زهره مسلمی*: روند شاخص بازار سرمایه حاکی از آن است که حمایتهای انجامشده توسط دولت، تاکنون موثر واقع نشده و از سوی دیگر آینده بورس در اتفاقات سیاسی خلاصه شده است.
شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران از اواخر سال 98 رشد خود را شروع کرد و این روند پرشتابتر در 5 ماه ابتدایی سال 99 هم ادامه داشت به طوری که این بازار مالی تقریبا ناشناس با اقبال اقشار مختلف جامعه روبهرو شد.
در این مقطع شاهد صفهای طولانی مقابل کارگزاریها برای دریافت کدهای معاملاتی بودیم. روزهای خوب بازار سرمایه تا میانه مردادماه ادامه داشت ولی به بهانه خبر عرضه نشدن پالایش دوم و اختلاف شدید وزارت اقتصاد و وزارت نفت و سیگنالهایی توسط کارشناسان اقتصاد مبنی بر اینکه رقم شاخص حبابی است، به ناگاه شاهد افزایش عرضهها و ریزش شدید شاخص پس از ثبت قله 2 میلیون و 100 واحدی بودیم.
پس از آن در یک چشم به هم زدن شاخص کل تغییر روند خود را آغاز کرد و به کانال نزولی وارد شد. پس از این اتفاق، تاکنون متاسفانه سهامداران خرد بسیاری مخصوصا افرادی که در نقطه قله شاخص سهم خریده بودند، ضررهای سنگین 40 تا70 درصدی را تجربه کردند.
در این فاصله جلسات مکرری هم جهت حمایت از بازار سرمایه توسط سازمان بورس و وزارت اقتصاد برگزار و برخی تصمیمات مقطعی مبنی بر حمایت از سهامداران حقیقی انجام شد ولی سهامداران که اعتماد خود را از دست داده بودند، هر سبزی بازار را فرصت خروج قلمداد کردند و اینگونه روند نزولی بازار با سرعت بالاتری محقق شد.
در نهایت ریزشهای مکرر شاخص باعث اعتراضات گسترده سهامداران متضرر و حتی تجمع آنها مقابل سازمان بورس شد، این یعنی افرادی که چند ماه پیش با هزار امید و آرزو در مقابل کارگزاریها تجمع کرده بودند، حالا برای اعتراض به کاهش ارزش سرمایه خود راهی سازمان بورس شده بودند.
جرقه این اعتراضات در بهمنماه زده شد و باعث تصمیم کاهش دامنه نوسان توسط سازمان بورس شد. بنابراین سازمان بورس دامنه نوسان را از مثبت و منفی 5 درصد به مثبت 6 و منفی 2 درصد تغییر داد تا مسکنی در جهت محدود کردن ریزشهای شدید بازار باشد.
این تصمیم صرفا ریزشها را فرسایشی کرد و این اتفاق در مدت زمان بیشتری رخ داد. نقطه ضعف این تصمیم قفل شدن سهمها در صف فروش و از بین رفتن نقدشوندگی بازار سرمایه بود؛ مزیتی که از ارکان مهم هر بازار مالی است.
در حال حاضر همان طور که نمودار اندیکاتور ایچیموکو نشان میدهد به نظر شاخص به کف ابرکومو که نقش حمایتی در محدوده یک میلیون و200 هزار واحد دارد واکنش نشان داده و با اخباری از جمله الزام بانکها جهت عدم پرداخت نرخ سودهای بالای 16 درصد از سوی بانک مرکزی و همچنین نتیجه جلسه رئیس سازمان بورس با مدیران عامل هلدینگها و شرکتهای سرمایهگذاری که مقرر شد 24 هزار میلیارد تومان اوراق منتشر کنند و سپس با وجه حاصل از فروش اوراق مذکور به خرید سهام از بازار پرداخته و بازار را حمایت کنند، شاهد کندل سبزی پس از 11 کندل قرمز جلسات معاملاتی گذشته بودیم. ولی همچنان شاخص درگیر با مقاومت تنکانسن و کیجونسن است و برای رد شدن از این مقاومتها کار دشواری در پیش دارد و مسلما برای خروج از ابرکومو باید بسیار قوی عمل کند.
اگر بخواهیم این پیشبینی را که از نمودار انجام شده، به زبان سادهتری بیان کنیم باید گفت درصورت تقاضای بالا برای خرید و وارد شدن پولهای موجود در خارج از بازار سرمایه، شاخص میتواند تغییر روند داده و در کانال صعودی قرار بگیرد که با بررسی مسائل سیاسی و ریسکهای سیستماتیکی، مانند بحثهای دیپلماتیک و همچنین انتخابات ریاستجمهوری خردادماه، احتمال واکنشهایی طی هفتههای آینده دور از ذهن نخواهد بود.
این نکته را هم نباید فراموش کرد که نمادهای بنیادی همچون شستا، فولاد، وبملت و... طی تصمیمهای اتخاذشده ماههای اخیر حمایت شدند ولی مشکل بازار همچنان سهمهای شرکتهای کوچک و متوسط است که در صفهای فروش قفل هستند.
در گام نخست شاخص باید سقف یک میلیون و 320 هزار واحدی را پس بگیرد تا بتوانیم به طور قطعی بگوییم روند نزولی به پایان رسیده و شاهد شروع یک موج جنبشی جدید باشیم.
* کارشناس ارشد بازار سرمایه