عضو سابق شورای اسلامی شهر تهران در گفتوگو با «وطنامروز» از عملکرد ضعیف مدیران شهری دوره پنجم در خدماترسانی مناسب به شهروندان تهرانی انتقاد کرد
مصطفی خدابخشی: با نزدیک شدن به موعد برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و شورای شهر، جریانهای سیاسی بر حجم فعالیتهای خود افزوده و با استفاده از ابزارهای مختلف تبلیغاتی به دنبال نشان دادن طرحها و برنامههای خود برای حضور در بالاترین سطوح تصمیمگیری در کشور هستند. در این کارزار شهردار تهران نیز مانند دیگر مدیران به دنبال نشان دادن وجوه مثبت دوران مدیریت خود است؛ دورانی که به زعم بسیاری از کارشناسان فاقد کمترین عملکرد تاثیرگذار بوده و عملا بیش از آنکه منطق خدمترسانی به مردم در آن حاکم باشد، رفتار تخریبی نسبت به مدیریت شهری دوره گذشته در آن به چشم میخورد. پیروز حناچی طی چند هفته اخیر به جای تشریح گزارش عملکرد شهرداری در دوران مدیریتش، به دنبال سیاهنمایی و برچسب نظامی زدن به مدیریت قبلی کلانشهر تهران است. برای بررسی چرایی اتخاذ چنین رویکرد تخریبی از سوی شهردار تهران و اعضای شورای دوره پنجم که از ابتدای روی کار آمدنشان این موضوع را در دستور کار قرار دادهاند، سراغ پرویز سروری، عضو شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و عضو سابق شورای اسلامی شهر تهران رفتیم.
***
* جناب سروری فکر میکنید در طول 4 سال فعالیت مدیریت شهری تهران آیا عملکرد مدیران و تصمیمگیران شهری مورد رضایت شهروندان قرار گرفته است؟
یکی از اتفاقات نامناسب این دوره این بود که سایه انتخابات ریاستجمهوری بر انتخابات شورای شهر سنگینی کرد و عملا باعث شد افرادی به شورا راه یابند که صرفا یک جریان خاص سیاسی را پیگیری میکردند. این در حالی است که شورا باید فعالیتهای خود را کاملا منطبق بر مسائل خدماتی و اجتماعی پیش ببرد. ما در این دوره دیدیم که موضوعات سیاسی و جناحی بر شورا حاکم شد و شورا به جای آنکه به مسؤولیت ذاتی خود که همان پیگیری امور شهر است، بپردازد، در چالشهای سیاسی و موضوعات خارج از وظایف شورا گرفتار شد.
باید گفت اساسا جریان اصلاحات نگاهی کاملا سیاسی به شورای شهر دارد. ببینید! ما در ۲ مرحله عقبگرد در خدمترسانی به مردم تهران داشتیم. این موضوع یک بار در شورای اول رخ داد که در نهایت به انحلال شورا انجامید و دیگری در شورای پنجم که شهر کاملا قفل شد و خدماتدهی به پایینترین سطح خود رسید. این توقف در خدماتدهی در تهران را باید به گردن احزاب انداخت، چرا که عملا آنها شورای شهر را اداره میکردند. به همین دلیل میتوان گفت یکسری افراد فاقد اراده و اختیار در اداره شهر به شورای پنجم راه پیدا کردند و صرفا به دنبال برآورده کردن خردهفرمایشات این احزاب بودند. باید گفت که در این دوره، شورای شهر و شهرداری صرفا به دنبال اجرای این منویات سیاسی بودند و موضوعات پیگیری شده از سوی آنها در اولویتهای مردم قرار نداشت.
اینکه هر روز اسم یک هنرمند را مطرح کرده یا موضوعی را از دل تاریخ کالبدشکافی کنند آیا از وظایف شورای شهر است؟ با این رویکرد اعضای شورای شهر خود را از نقش اصلی دور کردند و صرفا به دنبال چالشزایی رفتند.
* به نظر شما مدیران شهری دوره پنجم دارای تجربه و علم لازم برای خدماترسانی مناسب به شهروندان بودند؟
این نقد درستی است ولی تاکید بنده این است که در بین اعضای شورا فردی حضور دارد که سابقه مدیریت شهر را در پرونده خود دارد. طبعا با توجه به تجربهای که وی از مدیریت شهر به دست آورده است باید نگاهی کارشناسانه به موضوعات میداشت ولی میبینیم این فرد در این 4 سال یکی از ضعیفترین اعضای شورا بوده و هیچ گونه واکنشی به موضوعات اولویتدار شهری نداشته است. وقتی عینک سیاست بر چشمان کسی که سابقه مدیریت شهر را دارد قرار میگیرد نتیجهای بهتر از این حاصل نخواهد شد. عملا در این دوره از شورا حتی آنهایی که به شکلی علم مدیریت شهر را داشتند آن را به صورت یک دفینه در شورا باقی گذاشتند و موضوعات احزاب و گروهها مساله اصلی شورا شد.
* بسیاری معتقدند بودجه پایتخت در این دوره رشد چشمگیری داشته اما متناسب با آن خدمات رضایتبخش به مردم ارائه نشده است.
بالاخره مردم یک دوره 14 ساله را دیده بودند که در آن حجم بالایی از عملیاتهای عمرانی و خدماتی صورت گرفته بود. در آن دوره سطح توقعات اجتماعی در تهران بالا رفت. بر همین اساس، روی کار آمدن شورایی که کاملا همسو با دولت و مجلس بود این پیشفرض را ایجاد میکرد که خدمات وسیعتری ارائه خواهد شد ولی بر خلاف تمام پیشبینیها همه چیز معکوس بود. بر خلاف دوره چهارم، در دوره پنجم ما شاهد یک روند بسیار کسلکننده در شهر بودیم که طی آن هر روز خبرهای ناگواری از تحمیل هزینههای جدید و بیجهت بر دوش مردم مخابره میشد. در این دوره اولویتهای شهری کاملا از ذهن اعضای شورای شهر ربوده شد و نتیجه آن شد که مردم کاملا با شورای شهر بیگانه شدند. شما را ارجاع میدهم به شورای چهارم که یکی از بهترین دورانهای مدیریت شهری در کشور بود. اعضای شورا در آن دوره به دلیل نوع رویکرد مدیریت شهری به حدی حساسیت داشتند که موضوعات جاری شهر برایشان پرکشش بود، چرا که خدمات متنوعی در حال شکلگیری و ارائه بود، برخلاف آنچه امروز میبینیم.
در دوره پنجم با وجود همسویی سیاسی دولت و شورا نهتنها دولت کمک نکرد، بلکه سنگاندازیهای جدی نیز انجام داد. از سوی دیگر اعضای شورای شهر به جای حرکت به جلو صرفا نگاه به عقب داشته و تمام تلاششان را صرف فرافکنی کردند تا ناکارآمدیهایشان را موکول به قبل کنند. به نظر من اینها عواملی بود که اجازه نداد مردم شاهد رشد و اوج گرفتن خدمات در تهران باشند.
* لازمه مدیریت شهری با توجه به حوزه فعالیت تخصصی آن از یک سو و رابطه آن با زندگی روزمره شهروندان از سوی دیگر، دوری از سیاسیکاری است؛ آیا در دوره پنجم مدیریت شهری این مهم تحقق یافت؟
نکته ظریفی را فرمودید! در کشور ما بعضی موضوعات با یکدیگر خلط میشود. در بحث شورای شهر و شهرداری، خدمات به عنوان محصول در نظر گرفته میشود. مردم برایشان مهم نیست که آیا مسؤول شهر یک فرد نظامی است یا یک فرد هنری. مردم این قدرت تشخیص و تحلیل را دارند که ببینند چه کسی به آنها خدمت ارائه کرده و چه کسی عقبگرد داشته است. نظامیگری اگر مبتنی بر عدم ارائه خدمت و نادیده گرفتن مردم باشد، بله! این بسیار ناپسند است.
مردم مخالف دریافت خدمت نیستند، حتی اگر کسی که به عنوان مدیر شهری انتخاب میشود سابقه نظامی داشته باشد. این نکته را بگذارید کنار تحلیل اول من. اعضای شورای شهر احساس میکردند رقابت سیاسیشان در رویارویی با یکی از چهرههای دوره قبل شکل میگیرد لذا به جای اینکه شروع به ارائه خدمت کنند، تخریب چهرههای خدمتگزار را در دستور کار قرار دادند تا مقبولیت آنها را از بین ببرند.
در بحث بدهیهای شهرداری همین روند ایجاد شد. این افراد ۴ سال حرفهای فاقد مبنای علمی و عملی زدند تا نقطه مثبت دوران جریان انقلاب را تضعیف و در نهایت آن را در دید عموم به یک نکته منفی تبدیل کنند. این در حالی است که بدهی متعارف در شهرداری نمایانگر حجم خدماتی است که ارائه میشود. اصلا شهرداری اگر بدهکاری نداشته باشد شهر زیر نظر آن مرده و قبرستان است، چرا که شهر دائما نیازمند اجرای پروژههای جدید است. برخی از پروژههای اجرا شده از طریق وامهای داخلی و خارجی به انجام میرسند که بازپرداخت آن به طور طبیعی ماه به ماه شکل میگیرد. حال شما ببینید چقدر این موضوع را به صورت گسترده مطرح کردند تا به عنوان ضعف شناخته شود.
سوال من از اعضای شورای پنجم شهر تهران و شهردار این است که اگر هماکنون بخواهند بزرگراه امام علی(ع) را اجرایی کنند چقدر باید پول بپردازند؟ آیا با پولهای موجود میشود این کار را انجام داد؟ اگر ابرپروژهها انجام نمیشد و هماکنون شما میخواستید کار ساخت آنها را آغاز کنید به فرض منطق اشتباهتان که میگویید شهر گران اداره شد، شما برای اجرا چقدر هزینه باید در نظر میگرفتید؟ مدیریت فعال به دنبال شکلدهی خدمت است، این در حالی است که بخشی از بدهیهای ایجادشده توسط همین خدمات بازپرداخت میشود، مثلا در بحث مترو که درآمدزا بوده و بدهیهای خود را میتواند پرداخت کند. این یک افتخار بزرگ بود که در سال پایانی دوره چهارم مدیریت شهری، 100 کیلومتر مترو تحویل دادیم، این در حالی است که این اقدام به عنوان فعالیتی کمنظیر در خدمات شهری در دنیا مطرح شد.
حال بیاییم اینطور نگاه کنیم که اگر هماکنون بخواهند 10 کیلومتر مترو بسازند، آیا میتوانند از زیر بار مالی این پروژه خارج شوند؟ آیا اصولا میتوانند منابع آن را تامین کنند؟
باید به فعالیتهای عمرانی صورتگرفته در شهر به صورت کلان نگاه کرد چرا که علاوه بر خدمترسانی، این پروژهها بستر مناسبی جهت اشتغال ایجاد میکنند و میتوانند تعداد زیادی از افراد را بهکارگیری کنند؛ این در حالی است که در دوره کنونی عدم اجرای پروژهها در شهر به چالشی جدید برای دولت جهت تامین اشتغال شده است و همین میتواند معضلات اجتماعی کلانی را در کشور ایجاد کند. شهرداری وقتی میتواند خدوم و موفق باشد که دائما دغدغه عمل و اقدام داشته باشد که این موضوع متاسفانه در شورای پنجم و شهرداری دیده نمیشود.
* شهردار تهران اخیرا در نشستی مجازی در «کلاب هاوس» از عملکرد مجموعه خود نسبت به دوره گذشته دفاع کرد؛ به نظر شما مطالب مطرح شده توسط ایشان در رابطه با خدماترسانی مطلوب به مردم قانعکننده بود؟
این بسیار خندهدار است. مثلا وزارت بهداشت در یک برنامه 10 ساله موظف شده تا 100 بیمارستان بسازد، در طول این مدت وزیری روی کار میآید که پرتلاش است و میتواند منابع بیشتری را به دست آورد لذا طرح ساخت 100 بیمارستان را طی 4 سال به اتمام میرساند، آیا این یک نکته منفی برای آن وزیر است که توانسته زمینه را برای خدماترسانی سریعتر به مردم فراهم کند؟ بر اساس طرح قرار بود تا خدمات 10 سال بعد به مردم ارائه شود ولی هماکنون با تدبیر درست، این خدمات در اختیار مردم است و از آن بهره میبرند. درباره مدیریت شهری نیز به همین شکل است، پروژهها خدمات خود را زودتر به مردم ارائه دادند، حالا ما بیاییم مدیریت شهری سابق را متهم کنیم که شما چرا نگذاشتی طرحها متوقف بماند؟
* جناب سروری! از نظر شما مهمترین پروژه شهری اجرا شده در دوره پنجم چه بود که تا این حد مدیریت قبل را زیر سؤال میبرند؟
من هر چه فکر میکنم جز اجرای چند زیرگذر و آسفالت چند خیابان، پروژه خاص دیگری به ذهنم نمیرسد.
* شاید به خاطر همین کمکاری و نبود پروژههای عمرانی است که آقای حناچی یکی از افتخارات این دوره را رنگ کردن دیوارهای شهر میدانند!
بگذارید مثالی بزنم. هماکنون بحث کرونا تهدیدی جدی برای مردم است و بیش از جنگ جهانی در حال کشتار است. مدیریت شهری برای مقابله با این بیماری باید برنامه داشته باشد بویژه در حوزه شبکه حملونقل عمومی. سوال اینجاست در شرایطی که مردم واقعا در تهدید قرار دارند، شما چه اقدامی انجام دادهاید؟ ما در حملونقل عمومی نهتنها پیشرفت نداشتیم بلکه پسرفت نیز داشتیم. مردم در مترو با فشردگی در کنار هم قرار میگیرند و مدیریت شهری افتخارش این است که دارد دیوارهای شهر را رنگ میکند. واقعا مردم جنوب شهر مسالهشان رنگ زدن در و دیوار است یا خدماتی که برای آنها گرهگشا و کارگشا باشد؟ این نگاه و این رویکرد از اول در مدیریت پنجم شهری وجود داشت که باعث شد تمام پروژهها به نوعی معطل بماند و ما شاهد توقف و عقبگرد در شهر باشیم.
* به عنوان سؤال آخر، توصیه شما برای شورای ششم چیست؟
باید مجلس انقلابی برای موضوع انتخابات شورا فکری کند و انتخابات شورا را از ریاستجمهوری جدا برگزار کند. این موضوع تاکنون خسارات بزرگی را برای شوراها به همراه آورده است. باید به این نکته توجه داشت که موفقیت شوراها بستگی به نوع نگاه اجتماعی شخصیتها و عناصری که با موضوعات کارشناسی کاملا آشنا هستند و میتوانند به شکلی در رفع مشکلات اقدام کنند، دارد. درخواست من از مردم این است که به نگاهی رای بدهند که تلاش دارد به صورت کارشناسی و جهادی شهر را اداره کند. به امید خدا ما باید بازگردیم به روزهای باشکوه و حتی روزهای باشکوهتری نسبت به گذشته و شهر تهران را که عملالقرای جهان اسلام است با یک شورای قوی و یک شهردار توانمند ساماندهی کنیم.