نگاهی به 50 روزی که شهابالدین عزیزیخادم به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال انتخاب شده، نشان میدهد عمده دیدارهای او سیاسی بوده و فوتبال کمترین اهمیت را داشته است. صحبت کردن همیشه آسان است. صحبت از آشتی، نخبهگرایی و واژههای امیدبخش اینچنینی اما وقتی پای عمل میرسد، کمتر به صحبتهایی که انجام دادهایم رجوع میکنیم. درست شبیه رئیس فدراسیون فوتبال که گویا هنوز به حرکت در مسیر اصلی فوتبال علاقهای ندارد و به ارتباطهای دیگر علاقهمند است. عزیزیخادم زمانی که قصد داشت رئیس فدراسیون فوتبال شود، از اهمیت به تمام تیمهای ملی و تمام بخشهای فوتبال سخن گفت. از اهمیت دادن به تیمهای باشگاهی که از صاحبان اصلی فوتبال به شمار میروند اما انگار هنوز این «با اهمیتها» در اولویت کاری رئیس فدراسیون فوتبال نیستند. بررسی دیدارهای شهابالدین عزیزیخادم در 45 روزی که به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال انتخاب شده، نشان میدهد عمده دیدارهای او، کمترین ارتباط را با فوتبال دارند؛ دیدارهایی که خروجی آنها برای فوتبال یا بیثمر است یا ثمره چندانی ندارد اما شاید برای عزیزیخادم کلی امتیاز داشته باشد. عزیزیخادم در نخستین قدم به دیدار محمدجواد ظریف رفت. سایت فدراسیون فوتبال 19 اسفند 9 روز پس از انتخاب عزیزیخادم، دیدار او با وزیر امور خارجه را مخابره کرد که برای کمک به بازپسگیری میزبانیها از AFC انجام شده بود. با این حال ثمره این دیدار برای فوتبال ایران و پس گرفتن میزبانیها چه بود؟ پس از این دیدار با توجه به برگزاری اردوی تیم ملی، عزیزیخادم 24 اسفند دیداری با دراگان اسکوچیچ داشت که مشخص نیست در صورت نبود اردوی تیم ملی، چنین دیداری در اولویت قرار میگرفت یا نه. دیدار 8 فروردین با رضا صالحیامیری نیز به دلیل حضور رئیس کمیته ملی المپیک در ساختمان فدراسیون فوتبال انجام شد و شاید در غیر این صورت باز هم چنین دیداری در اولویت نبود. پرثمرترین دیدار عزیزیخادم 10 فروردینماه با رئیس مناطق آزاد کشور انجام شد که برای هماهنگی اردوی تیم ملی بود و این ۳ دیدار مجزا از دیدارهای غیرضرور رئیس فدراسیون فوتبال است. شاید روزهای نخست حضور عزیزیخادم و شرایط ویژه فوتبال بابت بحث میزبانی و برگزاری اردوی تیم ملی، فرصت چندانی به او برای برگزاری جلسات مهمتر نداده است. این مساله کاملا قابل درک است اما نکته جالب توجه زمانی رقم میخورد که رئیس فدراسیون فوتبال در شرایط عادی هم ملاقاتهای دیگری را جزو اولویتهای خود قرار میدهد. یکی از شعارهای عزیزیخادم اهمیت به فوتبالیها و استفاده از نخبگان فوتبال در فدراسیون تحت مدیریت او بود اما گویا نه فوتبال و فوتبالیها در اولویت هستند و نه استفاده از نخبگان آنچنان اهمیت دارد. این مساله جایی خود را نشان داد که نگاهی به انتخابهای عزیزیخادم داشتیم؛ جایی که فارغ از سایر انتخابهای مورد نقد او، حکم سرپرستی تیم ملی برای مجتبی خورشیدی زده شد تا حتی شائبه احکام رفاقتی به وجود بیاید. 11 فروردینماه دیدار دیگری از سوی عزیزیخادم برنامهریزی شد که خبر آن روی سایت فدراسیون فوتبال منتشر شد؛ دیدار با علی نیکزاد، نایبرئیس مجلس شورای اسلامی. سایت فدراسیون یکی از محورهای این گفتوگو را پیگیری مجلس در بازپسگیری میزبانی ایران اعلام کرد اما آیا میتوان چنین موضوعی را براحتی پذیرفت؟ مجلس چه کمکی در این راه میتواند انجام دهد؟!!
دیدار 22 فروردین عزیزیخادم و تیم همراه او نیز جالب توجه است. جلسه با اردشیر سعدمحمدی، مدیرعامل صنایع ملی مس ایران که اگر خروجی و ثمر این دیدار برای فدراسیون فوتبال مشخص شود، شاید بتوان توجیهی برای آن آورد. خبر برگزاری این جلسه روی سایت فدراسیون فوتبال قرار نگرفت و هیات فوتبال استان کرمان خبر این دیدار را مخابره کرد که البته اکنون چنین خبری هم روی خروجی سایت هیات فدراسیون دیده نمیشود و گویا این خبر حذف شده است. آخرین دیدار عزیزیخادم هم بسیار قابل تأمل است؛ وقتی که او روز 24 فروردین در چهلوپنجمین روز انتخابش به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال به دیدار پیروز حناچی، شهردار تهران میرود. آن هم در شرایطی که مسائل مهم و مختلف دیگری در فوتبال وجود دارد که امیدوار بودیم عزیزیخادم پس از انتخابش به عنوان رئیس، رسیدگی به این امور را در اولویت کاری خود قرار دهد.
* همه اولویتهای فراموششده
تیمهای ملی همچنان وضعیت مناسبی ندارند. جز تیم ملی فوتبال بزرگسالان که همیشه ویترین است و برای هر رئیسی در صدر امور قرار میگیرد، بد نیست رئیس فدراسیون فوتبال نگاهی به سایر تیمها نیز داشته باشد؛ از تیم ملی فوتسال که همیشه با مشکلات عدیدهای مواجه است و کادر فنی این تیم که همیشه برای دریافت دستمزد خود به چالش میخورند و قرارداد هم ندارند تا تیم ملی فوتسال بانوان که یک ماه دیگر سومین سالگرد قهرمانیشان در آسیا از راه میرسد اما اعضای تیم هنوز پاداش خود را دریافت نکردهاند؛ پاداشی که در زمان خود ارزش خرید یک پراید را داشت و حالا شاید با آن دوچرخه هم نتوان خرید. البته که مقصر پرداخت نشدن این پاداش عزیزیخادم نیست اما شهره موسوی، نایبرئیس او قول پرداخت پاداش بانوان تا پایان سال 99 را داده بود که نخستین وعدهاش عملی نشد.
وضعیت داوران فوتبال کشورمان هم چندان مناسب نیست. نداشتن امکانات و آموزشهای کافی باعث شده قضاوتهای پراشتباهی را در لیگ شاهد باشیم که تیمهای زیادی هم از این بابت متضرر شدهاند اما گویا صدای اعتراضها شنیده نمیشود. تکلیف رئیس کمیته داوران هنوز مشخص نشده و انگار جلسات سیاسی و جناحی برای رئیس فدراسیون مهمتر از رسیدگی به کارهای مهم فوتبال است. از سویی تیم ملی بانوان ایران نیز به دلیل تشکیل نشدن اردو در زمانی طولانی، از رنکینگ فیفا خارج شد و هنوز هم بلاتکلیف است اما گویا جلسات شبکهای بادران برای شهره موسوی و جلسات مختلف غیرضروری برای عزیزیخادم در اولویت است. تیمهای پایه نیز که آینده فوتبال ایران را میسازند، در بلاتکلیفی به سر میبرند و مشخص نیست چه تصمیمی برای آنها اتخاذ خواهد شد. از سوی دیگر در فدراسیون فوتبال هنوز خبری از تغییر در کمیته فنی و توسعه فوتبال نیست که سالهاست تصمیماتشان انتقاداتی را به همراه دارد و گویا فدراسیون عزیزیخادم هم قصد تغییر آنها را پس از 50 روز ندارد. شاید هم رئیس جدید فدراسیون فوتبال احساس میکند هنوز کار او آغاز نشده و زمان برگزاری جلسات مهم با ارکان اصلی فوتبال و اتخاذ تصمیمات منطقی نرسیده است. عزیزیخادم پس از انتخاب مجتبی خورشیدی به عنوان سرپرست تیم ملی مورد انتقادهای زیادی قرار گرفت اما نه تنها از این انتخاب خود عقبنشینی نکرد، بلکه پاسخ روشنی هم درباره دلایل این انتخاب عجیب نداد.