printlogo


کد خبر: 232368تاریخ: 1400/1/28 00:00
مروری بر روند نهادینه شدن فرهنگ خودباختگی نسبت به غرب در بدنه مدیریتی کشور
امتداد گفتمان جشن‌های 2500 ساله در مدیریت میانی

دکتر محسن خادمی*: یکی از اصلی‌ترین مشکلات ما وجود یک لایه از مدیران در بدنه اجرایی کشور است که هیچ اعتقادی به قدرت درون‌زا ندارند. این پدیده هم یک پدیده‌ای نیست که از انقلاب اسلامی شروع شده باشد؛ پدیده‌ای است با قدمت 200 ساله، یعنی تقریبا همزمان با ظهور پدیده روشنفکری. داستان از این قرار بود که یک عده بچه‌پولدار تاجر درباری رفتند اروپا را دیدند، مظاهر پیشرفت را دیدند و بعد که به کشور بازگشتند، گفتند ما باید دقیقا کپی غرب شویم. حالا جالب است اینها فکر نکردند که مثلا راه پیشرفت غرب، توسعه علمی و تجربی بوده و آمدند از قشری‌ترین و سطحی‌ترین ظواهر شروع کردند. گفتند ما باید مثل غرب پیشرفت کنیم، خب! چه کنیم؟ نخستین کار باید خط‌مان را عوض کنیم، دیگر فارسی ننویسیم، بعد قیافه‌مان را عوض کنیم. خروجی آن نگاه مدرن رسید به کشف حجاب و موضوع مشروطه و انحطاط در مشروطه. ما اوج این فرآیند را در زمان محمدرضا پهلوی می‌بینیم؛ انسانی که پرستار او فرانسوی است و او را برای تحصیل به سوییس می‌فرستند و او در آنجا عیاشی می‌کند و بعد از سال‌ها بازمی‌گردد، می‌شود شاه ایران. حتی رضا شاه هم او را به علت شدت لاابالی‌گری و باری به هر جهت بودن، لایق تخت پادشاهی نمی‌دانست. در نتیجه گفتمانی که حاکم می‌کند چه گفتمانی است؟ گفتمان جشن‌های ۲ هزار و 500 ساله. به نظر من ظاهر جشن‌های ۲ هزار و 500 ساله خیلی مهم نیست، اینکه مثلا عده‌ای ریش گذاشتند شبیه شاهان هخامنشی؛ آنچه مهم است اینکه برگزارکنندگان جشن‌های ۲ هزار و 500 ساله حتی غذا و لباس‌شان را نیز از خارج وارد کردند، یعنی حتی برای خوردن خوراکی‌های جشن هم نظری به داخل کشور نداشتند. اگر می‌توانستند تک‌تک آدم‌ها را هم از خارج می‌آوردند. این نگاه دقیقا در بدنه مدیریت میانی ما هنوز حاکم است. 

کسانی که اگر خط تولید هم می‌زنند، می‌روند التماس پژو را می‌کنند. هنوز که هنوز است ما در صنعت خودرو حرفی برای گفتن نداریم، چون نگاه حاکم بر مدیران همان نگاه غربگراست. 
این نگاه غرب‌زده حتی در سیاست خارجی موضع مدافع غرب را می‌گیرد. نگاه غرب‌زده نسخه فارسی برجام را منتشر نمی‌کند. حتی می‌گویند قرارداد ترکمنچای نسخه فارسی داشته است ولی نسخه فارسی برجام منتشر نشد. پس می‌بینید مشکل اصلی ما، رویکرد خودباخته‌ای است که حل مشکلات کشور را به دست غربی‌ها می‌داند. رویکردی که «سندروم استکهلم» دارد، به این معنا که رغبت و آرزویش قرار گرفتن در منظومه اقماری غرب است. 
مدیر ارشد کشور می‌گوید شما فقط در قرمه‌سبزی و آبگوشت بزباش می‌توانید رقابت بکنید. این یعنی چه؟ یعنی قرارداد نفتی را با وجود پیمانکار داخلی با فلان کشور خارجی می‌بندند. بنده شنیده‌ام در یکی از این کشورهای منطقه هر جنسی را که توان ظرفیت و توان تولید داخل وجود داشته باشد، وارداتش ممنوع می‌شود ولی شما اینجا جنسی را که چندان تکنولوژی خاصی ندارد و می‌توانند در داخل تولید کنند، همزمان از خارج وارد می‌شود. این ناشی از رغبت به غرب است. 
غرب از مدت‌ها قبل برای تربیت اینگونه مدیران سرمایه‌گذاری کرده است. می‌دانید که یکی از مؤلفه‌های قدرت، دیپلماسی عمومی است. بخشی از این دیپلماسی عمومی، مبادلات آموزشی است، آن هم نه به این شکل که آنها به مراکز آموزشی داخل کشور ما بیایند، بلکه دانشجویان ما را به مراکز خود می‌برند، آنجا کاملا بر اساس همین نگاه وابستگی به غرب آنها را تربیت می‌کنند و سپس به کشور خود بازمی‌گردانند. اینها که وارد بدنه مدیریتی شدند، دقیقا همان خط وابستگی را ادامه می‌دهند. 
در حال حاضر یک میلیون و 200 هزار دانشجوی خارجی در آمریکا تحصیل می‌کنند که بسیاری از آینها آسیایی‌اند. نمودار رشد دانشجویان ایرانی در آمریکا طی 10 سال اخیر از 2010 تا 2020 یک نمودار کاملا صعودی است. البته در زمان ترامپ به واسطه قوانینی که گذاشته بود نزولی شد. خب! فردی که می‌رود آمریکا و اروپا تحصیل می‌کند، اندیشه‌اش، سبک زندگی‌اش، فهمش، علاقه‌اش و ارزش‌هایش آمریکایی می‌شود. 
شما به سفرهای آقایان نگاه کنید؛ هیچ کدام‌شان برای تفریح به ترکمنستان نمی‌رود. سوییس، فرانسه و... می‌روند. مگر ما در کشورهای آسیای شمالی مناطق زیبا و خوش آب و هوا نداریم پس چرا برای تفریح به اروپا می‌روند؟ مدل تفریحات‌شان هم به غرب میل می‌کند. بعد تا مفاهمه‌ای با شرق شکل می‌گیرد، اعتراض می‌کنند، چرا؟ زیرا اساسا قرار است ما غربی فکر کنیم. شما در اسناد راهبرد امنیت ملی آمریکا هم که غور می‌کنید، مشخصا می‌گوید ما ماموریت‌مان تئوریزه کردن ارزش‌ها و علایق آمریکایی است. شما ببینید بسیاری از مسؤولان ما در کشور در دولت‌های اخیر در خارج تحصیل کرده‌اند. در دولت آقای رفسنجانی 13 وزیر تحصیلکرده ام‌آی‌تی آمریکا، سوربن فرانسه و ولز استرالیا بودند. 
در دولت آقای خاتمی وزیر اقتصاد برای تحصیل به اتریش رفت. آقای نوربخش کانادا بود. وزیر خارجه دانشگاه هیوستون آمریکا تحصیل کرده بود. وزیر مخابرات فرانسه تحصیل کرده بود. دولت فعلی آقای روحانی هم که رکورد را ‌زده و 15 وزیر تحصیلکرده غرب هستند. در این شرایط شما از دولت چه انتظاری دارید. 
معاون حقوقی رئیس‌جمهور تحصیلکرده هاروارد است. آیا شما از ایشان انتظار تئوریزه کردن حجاب را دارید؟ تئوریزه کردن قوانین صیانت از حقوق زنان مبتنی بر مبانی اسلام را دارید؟ مثلا از آقای واعظی یا آقای نهاوندیان انتظار اقتصاد اسلامی دارید؟
اینها نفوذی نیستند، اینها جاسوس نیستند، اینها دستگاه محاسباتی‌شان، دستگاه محاسباتی غرب است. اینها اصولا راغب به غربند. همین آقایان وقتی به مسؤولیت می‌رسند، اگر واردات بخواهند بکنند می‌روند سراغ غرب. تکنولوژی بخواهند بیاورند می‌روند سراغ غرب. مذاکره بخواهند بکنند می‌روند سراغ غرب و طبیعتا داخل را نمی‌بیند. 
تعبیر ما از نفوذ، تعبیر آقاست که می‌فرمایند این مدل نفوذ، نفوذ جریانی است، کاری می‌کند مسؤول شما به گونه‌ای فکر بکند که دشمن شما این فکر را می‌کند. اینها الان به پدیده جدید «سندروم استکبار» رسیده‌اند که دیگر حتی دشمن‌شان را هم تبرئه می‌کنند! دیگر آن را دشمن فرض نمی‌کنند. با او می‌خندند، قهقهه می‌زنند، امضایش را تضمین می‌دانند و پشت صحنه می‌روند با آنها مفاهمه می‌کنند و می‌گویند اگر به توافق نرسیم رقیب ما می‌آید و حاکم می‌شود. 
* استاد دانشگاه امام حسین(ع)

Page Generated in 0/0069 sec