printlogo


کد خبر: 232802تاریخ: 1400/2/7 00:00
ادراک‌سازی رسانه‌های غرب علیه اقدامات ایران به منظور انزوای کشورمان در دنیا
جنگ ادراکی سلاحی در دست رسانه‌ها علیه ایران

رسانه‌های غربی و معاند با جمهوری اسلامی، سال‌هاست در تلاشند با خبرها و مطالب جهت‌دار خود، ساختار جمهوری اسلامی را به چالش کشیده و اهداف خود را پیگیری کنند. این هجمه‌ها علیه جمهوری اسلامی روز‌به‌‌روز بیشتر شده و بطن نظام ایران را مورد هدف قرار داده است. در این متن مجال سخن گفتن درباره تمام اقدامات رسانه‌های غربی نیست و بیشتر سعی بر این است تا به اقدامات و ادراک‌سازی‌های صورت‌گرفته بعد از شهادت سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی و اتفاقات دیگری که رخ داده است، پرداخته شود. همان‌طور که انتظار می‌رود، این رسانه‌ها از طریق اخبار جهت‌دار خود به دنبال بحران‌زایی در داخل ایران و تضعیف اقدامات ایران در خارج از مرزهای خود هستند. در این نوشتار سعی شده با پرداخت به اینگونه رویدادها و تصویرسازی‌های صورت‌گرفته علیه آنان در داخل، منطقه و جهان، تحلیلی از اقدامات رسانه‌های بیگانه ارائه شود. 
***
الف) ادراک‌سازی در داخل 
سال‌هاست بسیاری از رسانه‌ها و کانال‌های فارسی‌زبان در خارج و داخل ایران، با توجه به اهداف غرب و سیاست‌های موردنظر خود، اقدام به تصویرسازی علیه جمهوری اسلامی ایران می‌کنند. رسانه‌هایی از قبیل «بی‌بی‌سی فارسی»، «ایران اینترنشنال»، «من و تو» و همچنین کانال‌های تلگرامی داخلی، با استفاده از تاکتیک‌های مختلف به دنبال تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی هستند تا با انگاره‌سازی و در دست گرفتن ذهن مردم ایران، خواسته‌ها و مقاصد خویش را دنبال کنند. این رسانه‌ها در چند ماه گذشته با توجه به اتفاقات بسیاری که رخ داده، سعی داشته‌اند اهداف خود را دنبال کرده و حکومت جمهوری اسلامی ایران را در نزد شهروندانش تضعیف کنند. بعد از شهادت سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی و همچنین شیوع گسترده کرونا در داخل کشور، اقدامات آنان بسیار گسترده شده و سعی دارند با ادراک‌سازی‌های مدنظر خود، تصویری خلاف واقع از جمهوری اسلامی ایران نشان دهند. آنان با تیتر‌های جنجالی و پخش مطالبی بدون اسناد معتبر، کار خود را آغاز کرده و سعی داشته‌اند با انگاره‌سازی در داخل کشور، ذهنیت عموم را در دست گیرند. آنان با هدف قرار دادن انتقام سخت ایران نسبت به ترور حاج‌قاسم سلیمانی و همچنین حادثه سرنگونی هواپیمای اوکراینی توسط سپاه پاسداران، تصویری متفاوت از جمهوری اسلامی در داخل کشور نشان دادند و این اقدامات با توجه به شیوع گسترده کرونا شدت بیشتری به خود گرفت. در کل می‌توان تصویر‌سازی رسانه‌های معاند با جمهوری اسلامی در داخل کشور را به شرح زیر تقسیم کرد: 
1- حکومت ایران در سراشیبی سقوط 
بسیاری از رسانه‌های فارسی‌زبان با خبرها و گزارش‌های مختلف، از ضعف ایران و اضمحلال حکومت این کشور خبر می‌دهند. آنان در این مدت سعی کردند با بیان اتفاقات رخ‌ داده در داخل و خارج از کشور نشان دهند که حکومت ایران رو به ضعف است و توانایی مقابله و دفاع از خود را از دست داده است. برای نمونه بی‌بی‌سی فارسی در یکی از گزارش‌های خود با بررسی حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی در داخل کشور، سعی کرد افکار عمومی را نسبت به ضعف داخلی ایران تحت تاثیر قرار دهد. این رسانه با عنوان «آیا حکومت ایران در سراشیبی سقوط است؟» سعی کرد با مهم جلوه دادن این حادثه، ضعف ایران در انتقام از آمریکا را برجسته کند. آنان این حادثه را با واقعه چرنوبیل در شوروی سابق قیاس کرده و آن را مقدمه فروپاشی حکومت ایران دانستند. آنان همچنین سعی کردند اینگونه در ذهن مخاطبان خود القا کنند که همان‌طور که حادثه چرنوبیل زمینه سقوط شوروی شد، حکومت جمهوری اسلامی نیز در حال فروپاشی است. بخشی از این گزارش نیز درباره اهمیت سقوط هواپیمای اوکراینی به این شرح است: «هدف قرار دادن (غیرعمدی) هواپیمای اوکراینی یک خبر تراژیک در کنار اخبار مربوط به تنش‌های اخیر میان آمریکا و ایران نیست، بلکه این مهم‌ترین خبر مربوط به این تنش‌ است. این مبرهن‌ترین گواه بر این ادعاست که وقتی به تنش دامن می‌زنیم چطور وقایعی اینچنین خارج از کنترل ما رقم می‌خورند». همچنین این رسانه‌ها سعی کردند با توجه به اقدام ایران نسبت به حمله موشکی به پایگاه عین‌الاسد نشان دهند که این کشور در ضعف قرار داشته و از رویارویی با آمریکا واهمه دارد. آنان در اخبار خود نوشتند حکومت ایران از ترس انتقام آمریکا و جنگ رودررو با این کشور، اهداف غیرانسانی را در این پایگاه هدف قرار داده و هیچ‌گونه خسارت آنچنانی به آمریکا وارد نکرده است. پایگاه خبری CNN نیز با حضور در این پایگاه و تصویربرداری از خسارات سعی در این داشت تا نشان دهد هیچ سربازی در این حمله کشته نشده و ایران اهدافی غیرانسانی را به سبب عدم جنگ رودررو با آمریکا انتخاب کرده است. 
این رسانه‌ها همچنین با تمرکز بر شیوع کرونا در ایران و تعداد موارد ابتلای مردم ایران به این ویروس، اینگونه در گزارش‌های خود القا کردند که ایران توانایی مقابله با این ویروس را نداشته و سیستم درمانی ایران از هم پاشیده است. برای نمونه ایران اینترنشنال در گزارش‌های خود از شیوع کرونا در ایران، توانایی حکومت در اداره این بحران را به چالش کشیده است. 
آنان همچنین با تمرکز بر وضعیت وخیم اقتصادی در ایران به تضعیف حکومت دامن می‌زنند؛ گزارش‌های بسیاری در این مدت در رسانه‌های غربی مطرح شده که ایران توانایی ایجاد ثبات در اقتصاد خود را نداشته و روز‌به‌روز بیشتر به سمت زوال در حرکت است. 
2- اقدامات جمهوری اسلامی در راستای ایجاد تنش‌های منطقه‌ای 
یکی از ادراکات دیگری که رسانه‌های خارجی و فارسی‌زبان به رواج آن پرداخته‌اند، بحث تفکرات و اقدامات مسؤولان جمهوری اسلامی ایران است که باعث تشدید وضعیت وخیم ایران و تضعیف ایران شده است. پایگاه‌های خبری و اندیشکده‌های خارجی گزارش‌های بسیاری در این ‌باره منتشر کرده و اقدامات ایران در منطقه و جهان را نتیجه وضعیت وخیم کنونی بیان می‌کنند. آنها با هدف قرار دادن ذهن عموم سعی بر این دارند مردم را نسبت به حکومت جمهوری اسلامی دچار تردید کرده و باعث اعتراضات و شورش گسترده در داخل شوند. این رسانه‌ها با موجی از گزارش‌های خود بیان می‌کنند که وضعیت کنونی ایران برگرفته از اقدامات و تفکر مسؤولان رده‌بالای آن است که باعث وخیم‌تر شدن اوضاع در ایران می‌شود. «ایران اینترنشنال» و «بی‌بی‌سی فارسی» به همین منظور مطالبی را منتشر کرده‌اند. در نمونه‌ای از این مطالب که توسط بی‌بی‌سی فارسی منتشر شده است، ایران را متهم به بنیادگرایی و ایجاد تنش در منطقه و جهان می‌کنند که باعث شده اوضاع ایران وخیم‌تر شود. همچنین این رسانه با خطاب کردن سپاه پاسداران به عنوان یک سازمان تروریستی در جهان که توسط آمریکا شناخته شده است، گزارش‌های جهت‌داری را علیه این سازمان منتشر کرده؛ اینکه ایجاد تنش و اقدامات این سازمان باعث شده جبهه‌ای علیه ایران در منطقه و جهان تشکیل شود و ایران روز‌به‌روز به انزوا کشیده شود. 
ب) ادراک‌سازی در منطقه 
رسانه‌های غربی ادراک‌سازی‌های خود را تنها به داخل کشور محدود نمی‌کنند و این بازنمایی تصویر از ایران، در منطقه و جهان نیز مورد استفاده‌ آنها قرار می‌گیرد. آنها سعی دارند در قالب «ایران‌هراسی»، کشورهای منطقه و جهان را با خود همراه کرده و به همین منظور موج‌های رسانه‌ای قدرتمندی را علیه ایران ایجاد می‌کنند. این قبیل رسانه‌ها در تصویرسازی‌های خود به‌گونه‌ای وانمود می‌کنند که کشور ایران به‌تنهایی عامل بسیاری از بحران‌ها و نابسامانی‌هاست و سعی می‌کنند تفکرات دیگر کشورهای منطقه را با این تصویرهای خودساخته به خویش جلب کنند. به عبارت دیگر، ایران‌هراسی، پروژه راهبردی‌ای است که بر اساس آن، ایران به عنوان تهدیدی بزرگ در منطقه و همچنین تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی مطرح و به عنوان یک متغیر مزاحم و بازیگر اخلال‌آفرین در نظام بین‌الملل به تصویر کشیده می‌شود. این رویکرد از سوی ایالات‌متحده آمریکا و صهیونیسم با هدف به حاشیه راندن جمهوری اسلامی ایران دنبال می‌شود. به طور کلی می‌توان ادراک‌‌سازی‌های رسانه‌های غربی در منطقه خاورمیانه را به شرح زیر دانست: 
1- حمایت ایران از تروریسم و مخالفت با صلح و ثبات در منطقه
یکی از تصویر‌هایی که توسط رسانه‌های غربی علیه ایران صورت گرفته، حمایت ایران از گروه‌های تروریستی و ایجاد آشوب و بحران در منطقه است. تاکنون گزارش‌های بسیاری توسط این قبیل رسانه‌ها منتشر شده که ایران را کشوری مخالف با ثبات و صلح در منطقه خاورمیانه می‌داند که تنها ارزش‌ها و منافع ملی خود را دنبال می‌کند. سال‌هاست که به دلیل حمایت ایران از گروه‌های آزادی‌بخش در منطقه در رسانه‌های غربی از این کشور به عنوان حامی تروریسم یاد می‌شود. این موج‌ رسانه‌ای علیه ایران نیز با اعلام دولت آمریکا مبنی بر تروریست بودن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بیشتر شده و از این سازمان به عنوان یک سازمان تروریستی که باعث ایجاد تنش و اخلال در ثبات منطقه می‌شود، یاد می‌شود. بعد از ترور و شهادت سپهبد قاسم سلیمانی نیز رسانه‌های غربی سعی در ایجاد این ادراک داشتند که این عمل آمریکا در جهت صلح و ثبات در خاورمیانه صورت گرفته و سعی داشتند دیگر کشورها را با خود همراه سازند. برای مثال در ابتدا رسانه‌ها از واژه ترور سپهبد سلیمانی نوشتند اما در یک اقدام هماهنگ با حذف واژه ترور در اخبار خود، واژه‌ «کشتن» را استفاده کردند. این رسانه‌ها نیز خود می‌دانستند که عمل شنیع دولت آمریکا و دستور ترامپ به این عمل، یک اقدام تروریستی است اما سعی کردند با استفاده از واژه کشتن، این عمل را از مبنای حقوقی ساقط و کشورهای منطقه را با خود همراه کنند. برخی کشورهای عربی متحد با آمریکا نیز از این فرصت استفاده کرده و در گزارش‌های خود سعی داشتند با تایید اقدام آمریکا، ایران را به عنوان حمایت‌کننده از گروه‌های تروریستی و مداخله کننده در امور داخلی کشورهای منطقه معرفی کنند. 
2- دخالت جمهوری اسلامی در امور کشورهای منطقه
رسانه‌های غربی سال‌هاست که ایران را متهم به دخالت‌های علنی و غیرعلنی در امور داخلی کشورهای منطقه می‌کنند. آنها ایران را به عنوان یک کشور مداخله‌گر و برهم زننده ثبات داخلی کشورها به تصویر می‌کشند. آنها با برجسته‌سازی حمایت‌های ایران از جنبش‌های مردمی مانند حزب‌الله لبنان، انصارالله یمن، حشد‌الشعبی عراق و... این تصویر را در اذهان حکام منطقه ترسیم می‌کنند که ایران با اقدامات خود باعث دخالت در امور دیگر کشورها می‌شود. بعد از ترور سپهبد قاسم سلیمانی و اتفاقاتی که رخ داد، رسانه‌های غربی در پی القای تفکری بودند که ایران با توسل به حمایت‌ها و دخالت‌های خود در امور داخلی کشورهای منطقه، سعی‌ دارد سیاست‌های خویش را پیگیری کند. این رسانه‌های معاند گزارش‌های مختلفی را جهت تحریف سیاست‌های ایران و تحت تاثیر قرار دادن اذهان حکومت‌های منطقه منتشر کردند. یکی از این اقدامات، دامن زدن به اعتراضات در عراق بود که این رسانه‌ها با تحریک معترضان عراقی سعی کردند ایران را به عنوان یک مداخله‌گر در امور داخلی عراق نشان دهند. 
در نمونه‌ای دیگر آنها سعی کردند این تصویر را از ایران به نمایش بگذارند که بعد از ترور سپهبد سلیمانی، ایران با رسوخ در داخل کشورهای منطقه و تحریک آنان به مقابله با منافع آمریکا، باعث بحران در داخل دیگر کشورها می‌شود. به عنوان مثال شبکه خبری فاکس‌نیوز از حمله عوامل ایران به پایگاه‌ها و مناطق سبز در عراق گزارشی تهیه کرد. این گزارش به دنبال این بود تا دیگر کشورها را متقاعد کند ایران با بهانه بیرون کردن نیروهای آمریکایی از منطقه، به دنبال برهم زدن ثبات داخلی کشورها و ایجاد درگیری و بحران است. همچنین آنان بیان می‌کنند که ایران برای جبران ناکامی‌های خود در منطقه، از جنگ سایبری برای پیشبرد مقاصد خود استفاده می‌کند. این رسانه‌ها به دنبال تحریف این موضوع هستند که ایران با حمله سایبری به کشورهایی چون عربستان و رژیم غاصب صهیونیستی، به دنبال ضربه زدن به مخالفان خود است. 
این ادراک‌سازی از جمهوری اسلامی ایران در اذهان کشور‌های منطقه این هدف را دنبال می‌کند که هر هرج‌و‌مرج و شورشی در داخل کشور‌های منطقه توسط ایران حمایت شده و ایران با عوامل خود تهاجم‌های تلافی‌جویانه‌ای را دنبال می‌کند. نقش رسانه‌های غربی این است که هزینه قدرت‌یابی ایران به‌گونه‌ای افزایش یابد که انتقال قدرت در منطقه، غیرممکن شود. 
3- القای تهاجمی بودن سلاح‌های دفاعی ایران
 دشمنان ایران و تیم رسانه‌ای آنها از ابتدای پیشرفت تکنولوژی و ساخت سلاح‌های دفاعی پیشرفته توسط ایران، سعی کرده‌اند با القای تصویری تهاجمی از ایران، افکار کشورهای منطقه را به خود معطوف کنند. رسانه‌های غربی در تحرکات رسانه‌ای خود بارها گزارش‌های منفی علیه موشک‌های پیشرفته ایرانی منتشر کرده‌اند و با هشدار به کشورهای منطقه، این ادراک را به آنها القا می‌کنند که هر لحظه باید منتظر حملات موشکی ایران به خود باشند. این ادراک‌سازی علیه ایران بعد از شهادت سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی نیز شدت گرفت و رسانه‌های غربی سعی کرده‌اند با ایجاد ترس در میان حکومت‌های منطقه، ایران را به عنوان یک کشور ضربه خورده نشان دهند که هر لحظه امکان حمله آن وجود دارد. این رسانه‌ها بعد از انتقام ایران و هدف قرار دادن پایگاه عین‌الاسد آمریکا در خاک عراق، در جهت‌دهی افکار حکام منطقه گزارش‌های متعددی را منتشر کردند. برای مثال نشریه «وال‌استریت ژورنال» در گزارشی از سیاست آینده ایران بعد از شهادت حاج‌قاسم سلیمانی می‌نویسد: «ایران با حمله به پایگاه عین‌الاسد نشان داد که از جنگ رودررو ناتوان است و دل به قدرت موشکی خود بسته تا از این طریق منافع و پایگاه‌های آمریکا در کشورهای منطقه را مورد هدف قرار دهد». همچنین این قبیل رسانه‌ها با بیان اینکه ایران قدرت موشکی خود را در اختیار نیروهای تروریستی خود در منطقه گذاشته است، کشورها را از خطر حمله‌ موشکی نیروهای‌ حامی ایران به تغییر سیاست‌های خود علیه ایران دعوت می‌کنند. 
ج) ادراک‌سازی در جهان 
رسانه‌های غربی در راستای نیل به اهداف خود و تضعیف قدرت ایران علاوه بر ادراک‌سازی در داخل و منطقه، در جهان نیز تصویری دلخواه را به نمایش می‌‌گذارند. آنها در این مسیر سعی می‌کنند با هدف قرار دادن سیاست‌ها و نیات ایران، افکار عموم مردم و حکام کشورهای جهان را جهت‌دهی کنند. رسانه‌های وابسته به جبهه غرب در این راستا همان شیوه ایران‌هراسی در منطقه را در پیش گرفته و تصویر‌هایی خشونت‌آمیز و همراه با ضعف از ایران نشان می‌دهند که باید در مقابل آن اجماعی جهانی ایجاد شود و این کشور به انزوا کشیده شود. آنها با  تیترهای همسو و هماهنگ، برجسته‌سازی‌های غیرواقعی، استفاده از عناصر میدانی و ایجاد شبهات مختلف و گمانه‌زنی‌های خبری و رسانه‌ای به دنبال تغییر نگرش جامعه جهانی نسبت به ایران هستند و از تئوریزه کردن رفتارها و روش خود هیچ ابایی ندارند. این قبیل رسانه‌ها با سوءاستفاده از اتفاقات و رویداد‌های یک سال گذشته، سعی کردند اجماعی علیه ایران در جهان شکل دهند تا از قدرت نفوذ ایران بکاهند. دولت آمریکا و همپیمانانش از هیچ اتفاقی به‌سادگی عبور نکرده و خوراک‌های رسانه‌ای در جهت تصویرسازی از ایران تولید کردند. در اتفاقاتی همچون شهادت سپهبد قاسم سلیمانی و انتقام ایران، شیوع گسترده کرونا در کشور، انفجار بخشی از نیروگاه هسته‌ای نطنز و پارچین و... اقدامات رسانه‌‌های غربی در جهت تخریب و تضعیف قدرت ایران کاملا مشهود است. آنان با توجه به شرایط ایران در این بحران‌ها، سعی کردند از طرق مختلف ضربه‌ زده و ادراکات مختلفی را در جهان علیه ایران ساخته و پرداخته کنند. ادراکات ساخته شده علیه ایران در یک سال گذشته توسط رسانه‌های غربی با توجه به رویدادها و اتفاقات رخ داده به شرح زیر است: 
1- جمهوری اسلامی، حکومتی شرور
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا در ابتدای ریاست‌جمهوری و در سند امنیت ملی منتشرشده خود، از ایران و کره‌شمالی به عنوان ۲ کشور شرور یاد می‌کند. از همان زمان بسیاری از رسانه‌های غربی با انگاره‌سازی ایران به عنوان کشوری شرور، علیه ایران دست به تصویرسازی می‌زنند. آنها با کلیدواژه‌هایی همچون شرارت، حامی تروریسم، برهم زننده نظم بین‌المللی، اقدام در جهت ساخت تسلیحات هسته‌ای و... به منظور تاثیر بر اذهان مردم و کشورهای دنیا گام بر می‌دارند. این ادراک‌سازی را می‌توان در توجیه ترور سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی مشاهده کرد که رسانه‌های غربی با توجه به گفته‌های دولتمردان آمریکا، سعی کردند این ترور را در جهت اقدامات ستیزه‌جویانه ایران در جهان جلوه دهند. اقدامات تروریستی سپاه پاسداران در منطقه، تلاش برای دستیابی به سلاح هسته‌ای، عدم رعایت قوانین و تبعیت از نظم بین‌الملل، ایجاد ناامنی در منطقه  و جهان و... عباراتی است که در رسانه‌های غرب انتشار پیدا کرده و از ایران ادراکی همچون یک حکومت خودکامه‌ غیرقابل کنترل ساخته است که هر چه زودتر باید برای مقابله با آن به اجماع جهانی دست پیدا کرد. آنان با شرارت خواندن سیاست‌های ایران در جهان، هدفی جز انزوا و تحریم‌های گسترده علیه آن به منظور تضعیف حکومت ندارند. این ادراک باعث شده تا کشورهای اروپایی نیز از ایران واهمه داشته باشند و تلاش خود را در جهت تضعیف ایران نمایان کنند. بسیاری از رسانه‌ها در اخبار و گزارش‌های خود موشک‌های بالستیک ایران را خطری برای امنیت اروپا می‌دانند. آنها با موج‌های رسانه‌ای خود بیان می‌کنند که برد موشک‌های ایران و توانایی حمل کلاهک هسته‌ای توسط موشک‌ها، امنیت اروپا را به خطر می‌اندازد. 
2- ضعف داخلی ایران و ناتوانی در کنش‌های بین‌المللی
القای این موضوع که تحریم‌های شدید، اجماع علیه ایران و در تنگنا قرار دادن حکومت باعث شده تا ایران نتواند آنطور که نشان می‌دهد در کنش‌های بین‌المللی خود موفق عمل کند. به همین منظور رسانه‌ها نیز با دست گذاشتن بر بحران‌های داخلی، سعی می‌کنند ایران را به عنوان یک حکومت شرور و ضعیف معرفی کنند و از کنش قدرتمند ایران در مناسبات بین‌المللی بکاهند. بعد از شهادت سپهبد قاسم سلیمانی و انتقام ایران، رسانه‌ها سعی کردند تا با کوچک شمردن این انتقام، ناتوانی و ضعف داخلی ایران را به نمایش بگذارند. بسیاری از پایگاه‌های خبری غرب با تمرکز بر اکتفای ایران به شلیک چند موشک، ایران را به عنوان یک کشور تضعیف شده در داخل نشان دادند که توانایی کنش مناسب و قدرتمند در برابر قدرت‌ها را ندارد. به عنوان مثال نشریه «پولیتیکو» در گزارشی از ضعف ایران در داخل صحبت می‌کند که باعث ناتوانی در انتخاب گزینه‌ مناسب انتقام از آمریکا شده است. در بخشی از این گزارش آمده است: «مشکلات اقتصادی ایران، اعتراضات موجود در این کشور و عدم همراهی بخش قابل توجهی از مردم ایران با حکومت باعث شده تا انتقام سخت به تأخیر بیفتد». 
پولیتیکو همچنین در این گزارش می‌افزاید: مشکلات اقتصادی موجود در ایران و اعتراضاتی که توسط حکومت جمهوری اسلامی سرکوب شده است، باعث بدبینی بسیاری از مردم به حکومت شده است. به همین منظور این نشریه در ادراک‌سازی خود، ایران را کشوری که با مشکلات ضعیفی روبه‌رو است، می‌نامد و می‌گوید به همین خاطر توانایی ایران برای کنش و انتقام جدی از آمریکا کاهش پیدا کرده است. در بخش دیگری از این گزارش آمده است: «نگرانی‌های رژیم ایران درباره شکنندگی بقای خود از زمان اعتراضات آبان‌ماه، به طور فزاینده‌ای بیشتر شده است و به همین خاطر، دست ایران برای اقدامات گسترده‌تر کوتاه است».
رسانه‌های غربی با مانور روی مشکلات اقتصادی در ایران، این کشور را بسیار شکننده تصویرسازی می‌کنند که بر اثر فشار‌های اقتصادی بشدت شکننده شده است. در نمونه‌ای دیگر «بی‌بی‌سی جهانی» در گزارشی با عنوان «6 دلیل که نشان می‌دهد ایران بر اثر تحریم‌های آمریکا ضربه خورده است»، این مشکلات داخلی را سرآغاز فروپاشی حکومت ایران تعبیر می‌کند. در این گزارش توضیح داده می‌شود که تحریم‌های آمریکا بر سیستم اقتصادی و مالی ایران بسیار اثر سوء گذاشته و حکومت ایران از هر لحظه‌ دیگری ضعیف‌تر شده است. 6 دلیل آمده در این مطلب اعم است از: 
1- رشد اقتصادی ضعیف ایران 2- تحریم نفتی ایران 3- بی‌ارزش شدن روزانه ریال در کشور 4- افزایش سرسام‌آور هزینه‌های زندگی 5- کاهش قیمت هر بشکه نفت نسبت به استخراج آن 6- رکود اقتصادی گسترده در ایران.
بی‌بی‌سی جهانی با تمرکز بر مشکلات اقتصادی سعی دارد تا از این طریق تضعیف ایران در داخل و عدم توانایی کنش مطلوب را ادراک‌سازی کند. 
رسانه‌های غربی در اقدامات تهاجمی خود علیه ایران از هیچ سوژه‌ای گذر نکرده و ضعف ایران را در جهان ادراک‌سازی می‌کنند. در حادثه انفجار در سایت هسته‌ای نطنز، این رسانه‌ها در ابتدا با منسوب کردن این اقدام به رژیم غاصب صهیونیستی، سعی داشتند نشان دهند ایران آنقدر ضعیف شده که توانایی مقابله با حملات آمریکا و اسرائیل را ندارد. با توجه به زوایای پنهان این اتفاق و عدم صراحت بیان مسؤولان ایرانی، آنها پا را فراتر گذاشته و ایران را کشوری ضعیف شده که توانایی واکنش ندارد، تصویرسازی کردند. پایگاه خبری «نیویورک‌تایمز» در گزارشی به همین منظور بیان می‌کند که ایران به دلیل وجود مشکلات بسیاری که در داخل دارد، در ابتدا مجبور به کتمان حمله شده و این ضعف ایران را نشان می‌دهد. نیویورک‌تایمز در عین حال به احتمال واکنش ایران پرداخته و می‌نویسد: «جمهوری اسلامی ایران پیش از این اقدام به حملات سایبری به برخی مراکز و از جمله به کازینویی در لاس وگاس و شبکه آبرسانی در اسرائیل کرده بود و اکنون نیز این احتمال می‌رود که به حمله سایبری روی آورد». 
3- نقض حقوق بشر و عدم توجه به جان انسان‌ها
این ادراک‌سازی از ایران در رسانه‌های غربی، اهرمی برای فشار بر مسؤولان و حکومت جمهوری اسلامی است که در یک سال گذشته بسیار عینیت یافته است. این رسانه‌ها در مطالب و گزارش‌های خود ایران را به عنوان کشوری ضدحقوق بشر که به قوانین بین‌المللی پایبند نیست به تصویر می‌کشند. در حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی در داخل کشور، این ادراک‌سازی نمود بیشتری پیدا کرد. این رسانه‌ها با برجسته‌سازی این حادثه، افکار عموم مردم جهان را تحت تاثیر قرار دادند. در ابتدا آنها با بیان عمدی بودن این اتفاق، ایران را مقصر کشته شدن انسان‌های بی‌گناه دانستند که ایران هیچ اهمیتی برای جان‌شان قائل نبوده است. این رسانه‌ها با ماهیگیری از آب گل‌آلود، مقامات ایرانی را افراد بی‌مسؤولیت معرفی کرده که برای مقاصد و اهداف خود حتی از قربانی کردن انسان‌های بی‌گناه دریغ نمی‌کنند. برخی از رسانه‌ها نیز با پیشروی در این جنگ ادراکی، این اتفاق را عمدی جلوه داده و حکومت ایران را مورد هدف قرار دادند. آنها با طرح چنین ادعایی سعی کردند با ایجاد شکاف بین مردم و مسؤولان و هدف قرار دادن عواطف مردم جهان، حکومت ایران را به عنوان حکومتی ناقض حقوق بشر و سرکش به تصویر بکشند. همچنین با شروع اعتراضات برخی مردم بعد از حادثه هواپیمای اوکراینی، این رسانه‌ها با انعکاس و پوشش اعتراضات، حکومت را بی‌تفاوت به جان انسان‌ها دانسته و ایران را به عدم رسیدگی به این حادثه و کیفر عوامل آن محکوم کردند.  
در پایان باید گفت دشمن در بستر جنگ نرم، جنگ ادراکی را با مردم ایران در عرصه دیپلماسی عمومی آغاز کرده است و در این مدیریت ادراک قصد دارد عواطف، احساسات و افکار را تغییر دهد. دشمن به وسیله رسانه‌های خود تصویر‌سازی‌های سامان‌دهی شده خویش را پیگیری می‌کند و اذهان عموم را چه در داخل کشور، چه در منطقه خاورمیانه و چه در جهان مورد هدف قرار می‌دهد! حال وظیفه چیست؟ چه باید کرد؟ آیا با انفعال و بسنده‌کردن به پاسخ‌های رسانه‌ای سطحی می‌توان اقدامات شوم دشمنان را خنثی کرد؟! در دنیای امروز بویژه در کشور ایران رسانه‌های نوین جا باز کرده است؛ امروز تلگرام در ایران 22 میلیون عضو دارد و روزانه یک میلیون و 600 پیام رد و بدل می‌شود، بنابراین دشمن به این فضاها امید بسته است. 
نکته قابل تأمل این است که برای خنثی‌سازی تحرکات و ادراک‌سازی‌های صورت گرفته علیه ایران نباید تنها به فرم اکتفا کرد و تمرکز بر محتوای منتشر شده، می‌تواند راهکاری مفید در جهت خنثی‌سازی باشد. باید با استفاده از دیالکتیک محتوایی مخاطبان را انتخاب کرد و بر اثر شواهد و مدارک متقن سخن گفت. امروزه باید زبان عموم را فرا گرفت و مخاطبان همگانی را مدنظر قرار داد تا محتوای تولید شده توانایی اثربخشی و فراگیری حداکثری را داشته باشد. 
همچنین مهم‌ترین راه مقابله با عملیات روانی و جنگ ادراکی؛ شفافیت، اطلاع‌رسانی، آگاهی‌بخشی و بصیرت‌افزایی به جامعه، کشورهای منطقه و مردم جهان است. هر چه فضای جامعه شفاف‌تر و مردم آگاه‌تر شوند، فرصت برای دروغ‌گویی و مانور دشمنان در افکار عمومی و مدیریت افکار عمومی کاسته می‌شود. همچنین می‌توان با قابلیت‌های رسانه‌های اجتماعی جهانی، ادراک‌سازی‌های جهانی را خنثی کرد.

Page Generated in 0/0078 sec