امیر فرشباف: تفسیر نشانهشناسانه- بهمثابه روشی کلی- مستلزم تحلیل یک ساختار و فرم به اجزا و کشف «خطوط رابط» میان اجزای آن فرم است و نه خود اجزا. تحلیل نشانهشناسانه - در اصطلاح متعارفش- حتما نقاط قابل نقد و کاستیهایی دارد؛ از جمله بیتوجهی به زمینههای تاریخی و تقابل با تاریخینگری که ریشه آن را باید در دوگانه «درزمانی/ همزمانی» سوسور جست که از یک سو، مورد پذیرش ساختارگرایان پسین قرار گرفت و از سوی دیگر، تبدیل به پاشنه آشیل نشانهشناسی شد. اما عجالتا میتوان گفت بازنگری در زمینههای تاریخی متن، میتواند این نقص را تا حدودی جبران کند. نوشتار حاضر نیز تفسیری نشانهشناسانه در تحلیل کنش تیم رسانهای دولت و اصلاحطلبان است؛ نشانهشناختی نه صرفا به معنای متعارف آن - یعنی آن سبک تفسیری مورد پذیرش ساختارگرایان متقدم مثل لویاستروس و یاکوبسن و سایر فرمالیستها- بلکه علاوه بر تلاش برای یافتن برخی خطوط رابط در کنش رسانهای جریان دولت و اصلاحطلبان، سعی شده است این کنش در بافت تاریخی هویت خود نیز تحلیل شود تا کشف ساختار رفتار رسانهای ایشان با دقت، سهولت و اطمینان بیشتری صورت گیرد.
اقدامات رسانهای تیم مشاوران و نزدیکان حسن روحانی، اجزایی دارد که به آنها اشاره میشود اما همانطور که گفته شد، هدف نهایی این نوشتار، تحلیل اتمی موضوع به اجزا نیست، بلکه هدف، کشف ساختار نهایی یعنی خطوطی که این اجزا را به هم مرتبط میکنند یعنی غایات، انگیزهها و اهداف ایشان از این بازیهای رسانهای اخیر، خاصه انتشار فایل صوتی گفتوگوی محمدجواد ظریف با سعید لیلاز توسط شبکه سعودی ایران اینترنشنال است.
پرسشی که اینجا خودنمایی میکند این است: تیم رسانهای دولت میتوانست این فایل را به هر رسانه اصلاحطلب دیگری بدهد اما چرا ایراناینترنشنال سعودی؟ رخداد اخیر را باید رخدادی نمادین و بسیار مهم تلقی کرد و از این جهت باید گفت تمام متن حاضر به نوعی پاسخی به پرسش پیشین است.
اگر روزی قبله رسانهای اصلاحطلبان، رسانههای انگلیسی و به طور خاص بیبیسیفارسی بود، اکنون و پس از بازداشت و اعدام مؤسس کانال تلگرامی آمدنیوز، این رسانههای وابسته به دربار سعودی و به طور خاص ایران اینترنشنال به عنوان یکی از قطبهای پیشران عملیات روانی علیه جمهوری اسلامی ایران هستند که تبدیل به مجاری ارتباطی هماهنگ با اصلاحطلبان شدهاند و میتوان میانشان نوعی تقسیم کار -چه مقرر و چه نانوشته- را تشخیص داد. به بیان دیگر، اگر روزی مرجعیت ادراکسازی جریان ضدانقلاب با کمک اصلاحطلبان در اختیار و انحصار بیبیسی بود (از انتشار نامه محرمانه حسینعلی منتظری در بهمن ۶۷ تا ساخت و پخش کلیپ «کودتای خزنده» توسط حسین باستانی در مهر ۹۹ و...) اما اکنون رسانههایی همچون ایران اینترنشنال، العربیه فارسی، شرقالاوسط و ایندیپندنت فارسی هستند که از داخل ایران تلاشهایی میشود تا نسبت به آنها مرجعیتبخشی صورت بگیرد.
* نشانههای سهگانه
ابتدا به چند نشانه، اشاره و پس از آن به تحلیل آن نشانهها و نسبت آنها با یکدیگر پرداخته خواهد شد.
1- ۲۹ فروردین سال جاری، روز ارتش، پیامی بهغایت مشکوک و مملو از القائات ضدامنیت ملی توسط حسن روحانی به این مناسبت منتشر شد. به استناد رصدهای صورتگرفته، بیشترین حجم تولید محتوا پیرامون این پیام، توسط رسانههای وابسته به دولت سعودی مانند ایندیپندنت فارسی و ایران اینترنشنال صورت گرفت و این، حاکی از استقبال این رسانهها از تضعیف مؤلفههای سخت و نرم قدرت و امنیت در کشور است که بارها شاهد اتخاذ این رویکرد توسط این رسانهها بودهایم؛ از پخش زنده گردهمایی سازمان منافقین و مصاحبه با اعضای گروه تروریستی «الاهوازیه» توسط ایران اینترنشنال تا انتشار اخبار و گزارشهای غیرواقعی و مغرضانه علیه توانمندی دفاعی کشور توسط ایندیپندنت فارسی. برای مثال پس از صدور پیام روحانی در روز ارتش امسال، بلافاصله گزارشی ضدارتش توسط مژگان غفاریشیروان روی خروجی ایندیپندنت رفت. غفاریشیروان از خبرنگاران فعالی است که کار خود را در رسانههای اصلاحطلب در ایران شروع کرد و اکنون برای ایندیپندنت فارسی و ایران اینترنشنال کار میکند. وی همچنین سابقه کار در برنامه اتاق خبر شبکه منوتو را هم در کارنامه دارد که به دلیل اجرای ضعیف کنار گذاشته شد و اکنون، همزمان که در بخش سیاسی ایندیپندنت علیه جمهوری اسلامی و در راستای منافع دربار سعودی از جمله در توجیه تجاوز به یمن مینویسد، دستی هم در نوشتن برای سازمانهای حقوق بشری معاند با انقلاب از جمله سازمان حقوق بشر در ایران دارد و به نظر میرسد در آینده نزدیک شاهد نقشآفرینی بیشتری از سوی او باشیم. غفاریشیروان همانطور که گفته شد، کارش را با نوشتن در نشریات زنجیرهای دوم خردادی آغاز کرد و از اعضای حلقه مترجمان جوان که ذیل حلقه روشنفکران طبقهبندی میشوند، است.
2- رویداد دیگر، همزمانی مذاکرات وین با مذاکراتی در سطح پایینتر در عراق میان مقامات ایرانی و سعودی است که پس از یکی دو تکذیب پراکنده و ضعیف، در نهایت توسط مقامات ۲ کشور تایید شد. نیاز انتخاباتی دولت روحانی و وزارت امور خارجه به طور خاص، به توافقی با عربستان برای کاهش تنشها و بازنمایی آن به عنوان فتحالفتوحی دیپلماتیک در افکار عمومی، در کنار نیاز دولت عربستان سعودی به فرار از باتلاق یمن به هر قیمت ممکن، موضوعی است که هر ۲ دولت را ولو به طور موقت، به یکدیگر نزدیک کرده که خود این اتفاق نیز میتواند نشانهای دال بر چرخش اصلاحطلبان به سوی رسانههای سعودی باشد. نرمتر شدن لحن این رسانهها نسبت به دولت و تمرکز سلبی بر حاکمیت را در همین راستا باید تحلیل کرد.
3- اصلیترین، مهمترین و آخرین نشانه چرخش رسانهای اصلاحطلبان به سوی رسانههای سعودی نیز انتشار فایل صوتی گفتوگوی محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه با سعید لیلاز، فعال رسانهای اصلاحطلب در یکی، دو روز گذشته توسط شبکه ایران اینترنشنال است؛ رخدادی که در این نوشتار، نه محتوای آن اهمیتی برای تحلیل دارد و نه پاسخ به این پرسش که چه کسی آن را برای ایراناینترنشنال ارسال کرده و آنچه بنا به موضوع این نوشتار اهمیت دارد، نفس ارسال این فایل صوتی از مجموعهای دولتی برای شبکهای ضدانقلاب و وابسته به دولتی متخاصم است. حتی انگلیسی یا سعودی بودن این رسانهها هم اهمیت درجهاولی ندارد، بلکه آنچه در درجه نخست اهمیت دارد، عناد و دشمنی این رسانهها با انقلاب اسلامی و مردم ایران است؛ رسانههایی که از حیث ماهیت، اهداف، ساختار اداری و کارمندانی که نسبتهای خانوادگی و دوستانه دارند، میانشان پیوندی عملی و عمیق اما مغفول و نامحسوس برقرار است. بنابراین آنچه در اینجا اهمیت دارد، ارتباطات کارمندان ارشد و دونپایه رسانههای مذکور با جریانی در داخل کشور است.
* بررسی چند نمونه
بنگرید به این نمونهها و نشانهها: کاملیا انتخابیفرد، علیاصغر رمضانپور، حسین رسام، خواهران قاضیزاده (فرناز و ساناز)، سینا مطلبی (همسر فرناز)، آرش عزیزی و مژگان غفاریشیروان که ذکرش گذشت و...
تمام افراد مذکور درکنار فهرستی بسیار بلندبالاتر از این موارد، افرادی هستند که در بستر رسانهای دولت اصلاحات رشد کردند و تبدیل به فرماندهان و سربازان عملیات روانی علیه ساختارهای جمهوری اسلامی شدند و اکنون در رسانههای ضدانقلاب خارجی از جمله رسانههای سعودی فعالیت میکنند؛ کاملیا انتخابیفرد سردبیر بخش فارسی ایندیپندنت شد، علیاصغر رمضانپور که معاون وزارت ارشاد دولت خاتمی بود، پس از تأسیس ایران اینترنشنال سردبیر خبر آن شد، حسین رسام کارمند سفارت انگلیس، فردی نامآشنا برای دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی است که بازداشتش در ناآرامیهای سال ۸۸، پرده از چهره روابط پنهان شخصیتهای سرشناس اصلاحطلب ازجمله همین سعید لیلاز با سفارت انگلستان برداشت. رسام اکنون از مدیران ارشد ایران اینترنشنال (مدیر تأمین) است و یکی از مهمترین آثاری که تهیهکنندگی آن را برعهده داشت، مستند «مشت مخملی» با موضوع انقلابهای نرم و آموزش شیوههای مبارزات مدنی است. فرناز قاضیزاده و همسرش سینا مطلبی نیز از همین فضای دوم خرداد شروع کردند و پس از خروج از کشور به بیبیسی پیوستند، ساناز (خواهر فرناز) نیز پس از همکاری با شبکه منوتو به ایران اینترنشنال رفت، یا آرش عزیزی خبرنگار ایندیپندنت فارسی -که اخیرا با محمود احمدینژاد هم مصاحبه کرد- در مقطعی دبیر سرویس بینالملل روزنامه کارگزاران بود.
همچنین اکثر افراد نامبرده و تعداد زیادی از خبرنگاران رسانههای ضدانقلاب که سابقه کار در نشریات اصلاحطلب را دارند، از میان حلقه مترجمان هستند که هنوز نیز آثارشان در کشور چاپ میشود.
* زهدان فرهنگی خبرنگاران معاند
برای درک ساختار کنش رسانهای کنونی اصلاحطلبان، علاوه بر افراد مشهوری همچون حسامالدین آشنا، سعید لیلاز و... که در واقع، نمادها و اجزای کنشگری اقدامات رسانهای دولت و اصلاحطلبان هستند، باید به ساختار فرهنگی قوامبخش به این جریان اشاره کرد. در این زمینه، به ۳ طبقه مرتبط میتوان اشاره کرد؛ نخست، حلقه روشنفکران داخلی یا خارجنشین که نقش مرشد را برای گروه بعدی دارند، دوم، حلقه مترجمان جوان که عمدتا شاگردان رسمی یا معنوی گروه پیشین هستند و اکنون بدنه اجرایی خبرنگاران رسانههای معاند را تشکیل میدهند، و سوم، گروهها و سازمانهای انتشاراتی که کار چاپ و نشر آثار این ۲ گروه را برعهده دارند. در این میان، دولتها و افراد صاحب منصب در حاکمیت نیز فضا را برای پرورش و فعالیت این گروهها مهیا میکنند و در صورت نیاز مانند همین ماجرای فایل مصاحبه ظریف، عملا با ایشان وارد تعامل میشوند و از ظرفیت ایشان استفاده میکنند. نکته تلخ و قابل پیگیری ماجرا اینجاست که این اتفاق، از طریق صرف امکانات و منابع رسمی اقتصادی، رسانهای و فرهنگی کشور که متعلق به تمام مردم ایران است، صورت میگیرد.
* آینده
به نظر میرسد با توجه به اهمیت حیثیتی انتخابات ریاستجمهوری برای دولت و جریان تجدیدنظرطلب از یک سو، و با توجه به سابقه و اهداف اتاق فکر دولت و حامیانش و ارتباطات فراگیر با کارکنان رسانههای معاند از سوی دیگر، باز هم در روزهای آینده اتفاقاتی از این دست تکرار شود. از سوی دیگر، تکرار یا عدم تکرار چنین رخدادهایی، بستگی وثیقی به نحوه مواجهه حاکمیت و نهادهای نظارتی و قضایی نسبت به این سنخ اتفاقات دارد؛ هر چند یکی از اهداف اتاق فکر دولت اعتدال نیز ایجاد فضای رادیکال از طریق دوقطبیسازیهای هیجانی در جامعه در موسم انتخابات است و حاکمیت باید نسبت به این بازی خطرناک و پیچیده هوشیار باشد. در نهایت، به نظر میرسد شیفت به سوی رسانههای سعودی، تاکتیکی و موقت باشد و پس از انتخابات، دوباره شاهد مرجعیتبخشی مجدد به رسانههای ضدانقلاب انگلیسی همچون بیبیسی فارسی باشیم، هرچند شبکههای سعودی مذکور نیز در لندن مستقر هستند و مجری تهیه امکانات سختافزاری همه آنها یک شرکت مستقر در لندن یعنی گروه تحقیق و بازاریابی سعودی (SMRG) است؛ موضوعی که گاردین در گزارشی مفصل به آن پرداخت و سرنخهای وابستگی ایندیپندنت و ایراناینترنشنال به دربار سعودی را فاش کرد.