مهدی طاهرخانی: پس از پریدن جام از دست پرسپولیس مقابل کاشیما، مطلبی نوشتم که بعضی به ناحق آن را توجیه دانستند.
همه داستان این است؛ نقش تک ستارههای چند میلیون یورویی رقبای آسیایی ما در بزنگاههای بزرگ نمایان میشود. چهارشنبه شب مایکل اولونگا یک تنه همه داشتههای استقلال را بر باد داد، آیا واقعا نتیجه عادلانه بود؟ شاگردان مجیدی در نیمه دوم به واسطه عملکرد بسیار بد زوج علی کریمی و کریم بوضیاف در میانه میدان، چنان بر میدان مسلط شدند که گویی حریف یک تیم متوسط است. به زحمت کار را به تساوی کشاندند اما همانی که نباید، رخ داد. هواداران آبی نشئه دبل دریبل دیدنی مهدی قائدی روی بازیکن شماره ۷ الدحیل بودند که ناگهان همان بازیکن تحقیر شده، پاس گل چهارم را داد و تمام.
اولونگای کنیایی فرق بزرگ استقلال و الدحیل بود. بیهیچ توجیه و بهانهجویی این واقعیت فوتبال ما است؛ حتی اگر تیمهای ما بر حریفان خود مسلط شوند، حتی اگر مالک توپ و میدان شوند، حتی اگر کار را به تساوی بکشانند، باز یک تکستاره خارجی میآید و همه چیز را به نفع آنها به هم میزند. پرسپولیس چرا ۲ فینال لیگ قهرمانان آسیا را واگذار کرد؟ حقیقتا روی کاغذ و روی زمین آیا آن کاشیما از السد در همان سال قویتر بود؟ آیا اولسان در حد و اندازههای النصر سعودی بود؟ پرسپولیس همه غولها را پشت سر گذاشت اما همیشه در مرحله آخر یک خارجی گرانقیمت میآید و همه چیز را خراب میکند. در روزی که علی علیپور از فاصله ۳ متری نتوانست دروازه کاشیما را باز کند، ۲ بازیکن برزیلی تیم ژاپنی آمدند و فرق را نمایان ساختند؛ لئو سیلوا و سرجینیو که رقم قراردادشان روی هم رفته از همه بازیکنان پرسپولیس بیشتر بود تفاوت را رقم زدند، آن روز آن جام پرید چون تفاوت را همین جزئیات رقم میزند. در فینال دوم باز هم یک برزیلی گرانقیمت دیگر کار هموطنانش را این بار در لباس اولسان تکرار کرد. احمد نور و شیری هدیه را فرستادند و نگرائو باز نکرده قبول کرد و حسرت را به دل میلیونها پرسپولیسی گذاشت.
آن شب نوشتم مادامی که رقبای ما چنین بازیکنان خوب و باکیفیتی داشته باشند با وجود برتری و مالکیت توپ بهتر و بیشتر باز هم قربانی میشویم، نه اینکه لزوما این قانون ابدی و همیشگی باشد اما دستکم تا امروز بیکم و کاست اجرا شده و ما ضرر دیده این موضوع هستیم. حالا بازگردیم به استقلال، آیا آنها مستحق دریافت ۴ گل بودند؟
جوابش هر چه باشد مهم نیست، چون یک خارجی گرانقیمت به نام مایکل اولونگا در زمین بود که از ۳ موقعیت به دست آمده براحتی ۳ گل زد، بدون دور ریز و خرابکاری.
تصور کنید این مهاجم کنیایی بازیکن استقلال بود یا اصلا درون زمین نبود.
بله! با کار تیمی، بازی هماهنگ و تیم بودن به معنای واقعی کلمه، میشود از هر حریفی گذشت ولی باید پذیرفت رقبای ما متاسفانه به تکتیراندازهایی مجهزند که این اسنایپرها در بزنگاههای بزرگ کار را تمام میکنند.
این واقعیت است. باید پذیرفت که فوتبال ما در رده باشگاهی در این چند ساله شدیدا از این قاتلها متضرر شده است؛ یک شب عمر خریبین و یک روز دیگر هموطنش سوما. بغداد بونجاح و حالا اولونگا. اهل تبعیض نیستند؛ استقلال و پرسپولیس هم ندارد، حتی تیم ملی. عبدالرزاق حمدالله مراکشی را هم از قلم نیندازید اگر چه تک گلش فصل قبل در دوحه برابر پرسپولیس منجر به شکست و حذف نشد.
هواداران سرخابی برای مزاح نام این قاتلان بالفطره را برای هم بازگو میکنند و یادآوری میکنند قصه تحقیر را.
به قول گزارشگر شاعر مسلکمان (پیمان یوسفی)، این قصه سر دراز دارد! آن هم چه...