گفتوگوی «وطن امروز» با گلعلی بابایی، پژوهشگر حوزه دفاع مقدس و نویسنده کتاب «فتحی مافوق طبیعت» درباره عملیات بیتالمقدس
اشکان صدیق: همزمانی پیروزی فلسطینیان در برابر حملات وحشیانه صهیونیستها و فرارسیدن ایام حماسه آزادسازی خرمشهر، تقارنی میمون و فرخنده و ۲ مصداق بارز و آشکار از تحقق وعده الهی در نصرت مومنان است. نزدیک به ۴ دهه پیش مردانی از جنس آیه شریفه رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا الله عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضى نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا (مردانی که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند - و در راه او شربت شهادت نوشیدند - و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند)، حماسهای را در غرب ایران زمین رقم زدند که تبدیل به الگویی برای همه مجاهدان شد؛ از یمن و سوریه و عراق گرفته تا جنوب لبنان و غزه و کرانه باختری. برای بررسی بیشتر ابعاد این حماسه بزرگ که پیر جماران آن را فعل مستقیم ذات اقدس الهی عنوان کرد، به گفتوگو با گلعلی بابایی، پژوهشگر حوزه دفاعمقدس و نویسنده کتاب «فتحی مافوق طبیعت» نشستیم.
***
* جناب آقای بابایی! همانطور که مستحضرید به اذعان بسیاری از فرماندهان وقت و پژوهشگران حوزه دفاعمقدس و جنگ تحمیلی، عملیات آزادسازی خرمشهر یکی از جلوات نصرت الهی بود و با هدایت خاص خداوند انجام شد، به گونهای که هماکنون فتح خرمشهر تبدیل به نماد پیروزی در برابر فشارهای دشمن و الگوی کارآمدی گفتمان مقاومت اسلامی شده است. بر همین اساس رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیهایشان خطاب به جوانان فرمودند: «عزیزان من خرمشهرها در پیش دارید». این جمله نشان میدهد ایشان فتح خرمشهر را نماد پیروزی بر مشکلات و موانع پیش روی انقلاب اسلامی میدانند. مایلم از شما که سالها در حوزه دفاعمقدس بویژه عملیات فتح خرمشهر به پژوهش و نگارش آثار متعدد پرداختهاید، این سوال را بپرسم که چگونه فتح خرمشهر تبدیل به این نماد پرافتخار شد؟
بله! در اینکه فتح خرمشهر با هدایت الهی انجام گرفت، اصلا شکی نیست، چرا که شرایط ما با دشمن به لحاظ کمی و کیفی در همه ابعاد بسیار متفاوت و اصلا قابل مقایسه نبود. در این عملیات بسیاری از رزمندگان ما حتی زمانی که به پای سنگرهای دشمن رسیدند، هنوز تجهیز نشده بودند و خیلی از نیروهای رزمی ما، قمقمه، فشنگ، جیب خشاب و حتی لباس نظامی برای ورود به صحنه نبرد نداشتند. حال آنکه دشمن مقابل ما، با برخورداری از حمایتهای همهجانبه از سوی حامیان غربی و عربیاش، از تمام امکانات لجستیکی و نظامی برخوردار بود و با یگانهای مجهز زرهی و مکانیزهاش از مواضع خود دفاع میکرد، طوری که اصلا به مخیلهاش هم نمیرسید نیروهای ایرانی بتوانند او را از خرمشهر بیرون کنند. شاید به همین دلایل بود که تحلیلگر رادیو دولتی بریتانیا (بیبیسی) ساعت 8 شب نهم اردیبهشت 1361 تنها ساعتی قبل از آغاز نبرد «الیبیتالمقدس» ضمن ارائه یک تحلیل رسمی گفت: «... چنانچه ایرانیان درصدد باز پسگیری خرمشهر برآیند، سختترین گردو را برای شکستن برگزیدهاند».
قطعا به همین دلیل بود که امام خمینی در سخنرانی و بیانیههایی که پس از جنگ داشتند، در ترازبندی ماهیت طرفین درگیر جنگ و بضاعت غیرقابل قیاس مدافعان ایرانی در برابر ماشین جنگی مجهز دشمن فرمودند: «... جنگ ما، جنگ فقر و غنا بود». یا در جای دیگر فرمودند: «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنهها و مرفهین بیدرد شروع شده است».
با این اوصاف فتح خرمشهر بدون هیچ تردیدی «فتحی مافوق طبیعت» بود؛ فتحی که محاسبات عادی و دنیایی به هیچوجه وقوع آن را پیشبینی نمیکرد و کمتر فرمانده نظامیای میتوانست مژده پیروزی در این عملیات را از پیش به ما بدهد.
* طبعا فتحالفتوحی به این عظمت میتواند درسهای زیادی برای تاریخ و آیندگان داشته باشد؛ به نظر شما با توجه به شرایط امروز کشور و مشکلات و موانع موجود در مسیر جمهوری اسلامی، فتح خرمشهر چه پیامی برای وضعیت کنونی ما دارد؟
آنچه از فتح خرمشهر باید برای امروزمان بیاموزیم این است که هر چند داشتن سلاح و تجهیزات امری لازم، واجب و حتی مورد تأکید کلام الهی است؛ آنجا که میفرماید «واعدوا لهم مااستطعم من قوه» اما مطالعه جنگهای صدر اسلام و دوران پس از آن بویژه نبرد دفاعی 8 ساله ملت ایران ثابت کرد لازمه قوی بودن، صرفا به داشتن تجهیزات مدرن نیست، بلکه این رزمندگان باانگیزه هستند که میتوانند در هر شرایطی ورق جنگ را برگردانند و سرنوشت عملیاتها را در مجموع مشخص کنند.
در سالهای اخیر هم که اگر به دیده عبرت به مناقشات و درگیریهای جبهه حق و باطل در منطقه نگاه کنیم، به این نکته کلیدی پی خواهیم برد که سرنوشت جنگ را روحیه و باور رزمندگان معین میکند. شما به جنگهای اخیر جبهه حق و باطل نگاه کنید؛ نبرد نیروهای مقاومت با نیروهای تکفیری داعش در سوریه و عراق، جنگهای 33 روزه حزبالله لبنان، 22 روزه حماس و این روزها هم 12 روزه رزمندگان مقاومت با رژیم اشغالگر قدس که با الگوگیری از همان روش آزادسازی خرمشهر، یعنی «نهراسیدن از دشمن تا بن دندان مسلح» توانستند به پیروزیهای بزرگی دست پیدا کنند. شما امروز همین الگو را در نیروهای حوثی در یمن مشاهده میکنید. با اینکه روزانه زیر بمباران جنگندههای سعودی دهها انسان از کودک تا پیر شهید و مجروح میشوند ولی دست از مقاومت مقدسشان بر نمیدارند. الگوی همه اینها همین الگوی قرآنی است که نصرت الهی را برایشان رقم میزند.
* جناب بابایی! مهمترین و پررنگترین مساله از واقعه فتح خرمشهر که ذهن کنجکاو یک پژوهشگر حوزه دفاعمقدس مثل شما را میتواند به خود مشغول کند چیست؟ به عبارت دیگر قسمت برجسته و درخشان و اصطلاحا شاهبیت منظومه فتح خرمشهر به نظر شما کدام است؟
خب! بنده در چند کتاب به عملیات بیتالمقدس و فتح خرمشهر پرداختهام. در جریان تحقیق برای نگارش کتاب «همپای صاعقه» که در آن به تفصیل به مساله آزادسازی خرمشهر پرداخته شده است، در مقطعی از آن به نقش برجسته امام خمینی در جایگاه رهبری انقلاب و مشخصا دفاعمقدس برخوردم که برایم بسیار جالب و حیرتانگیز بود. ترجیح میدهم این ماجرا را از زبان شهید والامقام، محمدابراهیم همت برایتان بازگو کنم. این صحبتهای شهید همت مربوط است به زمانی که مراحلی از عملیات بیتالمقدس انجام گرفت اما برای ادامه کار تا آزادسازی خرمشهر فرماندهان دچار تردید شدند. در این باره شهید همت در جمع بسیجیان میگوید:
«... برادران عزیز! بسیجیان باایمان!
به خدمت شما عرض کنم که در آن وضعیت بحرانی، بعد از آن همه درگیری، دیگر مغزها خسته شده بود! یعنی برای مرحله نهایی عملیات الی بیتالمقدس هیچ کدام از فرماندهان نمیدانستند چه تصمیمی بگیرند. با آن شرایطی که پیش آمده بود، تردید داشتند آیا داخل خونینشهر بشوند یا نشوند؟ از طرف دیگر چون تلفات داده بودیم، کیفیت نیروهایمان بشدت افت کرده و همین امر باعث شده بود همه ما دودل شویم که آیا به داخل خونینشهر برویم یا نرویم؟ اگر برویم، آیا ضربه نخواهیم خورد؟ دیگر هیچکس قدرت تصمیمگیری نداشت. تا اینکه قرار شد برادران عزیزمان محسن رضایی و صیاد شیرازی به محضر حضرت امام شرفیاب شوند. این دو برادر خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض کردند ورود به خرمشهر دارای چنین سختیهایی است. ما هر چه پیشبینی میکنیم، میبینیم نیروی ما برای اجرای مرحله نهایی عملیات کافی نیست. استحکامات دشمن فوقالعاده زیاد است و ما نمیتوانیم به او حمله کنیم ولی باز در عین حال قادر به تصمیمگیری نهایی هم نیستیم. شما نظر بدهید ما چه باید بکنیم؟ حمله بکنیم یا نکنیم؟
تمام این صحبتها را که مطرح کردند، امام در جواب آنها فرمودند: تا توکلتان چقدر باشد!
در این لحظه برادران ما - رضایی و صیاد شیرازی- دیگر ننشستند و سریع حرکت کردند به سمت جنوب؛ کل فرماندهان لشکرها و تیپها را احضار کردند و به آنها گفتند ما مسائل و مشکلاتمان را با امام مطرح کردیم و ایشان در جواب ما فرمودند: تا توکلتان چقدر باشد!
این موضوع در روحیه برادرها خیلی تأثیر گذاشت، طوری که آنجا برادرها همه به گریه افتادند و میگفتند: لابد توکلمان ضعیف است دیگر، لابد توکل نداریم که امام چنین صحبتی فرموده! این شد که همه عزمشان را جزم کردند تا با توکل به خدا، خودشان را برای اجرای مرحله پایانی عملیات آماده کنند». *
* چقدر جالب! جناب بابایی سوال دیگری که گاهی درباره مساله فتح خرمشهر مطرح میشود این است که اساسا چرا این حادثه از نظر پژوهشگران و نظامیان اتفاق بسیار مهم و تاریخی ارزیابی میشود؟ چرا این فتح نقطه عطفی در تاریخ دفاعمقدس است؟
سوال خوبی پرسیدید. در پاسخ به این سوال باید بگویم یکی از وجوه اهمیت فتح خرمشهر در آن است که وقتی ارتش عراق خرمشهر را اشغال کرد، مستشاران روس و آمریکایی به پیشنهاد صدام، طرح 20 ساله دفاع از خونینشهر را طرحریزی و اجرا کردند و در این طرح، میادین وسیع مین، احداث کانالها و خندقهایی در دور شهر و تمام پیشبینیهای بازدارنده برای ادامه اشغال خرمشهر انجام شده بود به طوری که ۳ رده خاکریز (دژ اول، دژ دوم و خاکریز مارِد از کارون تا جاده آسفالت اهواز - خرمشهر) و از جاده آسفالت تا شلمچه هم یک خاکریز ممتد شرقی ـ غربی احداث شد.
همین استحکامات سبب شده بود دشمن حتی احتمال از دست رفتن خونینشهر را به مخیلهاش راه ندهد، چرا که پشت او به این استحکامات و نیروهایی که در شهر چیده بود گرم بود. فقط در اطراف کانال دور خونینشهر، دشمن با 17 گردان پیاده - غیر از گردانهای تانکش- از مواضعش حفاظت میکرد. از اینرو، تصور سقوط شهر هم به مغز عراقیها خطور نمیکرد. به همین دلیل فتح خرمشهر به لحاظ نظامی اتفاق بسیار مهمی بوده است.
* مایلم اگر صلاح میدانید کمی بیشتر برایمان از روایت تاریخی عملیات فتح خرمشهر بگویید؛ فتح خرمشهر چگونه اتفاق افتاد و چه لشکرها و فرماندهانی در این فتح بزرگ نقش کلیدی داشتند؟
ببینید! به دست آوردن شهر خرمشهر برای ایران بسیار مهم بود و از روز اشغال این شهر به دست بعثیها در آبان 1359 مسؤولان نظامی ما در فکر بازپسگیری این شهر مهم و استراتژیک بودند. عملیات بیتالمقدس که با هدف آزادسازی خرمشهر انجام شد، طی ۴ مرحله به مدت 25 روز اتفاق افتاد. این عملیات گسترده و کمنظیر در مناطق غرب کارون، جنوب غربی اهواز و شمال خرمشهر انجام شد. در نهایت پس از مجاهدتهای خالصانه رزمندگان اسلام، خرمشهر مظلوم در تاریخ سوم خرداد سال 1361 از لوث وجود بعثیها پاک شد. فتح خرمشهر در سایه همت، تلاش، همدلی و همکاری تمام ارگانهای نظامی و غیرنظامی کشور اتفاق افتاد. هم در طراحی عملیات و هم در اجرا برادران ارتش، سپاه، جهاد سازندگی، ژاندارمری و... دوش به دوش هم تلاش کردند تا این اتفاق خجسته به وقوع بپیوندد. به نوعی میشود گفت همه آنهایی که در این ماراتن عظیم حضور داشتند، نقششان کلیدی و تأثیرگذار بود. چه آنهایی که با نفوذ به قلب مواضع دشمن در شلمچه راه فرار اشغالگران را بستند، چه آنانیکه از دروازههای ورودی شهر وارد خرمشهر شدند. چه آنهایی که با زدن خاکریز، جانپناه برای رزمندگان درست کردند، چه آنهایی که با تانکرهای آب یخ از رزمندگان رفع تشنگی کردند و چه مردمانی که در سراسر ایران اسلامی بساط شادمانی راه انداخته بودند. اینها همگی نقش کلیدی در فتح خرمشهر داشتند. از همینرو بود که امام عزیزمان فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد».
------------------------------
پینوشت
* نوار ویدئویی جلسه توجیه رزمندگان پیش از آغاز عملیات والفجر مقدماتی، بهمن 1361، چنانه؛ سپاه 11 قدر، آرشیو نوار مؤسسه حفظ آثار سپاه محمد رسولالله صلیاللهعلیهوآله
***
تجربه زیسته جنگ، راه روشن امروز
جواد کلاتهعربی*: در تحلیل مساله فتح خرمشهر و عملیات باشکوه بیتالمقدس باید به شرایط پیش از این عملیات و حتی شرایط پیش از شروع جنگ تحمیلی توجه ویژه داشت. اگر وضعیت نیروهای نظامی خودمان را در ماههای نخست حمله عراق مورد بررسی قرار دهیم، میبینیم نیروهای سازماندهیشده منظمی در اختیار نداشتیم. در ابتدای جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عملا یگانهای سازماندهی شده رزم نداشت و از طرفی یگانها و کمیتههای مردمیای مثل فدائیان اسلام و گروه شهید چمران که به کمک نیروهای مسلح ما آمده بودند، بعضا حتی اسم ثبت شده و شناسنامه مشخصی نداشتند. ارتش ایران هم به دلیل اتفاقات پس از انقلاب مثل پاکسازیها از حضور عناصر خائن و ضدانقلاب، به رغم تصاحب تجهیزات و امکانات نظامی، کادر مشخصی برای مدیریت این تجهیزات نداشت، لذا این ارتش توان مقابله متناسب و بازدارنده با حملات ارتش عراق را نداشت. از این جهت استراتژی ایران در ماههای ابتدایی جنگ صرفا جلوگیری از پیشروی عراق بود اما پس از چند ماه که نیروهای مسلح ایران خود را در صحنه نبرد پیدا کردند و کمی بر شرایط مسلط شدند، توانستند بعضی شهرها و سرزمینهای اشغالی را از دست نیروهای متجاوز عراق نجات دهند. از نیمه سال 60 به بعد یعنی حدود یک سال پس از جنگ، عملیاتهای بزرگی مثل طریقالقدس، ثامنالائمه، شکست حصر آبادان، آزادی بستان و... انجام شد و در ابتدای سال 61 برای آزادسازی بخش مهمی از خوزستان عملیات بزرگی مثل فتحالمبین طراحی و اجرا شد. در بین این سرزمینهایی که ما با عملیاتهای متعدد و با مجاهدتهای رزمندگان اسلام از چنگ دشمن بعثی خارج کردیم، خرمشهر تبدیل به یک نماد شد، زیرا خرمشهر هم به لحاظ استراتژیک شهر مهمی است و هم به لحاظ شهرت شهر پرآوازهای است و از طرفی هم عراقیها این شهر را پس از 30 و اندی روز حمله اشغال کردند و براحتی این شهر را به دست نیاورده بودند. به همین دلیل خرمشهر هم برای نیروهای نظامی و هم برای مردم اهمیت خاصی داشت. نگاه نهایی ما در همه پیشرویها و عملیاتها، آزادسازی خرمشهر از دست عراقیها بود. پس از اینکه خرمشهر به دست رزمندگان پرافتخار اسلام فتح شد، زمزمههایی مبنی بر آتشبس و اتمام جنگ با عراق در میان مسؤولان و مردم ما پیچید که حتی تا امروز هم بعضا این سوال مطرح میشود که چرا پس از آزادسازی و بازپسگیری خرمشهر، ما به جنگ خاتمه ندادیم. بعد از عملیات بیتالمقدس و آزادی خرمشهر بخشی از سرزمینهای ما در استانهای غربی و خوزستان هنوز در دست عراق بود و بازپسگیری آنها مستلزم ادامه جنگ بود. نکته مهم دیگری که در عملیات رمضان مطرح شد این بود که ما وقتی میتوانیم امنیت شهرها و سرزمینمان را تامین کنیم که به لحاظ نظامی از مواضع خودمان کمی جلوتر باشیم تا بتوانیم شهرها و مواضع خودمان را از دسترس هجوم توپخانه دشمن دور بداریم و به عبارتی در یک وضعیت شکننده نباشیم. طبق همین اصل و منطق برای تامین امنیت مواضع خودمان مجبور به پیشروی در خاک عراق شدیم. برای مثال در طرح عملیات رمضان تصمیم بر این شد از شلمچه به سمت بصره حرکت کنیم و بخشهایی از استان بصره را بگیریم. یک دلیل دیگر بر اینکه ما آتشبس را نپذیرفتیم این بود که در عرصه سیاسی پیشنهادی که به جمهوری اسلامی شده بود، صلح پایدار و منافع جمهوری اسلامی را تامین نمیکرد. این پیشنهاد مطالبات جمهوری اسلامی مثل طلب غرامت، تنبیه متجاوز توسط سازمانهای بینالمللی و تخلیه خاک ایران را در نظر نمیگرفت، لذا ما برای تامین منافع و اهداف کشورمان مجبور به ادامه جنگ بودیم.
یکی از نکات درخشان و درسآموز مساله فتح خرمشهر نائل آمدن نیروهای نظامی ما به اهداف از پیش تعیین شده به رغم کمبودهای شدید و تحریم تجهیزات و امکانات بود. به طور مثال در یکی از یگانهای ما در لشکر 27 نیروها برای حضور در خط مقدم نبرد حتی تجهیزات اولیه نظامی و انفرادی نداشتند. بعضی رزمندگان ما حتی قمقمه نداشتند ولی به سمت خط مقدم حرکت میکردند. همیشه رزمندگان ما با این کمبودها کنار آمدهاند و با اراده و ایمان از خاک وطن دفاع جانانهای کردهاند. در حوزههای سیاست و اقتصاد نیز باید بیاموزیم که کمبودها و فشارها و تحریمها نباید باعث شود از اهداف و آرمانها دست بکشیم. تجربه زیسته ما در 8 سال دفاعمقدس نشان میدهد با اراده قوی و ایمان راسخ میتوانیم دست به فتح خرمشهرهای جدید بزنیم و تمام مشکلات کشور را حل کنیم.
* پژوهشگر دفاع مقدس
***
سردار اسماعیل کوثری، مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران
پیام فتح خرمشهر توکل بر خدا و ناامیدی از کدخدا بود
فتح خرمشهر برای امروز ما پیامهای مهمی دارد؛ اینکه منطق سازمان ملل و نهادهای بینالمللی مبتنی بر زور و نفع مستکبران است و نباید به امید آنها بنشینیم و باید ایستادگی کنیم تا حق خود را تماما استیفا کنیم.
پیام فتح خرمشهر، استقامت و ایستادگی است و آنچه در نهایت باعث پیروزی ما میشود، تفکر جبهه و جهاد انقلابی است. پیام فتح خرمشهر از کمبودها نترسیدن است، کمبودها را با انگیزه الهی جبران کردن است. پیام خرمشهر به امروز ما این است که بدانیم اگر خالص بودیم و متوکل، در برابر دشمن تا بن دندان مسلح هم که باشیم، پیروزی از آن ما است.
فتح خرمشهر این پیام را به ما میدهد که اگر به سوی خدا برویم، قطعا موفق و عزیز خواهیم شد و اگر به سوی کدخدا برویم، جیرهخوار و ذلیل خواهیم شد.
باید توجه کنیم اگر در همه مسائل مربوط به اقتصاد، فرهنگ و پیشرفتهای فناوری روزانه و... تحت امر ولایت و با تبعیت از ایشان حرکت کنیم، قطعا و یقینا پیروزیهای بزرگ و بزرگتری نصیب ما خواهد شد و از آن سوی دیگر اگر چنین نکنیم، بدانیم که قطعا براحتی پیروزی نصیب ما نخواهد شد، چون دشمنان میخواهند ما با تفکر آنها زندگی و سیاستهای خود را دنبال کنیم. اگر طبق تفکر الهی جلو برویم، قطعا و یقینا فساد کمتر و موفقیتها بیشتر خواهد شد و در نهایت پیروزیهای بزرگ نصیب ملت عزیز ایران، مسلمانان و مستضعفان جهان میشود.
نکتهای را هم درباره ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر بیان کنم، چون از مسائلی است که بعضا در افکار عمومی مطرح میشود. من به این بحث به صورت تیتروار و خلاصه اشاره میکنم:
1- ما معتقد بودیم دشمن متجاوز و کسی که شروعکننده جنگ بوده و خرابیها را برای ملت ما آورده، باید به طور رسمی به تجاوزگری خود اعتراف کند، در حالی که رژیم صدام از این امر خودداری میکرد.
2- ما پافشاری داشتیم خسارتهای ناشی از جنگ که بر ما تحمیل شده، باید برآورد و پرداخت شود. این خسارتها در آن زمان بالغ بر 300 میلیارد دلار بود که تا پایان جنگ به هزار میلیارد دلار رسید.
3- تجاوزگران باید تضمین میدادند اگر آتشبس شد، خود را سازماندهی جدید و تقویت نکنند و دو مرتبه به ما حمله نکنند؛ مسالهای که تحولات جنگ نشان داد رژیم بعث به هیچ عنوان خود را پایبند به آن نمیدانست.
4- قسمتی از خاک کشور عزیزمان در اختیار دشمن بود، دشمن نه تنها خاک کشور را تخلیه نکرد، بلکه روی ارتفاعاتی که به نفع آنان و مشرف به سرزمینمان بود، مستقر شد. ما باید تا رهاسازی همه خاک خود از چنگال دشمن به مقابله با آن ادامه میدادیم.
ما اگر مقاومت و جنگ را ادامه نمیدادیم و اقتدار خود را نشان نمیدادیم، اگر آتشبس هم میشد، مانند قطعنامه 598 باز به ما حمله میکردند و وضعیت به مراتب بدتر میشد. این نکتهای است که در روایت تاریخ جنگ، باید به آن توجه کنیم و نگذاریم روایتهای تحریف شده و غلط، ذهنیت مردم را نسبت به جنگ به مسیر اشتباه هدایت کند و در قالب اشتباه شکل بدهد.
***
عبرتهای فتح خرمشهر در کلام رهبر انقلاب
منطق آزادسازی خرمشهر؛ راه رهایی مستضعفان
آزادسازی و فتح خرمشهر مظلوم به دست رزمندگان اسلام، به افسانهای حماسی همانند قصههای شاهنامه حکیم طوس میماند. عملیات محیرالعقول بیتالمقدس و میوه شیرین آن یعنی بازپسگیری خونینشهر موجب تحیر و تعجب هر فرمانده نظامی و طراح جنگی است. بالطبع عقل مادی و زمینی که توان دیدن قدرتهای غیبی و سنتهای الهی را ندارد، از درک و فهم منطق پیروزی اراده و ایمان و باور بر انبوه سلاح و تجهیزات عاجز است. امام خامنهای حفظهالله در سالهای اخیر به تشریح این منطق الهی پرداختند. ایشان معتقدند راز این منطق را باید در کلمات و مواضع حضرت امام خمینی(ره) جستوجو کرد: «امام رضوانالله علیه - آن مرد خدا، آن حکیم الهی به معنای واقعی کلمه- وقتی خرمشهر آزاد شد، وقتی این همه مجاهدت بهبار نشست، این همه جوانها عرق ریختند، این همه شهید دادیم، این همه زحمت کشیدیم، فرمود که خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ خرمشهر را خدا آزاد کرد! این مهم است؛ معنای این چیست؟ معنای این آن است که اگر شما مجاهدت کردید، قدرت خدا میآید پشت شما. لشکر بیعقبه، کاری نمیتواند بکند؛ لشکری که عقبه دارد، [نیروی] احتیاط دارد، نیروی ذخیره فراوان دارد، همه کار میتواند بکند. حالا اگر لشکری عقبهاش، ذخیرهاش عبارت بود از قدرت الهی، این لشکر دیگر شکستبخور است؟ امام این را به ما فهماند؛ فهماند که وقتی مجاهدت میکنید، وقتی تنبلی نمیکنید، وقتی وارد میدان میشوید، وقتی نیروهای خودتان را به صحنه وارد میکنید، اینجا قدرت خدا است که پشت سر شما است، [لذا] خرمشهر را خدا آزاد میکند. با این منطق، همه دنیای مسخر استکبار را هم خدا میتواند آزاد کند. با این منطق، فلسطین هم میتواند آزاد بشود. با این منطق، هر ملتی میتواند مستضعف نماند؛ به شرطی که این منطق تحقق پیدا کند. وقتی ما این منطق را داشتیم، شکستناپذیر میشویم. وقتی با این منطق وارد میدان شدیم، ترس و مرعوب شدن [نخواهد بود]؛ قدرت نظامی یا تبلیغاتی یا پولی و مالی و اقتصادی قدرتها در مقابل ما، دیگر ترسناک و هولناک نخواهند بود؛ متکی هستیم به قدرت خدا. البته قدرت خدا پشت سر آدمهای تنبل نمیآید؛ پشت سر ملتهایی که حاضر نیستند فداکاری کنند نمیآید. قدرت خدا پشت سر آن کسانی میآید که وارد میدان میشوند، حرکت میکنند، تلاش میکنند، خودشان را برای همه کار آماده میکنند؛ اینها متکیاند به قدرت الهی. ذلِکَ بِاَنَّ الله مَولَی الَّذینَ ءامَنوا وَ اَنَّ الکافِرینَ لا مَولی لَهُم؛ این آیه قرآن است؛ خدا، مولای شما است؛ شما مولایی دارید که همه عالم وجود تحت قدرت او است؛ این مولای شما است و کافرین ندارند».
رهبر حکیم انقلاب اسلامی راه روشن و قطعی شکست دشمنان و قدرتمند شدن ایران اسلامی را همان راه و منطق فتح خرمشهر میدانند. ایشان این منطق را تکیه بر قدرت لایزال الهی و تلاش و مجاهدت پیوسته و عدم سستی و تنبلی معرفی و تصریح میکنند که با این راه و منطق بر همه مشکلات میشود فائق آمد و هیچ هدف و قلهای برای انقلاب اسلامی غیرقابل دسترس نیست. با این منطق تمام ظالمان عالم هر چقدر هم که قدرتمند و ثروتمند باشند در برابر مستضعفین زانو خواهند زد و وعده خداوند در قرآن کریم مبنی بر وراثت و امامت مستضعفین و مظلومان عالم محقق و پدیدار خواهد شد.