printlogo


کد خبر: 232780تاریخ: 1400/2/7 00:00
«سرزمین آواره‌ها» در نود و سومین مراسم اسکار جایزه بهترین فیلم، کارگردانی و نقش اول زن را به خانه برد
تعظیم اسکار به عشایر

مصطفی‌پورکیانی: در حالی نودوسومین دوره اسکار در شرایط کرونایی برندگان خود را معرفی کرد که به‌رغم فیلم درخشان «پدر»، جایزه بهترین فیلم به «سرزمین آواره‌ها» رسید تا بار دیگر این فیلم رکورددار کسب جوایز شود. به گزارش «وطن‌امروز»، مراسم اسکار امسال که برای نخستین‌بار در دوران کرونا برگزار شد، برندگان خود را معرفی کرد. همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد «سرزمین آوارگان» کلویی ژائو با بردن ۳ اسکار اصلی بهتری فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول زن، فاتح امسال بود. «آوای متال» در ۳ رشته فنی بهترین صداگذاری، تدوین و صدا برنده شد و «منک» دیوید فینچر ۲ جایزه فنی بهترین طراحی صحنه و فیلمبرداری را از آن خود کرد. آنتونی هاپکینز که در مراسم حاضر نبود بعد از گذشت 30 سال از نخستین اسکارش برای «سکوت بره‌ها»، امسال و در اسکار نودوسوم برای «پدر» دومین‌بار برنده این جایزه شد. 
 سرزمین آواره‌ها یا عشایر (Nomadland‎) فیلمی در ژانر درام مستند به کارگردانی و تهیه‌کنندگی کلویی ژائو چینی است که محصول سال 2020 سینمای آمریکا به شمار می‌آید. این فیلم بر اساس کتاب غیرداستانی «سرزمین آواره‌ها؛ زنده ماندن در آمریکای قرن بیست‌و‌یکم» نوشته «جسیکا برودر» ساخته شده است. 
کلویی ژائو که فعالیت حرفه‌ای خود را از سال 2008 شروع کرده، بدون‌ شک تمام شهرت خود را پس از این فیلم به دست آورده است. به دست آوردن اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلم امسال برای ژائو خیلی دور از دسترس نبود چرا که پیش از این مراسم توانسته بود جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلم را برای «سرزمین آواره‌ها» از فستیوال‌هایی نظیر «گلدن گلوب، بفتا، ونیز، جوایز منتقدان و فیلم‌های مستقل آمریکا» از آن خود کند و قطعا در مراسم اسکار امسال شب آرام و بدون استرسی را پشت سر گذاشته است. «فرانسیس مک دورمند» که به تنهایی بار اصلی این فیلم را به دوش کشیده، بدون شک تنهاترین چهره شناخته‌شده «سرزمین آواره‌ها» است. وی که برای این فیلم سومین اسکار خودش را برای بهترین بازیگر نقش اول زن به خانه برد، پیش از این برای فیلم‌های «فارگو» در سال 1996 و پس از آن برای فیلم «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری» در اسکار 2018 این جایزه را به دست آورده بود. 
این فیلم که نام آن را عشایر و کوچ‌نشینان نیز ترجمه کرده‌اند، ماجرای زنی است که در کارخانه‌ای در ایالت امپایر کار می‌کرده و حالا بعد از مشکلات اقتصادی ایالت متحده آمریکا، او بیکار شده و همسرش نیز فوت کرده است. حالا «فرن» با بازی مک دورمند که از شرایط روحی بدی برخوردار است و گرفتاری‌های اقتصادی نیز بر او فشار آورده، سوار بر ون خود شده و به عنوان یک خانه‌به‌دوش راهی جاده‌ها می‌شود تا آرامش خود را به دور از هیاهوی شهری به دست آورد. وی برای گذران زندگی، شغل‌های فصلی را انتخاب می‌کند و با پیوستن به گروه‌های آوارگانی که در خارج از شهرها دور هم جمع شده‌اند، می‌خواهد آرامش را در جایی دیگر تجربه کند. این گردهمایی در دل طبیعت و به دور از فضاهای شلوغ شهری، فرن را آرام می‌کند و او به دنبال گمشده‌های روحی و معرفتی خود ترجیح می‌دهد به جای بودن در شهر و حتی کنار خانواده، در تنهایی عجیب خود با طبیعت پیوندی دوباره داشته باشد. «سرزمین آواره‌ها» با ایده‌ای نو و متفاوت نسبت به فیلم‌های چند سال اخیر در لایه‌های زیرین خود با روایت مشکلات فلج‌کننده اقتصادی در آمریکا درست است که کنایه‌ای واضح به شرایط سخت اقتصادی در این کشور دارد ولی با فرار از زندگی پیچیده شهری و رفتن به آغوش طبیعت سعی دارد زیبایی‌های طبیعی آمریکا را نشان تماشاگر دهد. دوربین این فیلم در دوران سخت کرونایی، به دل جاده‌های کویری و بدون سکنه ‌زده و می‌خواهد زیبایی‌های طبیعت بدون انسان را به رخ بکشد؛ طبیعتی که شاید این روزها انسان به اصطلاح مدرن و ماشینی بیشتر از همیشه به آن احتیاج دارد.
 
* فهرست کامل برندگان نودوسومین دوره اسکار
بهترین فیلم: «سرزمین آوارگان»، بهترین بازیگر مرد: آنتونی هاپکینز برای «پدر»، بهترین بازیگر زن: فرانسیس مک‌دورمند برای «سرزمین آوارگان»، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد: دنیل کالویا برای «یهودا و مسیح سیاه»، بهترین بازیگر نقش مکمل زن: یو- جونگ یئون برای «میناری»، بهترین کارگردان: کلویی ژائو برای «سرزمین آوارگان»، بهترین فیلمنامه اقتباسی: «پدر» - فلوریان زلر و کریستوفر همپتون، بهترین فیلمنامه اورجینال: «زن جوان نویدبخش» - امرالد فنل، بهترین طراحی لباس: «بلک باتم ما رینی» - آن راث، بهترین موسیقی: «روح» - ترنت رزنور، آتیکوس راس، جان باتیست، بهترین انیمیشن کوتاه: «هر اتفاقی بیفتد دوستت دارم» از نتفلیکس، بهترین فیلم کوتاه: «دو غریبه دور» ساخته کوین دورانت و مایک کانلی، بهترین مستند بلند: «معلم اختاپوس من» ساخته پیپا ارلیش، جیمز رید و کریگ فاستر، بهترین مستند کوتاه: «کولت» ساخته آنتونی جیاچینو و آلیس دویارد، بهترین فیلم بین‌المللی: «یک دور دیگر» ساخته توماس وینتربرگ از دانمارک، بهترین صدا: «آوای متال» - نیکلاس بکر، جیمی بکشت، میشل کوتولنس، کارلوس کوترز و فیلیپ بلد، بهترین طراحی تولید: «منک» - دونالد گراهام برت برای طراحی تولید و جان پاسکال برای طراحی صحنه، بهترین تدوین: «آوای متال» - میکل ای.جی.نیلسن، بهترین فیلمبرداری: «منک» - اریک مسراشمیت، بهترین جلوه‌های ویژه: «تنت»- اندرو جکسون، دیوید لی، اندرو لاکلی و اسکات فیشر، بهترین انیمیشن بلند: «روح» از پیکسار، بهترین چهره‌پردازی و مو: «بلک باتم ما رینی» - سرجیو لوپز-ریورا، میا نیل، جامیکا ویلسون، بهترین ترانه: «یهودا و مسیح سیاه» - «مبارزه برای تو» موسیقی ساخته اچ.ای.آر و درنست امیل - ترانه از اچ.ای.آر و تیارا توماس.
 
* تنهایی «پدر»
فیلم سینمایی «پدر» (The Father) به نویسندگی و کارگردانی فلوریان زلر است که بر اساس نمایشنامه سال ۲۰۱۲ خود به نام پدر، آن را ساخته است. فیلم «پدر» در 6 رشته از جوایز اسکار نامزد شده بود که عبارتند از: نامزد بهترین فیلم، نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد برای آنتونی هاپکینز، نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای اولیویا کولمن، نامزد بهترین فیلمنامه اقتباسی، نامزد بهترین تدوین و نامزد بهترین طراحی صحنه. آنتونی هاپکینز و اولیویا کولمن نقش‌های اصلی فیلم سینمایی «پدر» را بازی کرده‌اند، همچنین مارک گیتیس، ایموجن پوتس، روفس سوئل و اولیویا ویلیامز نیز از جمله بازیگرانی هستند که در این فیلم نقش‌آفرینی می‌کنند. این فیلم با بازی درخشان «آنتونی هاپکینز» توانست اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای او و بهترین فیلمنامه اقتباسی را برای زلر به ارمغان آورد. این بازیگر، کارگردان و تهیه‌کننده بریتانیایی پیش از این نیز در سال ۱۹۹۲ برنده اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم «سکوت بره‌ها» شده بود و 5 بار دیگر هم نامزد این جایزه شده بود.  فلوریان زلر اما در نخستین تجربه کارگردانی خود در سینما از یکی از نمایشنامه‌های خود اقتباس کرده است و شاید به همین خاطر تماشاگر ناخودآگاه به دلیل تک لوکیشنه بودن کار حس کند در حال تماشای یک تئاتر است. می‌توان ادعا کرد بخش زیادی از فیلم تصورات ذهنی آنتونی (با بازی آنتونی هاپکینز) در مواجهه با بحرانی است که در آخر عمر نصیبش شده است. در واقع فیلم از دریچه نگاه آنتونی روایت می‌شود و او به جز چند صحنه در باقی فیلم حضور دارد. اما داستان فیلم این گونه است که یک مرد با بالا رفتن سن از همه کمک‌های دخترش امتناع می‌ورزد ولی همانطور که سعی می‌کند شرایط متغیر خود را درک کند، احساس می‌کند دخترش در حال برنامه‌ریزی برای ترک او در زمان پیری یا به دست آوردن املاک اوست. همه این داستان در ظرافتی بی‌نظیر توسط زلر به فیلمنامه تبدیل شده تا بیننده حتی با نزدیک شدن به پایان فیلم متوجه نشود که تمام این آشفتگی‌های روحی آنتونی به سبب زوال حافظه او در پیری رخ می‌دهد یا پای دسیسه و حیله عزیزان او در میان است. 
***
حاشیه به‌جا مانده از اسکار 93
تخلیه بی‌خانمان‌ها از اطراف محل برگزاری مراسم اسکار

رسانه‌های آمریکایی پیش از برپایی مراسم اسکار گزارش دادند که مقامات و پلیس لس‌آنجلس در ایالت کالیفرنیا به بی‌خانمان‌های ساکن در اطراف محل برگزاری آکادمی سینمایی اسکار دستور دادند که فورا بساط خود را از اطراف ایستگاه قطار اتحادیه در مرکز شهر لس‌آنجلس (محل برگزاری مراسم) جمع و منطقه را تخلیه کنند تا وجهه مراسم پر زرق و برق اسکار خراب نشود! بر این اساس جوایز اسکار در نزدیکی یک ایستگاه قطار در لس‌آنجلس برگزار شد که اطراف آن محل تجمع بی‌خانمان‌هاست. یکی از این بی‌خانمان‌ها به شبکه فاکس‌11 گفت که پلیس آنها مجبور کرده این محله را که یک ایستگاه تاریخی در آن قرار دارد تخلیه کنند. یک بی‌خانمان دیگر نیز با تایید این موضوع گفت: به ما گفته شده بود تا ساعت 6 عصر روز جمعه فرصت داریم این منطقه را تخلیه کنیم، گفته می‌شود که شهر لس‌آنجلس حدود 91 هزار بی‌خانمان دارد که بیشتر آنها در چادرهایی در مرکز این شهر ثروتمند آمریکا زندگی می‌کنند.

***

صدای بی‌صدایان

محمد جوفار: فیلم «صدای متال» (Sound of Metal)، به کارگردانی «داریوس ماردر»  که نوشتن فیلمنامه آن را نیز بر عهده داشته، در رشته‌های مختلفی از جمله بهترین فیلم و بهترین بازیگر نقش اول مرد، نامزد اسکار بود که در نهایت توانست در بخش فنی بهترین صداگذاری، تدوین و صدا برنده ۳ اسکار امسال باشد. ریز احمد، بازیگر نقش اول این فیلم که اهل بریتانیاست و اصالتی پاکستانی دارد، پیش از این با ایفای نقش‌های مکمل در فیلم‌های «جنگ ستارگان» و «شبگرد» شناخته شد. این فیلم داستانی درباره‌ کنار آمدن و غلبه کردن بر مشکلات را بدون روتوش روایت می‌کند. داستان درباره درامر «هِوی متالی» است که شروع به از دست دادن شنوایی‌اش می‌کند. شاید در نگاه اول برای مخاطب تماشای این فیلم با یک داستان بدون گره‌های مبهم و رویکردی بسیار آرام جذابیتی نداشته باشد اما همین سادگی داستان و چالش‌های فقدان حس شنوایی فردی که پیش از این شنوایی داشته، مخاطب را به ادامه تماشای فیلم سوق می‌دهد. فرم فیلم مانند تکنیک‌های نورپردازی، فیلمبرداری، افکت‌های صوتی و کادربندی‌های متناسب با داستان، از ابتدا، سردرگمی شخصیت اول داستان (روبن استون) را بخوبی به تصویر می‌کشد. همچنین سکانس ابتدایی و لرزش دوربین که در طول فیلم چندین بار تکرار می‌شود، در کنار موسیقی متناسب با سکانس‌ها، نمادی است از فشارهایی که به شخصیت اول داستان وارد می‌شود. ریز احمد در نقش روبن با یک بازی قابل قبول توانسته سردرگمی و استرس فردی را که به طور ناگهانی ناشنوا می‌شود، به تصویر بکشد. روبن نوازنده یک گروه موسیقی است که همراه با لولو (اولیویا کوک)- که شریک زندگی‌اش نیز هست- با یک کاروان به سراسر کشور مسافرت می‌کند. روبن ۴ سال است همزمان با آشنایی با لولو، هروئین را نیز ترک کرده و در دنیای موسیقی غرق شده و این ۲ نفر با اجرا در کنسرت‌ها به ‌نظر خوشحال می‌رسند تا زمانی که روبن با یک مشکل ناشنوایی مواجه می‌شود. گره اصلی داستان ناشنوایی روبن است و این ابهام که چه اتفاقی در زندگی‌اش خواهد افتاد؛ هیجان آرامی است که مخاطب را ناخودآگاه پای فیلم می‌نشاند. به غیر از گره اصلی، نقطه عطف فیلم جایی است که دکتر به روبن تاکید می‌کند نباید در معرض هر گونه صدای بلند باشد و شنوایی‌اش حتی در صورت عمل پرهزینه ایمپلنت (کاشت حلزون) نیز مثل سابق نخواهد شد. به ‌نظر می‌رسد پایان زندگی وی در عرصه موسیقی فرا رسیده است. نقطه عطف دیگر جایی است که چالش روبن با زندگی کنونی‌اش آغاز می‌شود. در کل فیلم، جنگ روبن با زندگی برای بازگشت به عرصه موسیقی دیده می‌شود اما همزمان ناشنوایی، بهانه‌ای می‌شود تا او بیشتر به خود رجوع کند. 
نقطه قوت دیگر فیلم، چالش‌های کوچکی است مانند اینکه برای مخاطب این حس وجود دارد که روبن امکان دارد دوباره به مواد مخدر معتاد شود. شاید مخاطب تنها به یک دلیل حاضر است ادامه این فیلم را ببیند و آن، دیدن این چالش است که روبن در نهایت تسلیم سرنوشت می‌شود و از موسیقی و زندگی سابق و نامزد خود فاصله می‌گیرد یا مقاومت می‌کند و به دنبال ایجاد یک راهکار برای مشکل جدید خود می‌گردد. یکی دیگر از جذابیت‌های داستان، تغییر سبک زندگی روبن است. به طوری که محیط زندگی وی در ابتدای فیلم که انتظار می‌رفت هیجان‌انگیز و ماجراجویانه باشد، به یک محیط آرام و انسانی در کنار ناشنوایان دیگر تبدیل می‌شود که روبن برای خو گرفتن با سبک زندگی جدید تقلا می‌کند و همین امر با چالش‌های ساده‌ای که هر انسانی می‌تواند در زندگی خود تجربه کند احساس همراهی مخاطب به فیلم را بیشتر می‌کند. جالب اینجاست که این فیلم نیز در مسیر ایده «سرزمین آوارگان» به دنبال آرامش و سکوت در زندگی است و برنده شدن در ۳ بخش صداگذاری، صدا و تدوین، عدالت اسکار را برای این فیلم در پی داشته است، چرا که بار اصلی این فیلم بر دوش صداگذاری آن بوده است تا دنیایی پر از بی‌صدایی را برای تماشاگر نشان دهد. 

Page Generated in 0/0064 sec