گروه بینالملل: بیل گیتس، بنیانگذار و سهامدار اصلی مایکروسافت و یکی از بزرگترین کاسبان کرونا با اعلام خبر طلاق از همسرش، سقوطی ناگزیر را تجربه خواهد کرد.
در همان نگاه اول، جدایی گیتس از همسرش به منزله پایان ژستی اخلاقی است که او با همه فعالیتهای سیاهش تحت پوشش غول مخوفی به نام مایکروسافت- شریک همیشگی دولت ایالات متحده و سازمان سیا در برنامه شنود جهانی، بر اساس افشاگریهای ادوارد اسنودن- برای ما میگرفت.
اگر چه بیانیه توئیتری گیتس که ظاهرا به طور مشترک با همسر سابقش ملیندای 56 ساله منتشر شده، یک جدایی آرام و بیدردسر را القا میکند اما از آنجا که این طلاق مهمترین راز زندگی یکی از قدرتمندترین و ثروتمندترین المپینهای جهان سرمایهداری را بیرون میریزد، تصویر بینقصی را که او سالهای سال از خود ساخته بود، درهم میشکند و میتوان پیشبینی کرد قضیه به همین سادگی نبوده و نیست. در توئیت روز دوشنبه بیل گیتس آمده است: «پس از تفکر بسیار و کار زیاد درباره روابطمان، تصمیم گرفتیم به ازدواج خود پایان دهیم. طی ۲۷ سال گذشته، ما ۳ فرزند بینظیر بزرگ کردهایم و بنیادی ساختهایم که در همه جای دنیا کار میکند تا همه مردم بتوانند زندگی سالم و مثمرثمر داشته باشند. ما همچنان در این مأموریتها فعالیت داریم و کار مشترک خود را در بنیاد ادامه میدهیم اما دیگر اعتقاد نداریم که در مرحله بعدی از زندگی خود میتوانیم به عنوان یک زن و شوهر با هم رشد کنیم. ما با شروع حرکت در این زندگی جدید، برای خانواده خود فضا و حریم خصوصی میخواهیم».
نخستین پرسشی که مطرح میشود این است: آیا بیل گیتس در ادعایش مبنی بر مشترک بودن تصمیم به طلاق صادق است. واضح است که خیر! ملیندا همسر او خود یک سلبریتی مشهور است که در تقاضانامه طلاق از«شکست جبرانناپذیر» صحبت کرده است و دختر بزرگش جنیفر نیز در پستی اینستاگرامی فاش کرد که خانوادهاش یک دوره چالشبرانگیز را تجربه کرده است.
همچنین ملیندا آن فرنچ (گیتس سابق) 56 ساله فرم درخواست طلاق از بیل گیتس 65 ساله را به طور یکجانبه پر کرده است. پس پای یک اختلاف جدی و غیرقابل اغماض میان این دو در میان است. از آنجا که ملیندا بر خلاف شوهر سابق الیگارش، قدرتطلب و سیاستبازش در زندگی خود وجههای پنهان نداشته و نامش با فعالیتهای پشت پرده مایکروسافت گره نخورده و اساسا چیزی جز یک مادر، معلم ریاضی، مدیر بازاریابی، نویسنده و فعال خیریه نبوده، حدس اینکه این طلاق میتواند از تبعات مستقیم سر باز کردن اختلافات فکری و اخلاقی این دو باشد، چندان دشوار نیست.
میپرسید چه اختلافی؟! حدس زدن آن هم چندان دشوار نیست. حتما یادتان هست 8 سال پیش که اسنودن - پیمانکار پیشین سازمان سیا که به روسیه گریخت- ماهیت پروژه مخوف شنود و کنترل همه مردم کره خاکی توسط NSA (آژانس ملی امنیت و شنود آمریکا) را فاش میکرد، اشاراتی هم به پوشالی بودن تصویر قهرمانانهای داشت که رسانههای غربی از گیتس ساختهاند. اسنودن فاش کرد مایکروسافت مهمترین شریک دستگاه جاسوسی آمریکا برای رصد کردن محتوای رایانهها و گوشیهای همراه ما است. اتفاقا گیتس واکنشی خشمگینانه به افشای اسرارش توسط اسنودن داشت. او آن روز همانطور به اسنودن انگ نقض قانون زد که بعدتر دونالد ترامپ عوضی!
همه ماجرا اما این نیست. این الیگارش دیجیتالی تحت پوشش بنیاد خیریه مشترکی که با همسرش به راه انداخته بود، یکی از پیشگامان آزمون و خطای واکسنهای مختلف روی مردم کشورهای فقیر آفریقایی، لاتین و جنوب آسیا بوده است؛ واکسنهایی که آنچه اخیرا درباره عوارض واکسن ممنوع شده آسترازنکا فاش شده، شاید فقط گوشهای از مضراتشان باشد. بسیار محتملتر است که وجدان خانم فرنچ از تبدیل انسانها به موش آزمایشگاهی به درد آمده باشد تا شوهر جاهطلبش که خود را یکی از رهبران سایه آمریکا و اخیرا پس از همهگیری کرونا، یکی از رهبران حکومت جهانی برشمرده است. بیشک اما مهمترین حدسی که میتوان درباره جدایی این 2 زد، مربوط به تبعات ویروس منحوس است. قابل درک است اگر ملیندا زیر فشار شایعات روزافزونی از بیل دل بریده باشد که شوهر سابق او را یکی از شیاطین پشت سر همهگیرسازی ویروس «کووید-19» بین آحاد بشر برمیشمرند. قدمت شایعات کرونایی درباره بیل گیتس به طرز مرموزی حتی از جهانگیری یکسال و نیمه ویروس کرونا قدیمیتر است.
اولینبار پاییز 2019، 6 هفته پیش از اعلام شیوع کرونا بود که او با گروهی از مدیران بنیاد بیل و ملیندا گیتس در اجلاس اقتصاد جهانی داووس با مسؤولان مرکز دانشگاه جان هاپکینز در زمینه امنیت سلامت بر سر یک میز نشست. موضوع جلسه این بود: چگونه بشریت را در مقابل اپیدمی ویروس کرونا ایمن کنیم؟! البته تحقیقات درباره خانواده ویروسهای آنفلوآنزای تاجدار جهش یافته با خصوصیات مشترک با سارس به ۲ دهه قبل بازمیگردد و حتی در فیلم هالیوودی بسیار دیده شده «شیوع-2012» اشارههای واضحی به جنس ویروس جهانگیر میشود. حتی سال 2016، یک برنامه مشترک شبیهسازی ویروسهای خانواده کرونا در شهر نیویورک، بین مرکز سلطنتی ویروسشناسی بریتانیا و دانشگاه جان هاپکینز انجام شده بود که نشان میداد ضریب همهگیری موج اول بالای 50 درصد است.
با این حال باز هم مشخص نیست چرا مدیر یک شرکت نرمافزاری و یک بنیاد خیریه، باید جلوتر از رهبران کشورها و جامعه بینالملل و میلیونها متخصص در دانشگاهها و مراکز پزشکی و تحقیقاتی و هزاران شرکت تخصصی دارو و واکسن به فکر تولید واکسن علیه بیماری مرگباری باشد که هنوز همهگیر نشده است!
آن شایعات بدبینانه اما با گذشت هر روز از همهگیری جهانی کرونا جنبهای واقعگرایانه پیدا کرد. بیل گیتس نه تنها حمایت تبلیغاتی همهجانبهای از برنامههای قرنطینه و واکسیناسیون عمومی دولت آمریکا تحت مدیریت دوست 30 سالهاش آنتونی فائوچی (رئیس انستیتوی ملی آلرژی و بیماریهای عفونی ایالات متحده و رئیس تیم مشاوره درمانی کاخ سفید) داشته، بلکه بارها اعلام کرده روی واکسن کرونا سرمایهگذاری هم کرده است. همچنین او شاخصترین سلبریتیای بوده که تلاش کرده با اظهار نظرهایی مثل «موج بعدی همهگیری 10برابر شدیدتر خواهد بود» یا «مخالفت با واکسن کرونا جرم است»، وحشتی بیمورد را به جامعه القا کند؛ وحشتی که از نظر بسیاری از جامعهشناسان، مکانیزم اصلی پاندمیک تحمیل شده به دنیای ما شامل همهگیری بیماری توأم با وحشتآفرینی عمومی را تشکیل میدهد. برای آنکه متوجه ریاکاری گیتس و تیمش شویم، کافی است شبکه تحت مالکیت او را تحلیل کنیم. شبکه انبیسی، یکی از 5 رسانه پربازدید آمریکا، چندی پیش با انتشار ۲ عنوان مقاله در کنار هم بند را آب داده بود؛ لینک خبری با عنوان «جو روگن با اینکه دکتر نیست، توصیه مزخرفی درباره واکسیناسیون دارد» در کنار لینک مقالهای تبلیغاتی با عنوان «5 چیزی که بیل گیتس میخواهد شما درباره گونههای ویروس «کووید-19» بدانید»، که فحوای آن چیزی جز این نیست: «به هر قیمت ممکن واکسنهایی را بزنید که گیتس و دوستانش در سود فروش آنها سهیم هستند!»
خودتان را جای ملیندا گیتس بگذارید که حالا خودش و ۳فرزندش جنیفر، فوب و روری در معرض شایعات وحشتناکی درباره پدرشان قرار گرفتهاند که بیش از پیش رنگ حقیقت به خود میگیرد.
در همین اجلاس اخیر رهبران سرمایهداری جهانی در داووس سوییس، دوباره این آقای گیتس بود که پیشرو ادامه سیاستهای قرنطینه عمومی و واکسیناسیون همه و همه بود؛ همان کسی که درآمد سالانه شرکتش در دوران یک سال و نیمه شیوع کرونا 2 برابر شده است.
طبیعتا زنی مثل ملیندا فرنچ که حتی سال ۲۰۱۳ از سوی مجله فوربس به عنوان سومین زن قدرتمند جهان شناخته شده، در مقابل چنین شوهری دست و پا بسته نیست، بویژه که میداند طلاق او به منزله تقسیم دارایی مشترک با بیل گیتس یعنی همان بنیاد کذایی است که تمام سهام مایکروسافت با ژستی ظاهرا انساندوستانه اما در واقع برای در امان ماندن از مالیات سنگین، به آن منتقل شده است. اگر جف بزوس، در جریان جدایی ۲ سال پیش از همسرش مجبور شد سهام 150 میلیارد دلاری در شرکت آمازون را طبق قوانین مدنی آمریکا با او تقسیم کند، حالا سرنوشتی که در انتظار سهام بنیاد بیل و ملیندا گیتس است، بسیار خطرناکتر است، چون معلوم نیست همسر جدا شده گیتس بخواهد این بنیاد و زیرمجموعهاش یعنی مایکروسافت به فعالیتهای شیطانی خود تحت پوشش امور خیریه و انساندوستانه ادامه دهد.