فرزانه دانایی: فارغ از اختلافات نظری بویژه در حوزه اندیشه سیاسی در جهان اسلام، ریشههای اختلافات تهران ـ ریاض، به جایی رسیده که طی سالهای گذشته نهتنها نقطه اشتراکی میان ۲ کشور به وجود نیامده است، بلکه هر گونه فرصت برای توافق، تبدیل به محل نزاع دیگری میان ۲ کشور شده است. اگر تا دوره حکومت عبدالله بن عبدالعزیز، روابط ۲ کشور به صورت کجدار و مریز با آرامش پیش میرفت، با ورود «محمد بنسلمان» ولیعهد عربستان به کارزار قدرت، جاهطلبی و قدرتطلبی ولیعهد جوان و خصومتش با ایران، در کنار میل به تعامل و دوستی با رژیم صهیونیستی، دوستی با همسایه ایرانی و مسلمان عربستان را پیچیده کرد. در همین راستا بود که از ۶ سال پیش، محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی و پدرش ملکسلمان، سیاست محتاطانه سنتی عربستان را به یک سیاست خارجی تهاجمی برای رویارویی با ایران و نیروهای مقاومت در منطقه تغییر جهت دادهاند.
۴ سال پیش، محمد بنسلمان در مصاحبهای تلویزیونی در پاسخ به این پرسش که آیا امکان دوستی با ایران برای عربستان وجود دارد یا نه، پاسخ داده بود: «چگونه تعامل کنیم؟»، وی همچنین افزود: «هیچ نقطه مشترکی که برای آن با ایران توافق کنیم وجود ندارد».1
اما چند روز پیش، ولیعهد جوان سعودی در مصاحبهای تلویزیونی دیگر با لحنی آشتیجویانه بسیاری را متعجب کرد. بنسلمان در این مصاحبه تلویزیونی، دیدگاه جدیدی را درباره ایران بیان کرد و گفت کشورش به «برخی رفتارهای منفی» اعتراض دارد اما امیدوار است «یک رابطه خوب و مثبت با ایران ایجاد کند که به نفع همه طرفها باشد».
ولیعهد سعودی در حال جستوجو برای پیدا کردن نقاطی برای گفتوگو و توافق با ایران است. مقامات عراقی و ایرانی در این باره گفتند ماه گذشته، رئیس اطلاعات عربستان سعودی گفتوگوهای مخفیانهای را با یک مقام ارشد امنیتی ایران در بغداد آغاز کرد تا در مورد چندین منطقه منازعه، از جمله جنگ در یمن و شبهنظامیان مورد حمایت ایران در عراق بحث کند.
بر همین اساس پنجشنبه گذشته نیز سخنگوی وزارت امور خارجه ایران از رویکرد گفتوگومحور عربستان استقبال کرد و در بیانیهای گفت: «با دیدگاههای سازنده و روش گفتوگومحور، این ۲ کشور مهم منطقه و جهان اسلام میتوانند با پشت سر گذاشتن اختلافات، وارد فصل تازهای از تعامل و همکاری برای نیل به صلح و ثبات و توسعه منطقهای شوند».2
اما دلیل این تغییر نگرش در رفتارها و نظرات عربستان چیست؟ چندین دلیل برای این تغییر نگرش مطرح میشود که یکی از مهمترین موضوعات، تغییر دولت در آمریکا و رویکرد متفاوت دموکراتها به تحولات منطقه و در ارتباط با عربستان است.
* چرا عربستان به سمت ایران چرخید؟
برخی تحلیلگران روابط بینالملل بر این عقیدهاند تغییر کامل در لفظ و لحن سعودیها، ناشی از ناامیدی از برتری پیدا کردن در درگیریهای نظامیاش است؛ عربستان بازنده جنگ در سوریه بود، یمن جنگی پرهزینه با تبعات بینالمللی و ضدحقوق بشری برای عربستان به حساب میآید، معادلات عراق برای سعودیها بسیار پیچیده است و لبنان نیز تاثیرات مبهمی بر تحولات عربستان میگذارد. در چنین شرایطی به نظر میرسد عربستان ناچار است از شرکت در چنین جنگهای بینتیجه و پرهزینهای دوری کرده و به دنبال توافق با قدرتهای منطقهای بویژه ایران باشد.
تحلیلگران بر این باورند یمن میتواند مهمترین نقطه و آغاز توافق میان عربستان و ایران باشد. به گزارش العرب، اخیرا عربستان پیشنهادی برای توقف آتشبس در یمن داده است؛ بویژه شدت یافتن حملات نیروهای انصارالله یمن به مناطقی از خاک عربستان و همچنین بیمیلی آمریکاییها در حمایت از عربستان در جنگ یمن، عربستان را وادار به عقبنشینی از جنگ یمن کرده است. ایران نیز در یک موضعگیری جدید از زبان وزیر امور خارجه خود اعلام کرد کشورش توقف جنگ و بازگشت به مذاکرات برای پایان دادن به جنگی ویرانگر در یمن را تایید میکند.
این صحبتها در جریان دیدار محمدجواد ظریف با محمد عبدالسلام طی سفری که وزیر ایرانی به عمان داشت، بیان شد؛ جایی که پیشبینی میشود ایستگاه اصلی تلاشهای صلح در یمن باشد، چرا که عمان در زمینه میانجیگریهای دشوار و حفظ روابط خوب با عربستان و ایران، به اضافه رابطه قطع نشدنی با نیروهای انصارالله یمن از موقعیت خوبی بهرهمند است.
در عین حال، ایران در همان سالهایی که محمد بنسلمان به دنبال به رخ کشیدن تجهیزات نظامی آمریکاییاش در مقابل مردم بیدفاع یمن بود، قدرت خود در منطقه را با از بین بردن داعش و کمک به مردم برای مبارزه با تروریستها نشان داد. از بین رفتن داعش در عراق و سوریه و تروریستهایی که از طرف حکام کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس به سوریه رفته بودند، نمایی از قدرت نظامی و در عین حال قدرت دیپلماسی عمومی ایران در منطقه را نشان داد که در نهایت ثمره آن در روزهای اخیر توسط رسانهها دیده شد.
حکام سعودی خسته از شکستهای خود در یمن، سوریه و عراق، در نهایت برای تامین امنیت خود و تامین امنیت تاسیسات نفتیشان رو به سوی ایران و مذاکره با تهران آوردهاند. آنها که دیگر میدانستند خرید انواع و اقسام تجهیزات نظامی از آمریکا نمیتواند آنها را از حملات نیروهای مقاومت و مردمی یمن دور نگه دارد، به این نتیجه رسیدهاند که بهتر است مشکلات خود با تهران را نه در زمین جنگهای نیابتی منطقهای، بلکه پشت میز مذاکره حل کنند. تغییر لحن محمد بنسلمان از «جنگ را به داخل ایران میکشانیم» به «یک رابطه خوب و مثبت با ایران به نفع همه طرفهاست»، یک شبه اتفاق نیفتاد و حاصل مسیری است که تهران در نمایش اقتدار ملی خود و کمک به متحدان خود در منطقه نشان داد.
* خروج آمریکا، آغاز دوران نوین دیپلماسی منطقهای؟
با خروج نظامی آمریکا از منطقه، برخی تحلیلگران بر این باور بودند که این خروج به منزله تشدید درگیریها در منطقه خواهد بود اما برخلاف پیشبینیهای بدبینانه ساختار سیاست خارجی آمریکا، با آغاز روند خروج نظامی آمریکا از منطقه، نهتنها آشوب و آشفتگی در منطقه سر بر نداشت، بلکه دیپلماسی منطقهای هم فعال شده است. به گزارش سایت خبری امواج، از ماه ژانویه، دستکم ۵ نشست میان ایران و کشورهای منطقه برگزار شده که در آنها علاوه بر عربستان، نمایندگانی از امارات، اردن و مصر هم شرکت داشتهاند.
به نظر نمیرسد در آینده نزدیک بتوان انتظار صلح جامع و کامل میان ایران و عربستان را داشت. درگیری میان ۲ کشور قدمتی دیرینه دارد و حتی اگر درگیریهای منطقهای حلوفصل شود، به نظر میرسد از منظر تئوری نیز حلوفصل تقابل میان ایران و عربستان آسان نخواهد بود. پس آنچه به عنوان خوشبینانهترین سناریوی احتمالی انتظار میرود، آشتی و زیستی مسالمتآمیز در کنار یکدیگر است؛ توافقی صلحآمیز که روابط 2 کشور را در نبردهای نیابتی به یک صلح ملایم تبدیل کرده و امکان همکاری در آینده را فراهم میکند، شرایطی که تمام کشورهای منطقه میتوانند از آن منتفع شوند.
* مذاکرات تهران- ریاض نشانهای از افول آمریکا؟
با این حال هر اتفاقی که در روابط ایران و عربستان بیفتد، آمریکا در این میان سهمی از نتایج مذاکرات نخواهد داشت. نشریه «اسلیت»3 در گزارشی در این باره خاطرنشان کرده است گفتوگوهای دیپلماتیک تهران- ریاض نشان داده است لازم نیست برای حل شدن هر گرهای در منطقه خاورمیانه، آمریکا وارد شود!
تحلیلگر این نشریه در ادامه آورده است: گفتوگوهای محرمانه تهران و ریاض از ماه ژانویه سال جاری میلادی آغاز شده و حتی در یک جلسه از این مذاکرات نیز آمریکا حضور نداشته است. این عدم حضور به باور برخی تحلیلگران نشاندهنده افول قدرت آمریکا در منطقه است، آن هم در شرایطی که بایدن به دنبال خروج از منطقه است. به این ترتیب به نظر میرسد پیشبرد مذاکرات تهران- ریاض درسی بسیار فراگیر برای سیاست خارجی آمریکا دارد؛ نشانهای از اینکه نیازی به دخالت آمریکا در تمام مسائل جهانی وجود ندارد. آمریکا تا به حال در بسیاری از نقاط دنیا به عنوان نیروی میانجی وارد میدان شده و بعد به خاطر منافع ملی خود، تنها به شعلهورتر کردن بحران و آتش جنگ کمک کرده است؛ این گفتوگوها نشان میدهد شاید در بسیاری از موارد بهتر است آمریکا اجازه دهد قدرتهای منطقهای، خود مشکلاتشان را با هم حل کنند.
پینوشت
1. https://www.nytimes.com/2021/05/01/world/middleeast/Saudi-Iran-talks.html
2. https://www.csmonitor.com/World/Middle-East/2021/0430/Saudi-Iran-detente-What-rivals-dialogue-could-mean-for-Middle-East
3. https://slate.com/news-and-politics/2021/05/saudi-arabia-iran-biden.html