ قدرت و منافع تبدیل کردند. امام می‌فرمود از آمریکا نترسید، از خالی بودن مساجد بترسید. این برگشتن مردم از هر چیزی خطرناک‌تر است. 
 
* جناب دکتر! شما به راهکار خروج از وضعیت امروز اشاره کردید، خواهش می‌کنم این موضوع را بیشتر بسط بدهید. 
من یک جمله بیشتر ندارم، جلب حداکثر احساس رضایت و خشنودی و اعتماد مردم آن هم از طریق سر کار آمدن مدیری که نه‌تنها کارآمد، بلکه کاریزماتیک هم باشد، یعنی بتواند محبت و اعتماد و شوق مردم را جلب کند. ما برای انتخابات 1400، مدیری در تراز سردار سلیمانی نیاز داریم. چرا همین مردمی که اینقدر از احساس بی‌اعتمادی آنها گفتم، اینگونه عاشقانه مثل پروانه دور تابوت سردار سلیمانی چرخیدند؟ چون از نفس این مرد، از سبک زندگی این مرد، عشق و اخلاص و صداقت و شوق خدمت به مردم می‌بارید. ببینید! سردار سلیمانی قدمی برنداشت تا مردم او را اینگونه نگاه کنند، خودش ذاتاً اینگونه بود. خودش بود، ادا درنیاورد تا مردم فکر کنند صداقت و عشق به خدمت دارد. شامه مردم، بوی صداقت را از بوی ادا و اطوارهای ساختگی تشخیص می‌دهد. ما مدیری می‌خواهیم که خودش، بدون بازی درآوردن، خود واقعی‌اش و سبک زندگی‌اش سرشار از سادگی و صداقت و عشق به بهبود اوضاع مردم باشد. اگر چنین کسی بیاید، محبت مردم به او جلب می‌شود. این محبت، اعتماد می‌آورد و بر بستر این اعتماد، کارآمدی شکوفا می‌شود. این همه حرف من است.

Page Generated in 0/0071 sec