printlogo


کد خبر: 233987تاریخ: 1400/3/8 00:00
گفت‌و‌گوی «وطن‌امروز» با محمد لقمانیان، عروسک‌ساز و کارگردان برنامه‌های عروسکی
اعتماد به دنیای عروسکی

مصطفی پورکیانی: در دهه 60 برخلاف امروز که تلویزیون را انیمیشن‌های با کیفیت خارجی و ایرانی فتح کرده‌اند، تنها دلخوشی کودکان، برنامه‌های جذاب عروسکی بود. هنوز دهه شصتی‌ها خاطرات خوش «مدرسه موش‌ها، خونه مادربزرگه و زی‌زی گولو» را از یاد نبرده‌اند. پشت سر این همه خاطره و خلاقیت عروسک‌های جذاب آن روزها، قطعا هنرمندانی دغدغه‌مند نظیر مرضیه بروند، عادل بزدوده، ایرج طهماسب و افرادی بودند که با هوش، خلاقیت و دغدغه خود خاطرات خوشی برای آن روزهای ما ساخته‌اند. 
ولی امروز عروسک‌ها وارد دنیای بزرگ‌ترها شده‌اند و در قالبی متفاوت، حرف‌های تند سیاسی و اجتماعی که شاید از زبان مجری برنامه نگفتنی باشد، از زبان آن عروسک و با تمی طنز به مخاطب گفته می‌شود. نمونه بارز آن عروسک «جناب خان» در برنامه خندوانه رامبد جوان که تندترین نقدها را با شوخی و خنده تحویل مخاطبش می‌دهد، البته پیش از او ایرج طهماسب نیز در ادامه ماجراهای کلاه قرمزی و با گسترش عروسک‌های برنامه، این کار را به هنرمندی هر چه تمام‌تر انجام داده بود. به تجربه ثابت شده حضور اتاق فکری خلاق در کنار برنامه‌سازان عروسکی چقدر می‌تواند به ماندگاری آن برنامه کمک کند. عادل بزدوده که نام او تقریبا برای تمام کودکان دهه‌های۵۰ و ۶۰ آشناست و همه اسم او را به‌ عنوان عروسک‌ساز یا عروسک‌گردان در تیتراژ مجموعه‌های عروسکی فاخر به یاد دارند، درباره اهمیت کار عروسکی و وجود اتاق فکر در این برنامه‌ها عنوان می‌کند: «این مبحث باید کارشناسی شود که چرا در یک نسل و موقعیتی کارهای عروسکی به زیباترین شکل انجام می‌شده و خواهان داشته ولی الان مدتی است که در آن وقفه افتاده است. مهم‌ترین دلیلش می‌تواند مدیر آن بخش از شبکه باشد. پس از آن، زیرمجموعه اتاق فکرهایی که آن مدیر برای تولید انبوه کارهای تلویزیونی انتخاب می‌کند از اهمیت بالایی برخوردار است که در آن اتاق فکر به ‌احتمال قریب به یقین کارشناس خبره و فاخر وجود ندارد که دغدغه سریال‌های عروسکی را مطرح کند و در واقع به مدیر شبکه و آن بخش کمک کند که در برنامه‌ریزی‌‌های کلانش بودجه‌ای را برای بخش تولید سریال‌های عروسکی در نظر بگیرد. بنابراین وقتی اتاق فکر مجموعه‌ای، آدم‌های غیرمتخصص در عرصه سریال‌سازی‌ هستند، تبعاتش هم آنچه می‌شود که می‌بینیم و دیگر هیچ جریان برنامه عروسکی راه نمی‌افتد. الان وقتی ما به وقار و قدوبالای تلویزیون نگاه می‌کنیم می‌بینیم که جای برنامه‌های عروسکی بسیار خالی است و در این میان بچه‌ها متضرر شده‌اند. بچه‌هایی که با دیدن سریال خونه مادربزرگه، مدرسه موش‌ها، زی‌زی گولو و... کیف می‌کردند، دیگر طعم لذت را نبرده و می‌روند سراغ بازی‌های خشن و ضد‌فرهنگی. چه‌کسی باید به این مسائل جواب بدهد؟» 
در حالی ‌که در دهه اول انقلاب و تا اواسط نیمه دوم شاهد پخش برنامه‌های عروسکی جذاب و آموزنده از تلویزیون بودیم و این برنامه‌ها توانسته بودند مخاطبان بسیاری را به‌ خود جذب کنند، ناگهان سلیقه مدیران تلویزیون عوض شد و پخش کارتون‌های خارجی را در اولویت قرار دادند. هر چند که تندروی‌های تلویزیون چند سال بعد جنبه معتدل‌تری به‌خود گرفت اما همین وقفه باعث شد تا تولید برنامه‌های عروسکی فاخر در تلویزیون متوقف شود و فقط شاهد تولید آثاری یکنواخت و دم‌دستی در تلویزیون باشیم. 
به ‌نظر می‌رسد در شرایطی که تلویزیون یک شبکه اختصاصی ویژه کودکان دارد و یک شبکه نیز ویژه پخش انیمیشن راه‌اندازی شده، بخش برنامه‌های عروسکی فاخر که از تاثیرگذاری بالایی هم برخوردار هستند باید دوباره از سر گرفته شود و پتانسیلی که در این زمینه در کشور وجود دارد، مورد استفاده قرار گیرد. 
به همین بهانه با محمد لقمانیان که بسیاری او را با ویدئوهای «لقمه شو» در فضای مجازی و صداپیشگی «بچه فامیل دور» در مجموعه «کلاه قرمزی» می‌شناسند و این روزها برنامه عروسکی «شوخی شوخی» از شبکه ۳ را با موضوع محیط‌زیست و نقدهای اجتماعی کارگردانی می‌کند، همکلام شدیم. 
لقمانیان در گفت‌و‌گو با «وطن‌امروز» درباره اهمیت برنامه‌های عروسکی از گذشته تا به امروز و نقش مدیران سیما و تهیه‌کنندگان این برنامه‌ها گفت: به بعضی از ماجراها باید به صورت ریشه‌ای نگاه کرد و مورد بررسی قرار داد و تا وقتی در این موارد فرهنگ‌سازی نشود، یک پای کار همیشه می‌لنگد. در گذشته ما نمایش‌های سنتی درجه یکی داشتیم به نام خیمه‌شب‌بازی که مردم با علاقه پای این نمایش‌ها می‌نشستند. خیلی از هنرمندان ما می‌خواستند آن را زنده نگه دارند ولی به مرور به این سبک از نمایش بی‌مهری شد و اگر این کار کماکان به همان شکل یا اشکال به‌روزشده دیگر ادامه پیدا می‌کرد و اصطلاحا همیشه جلوی چشم مردم بود، به این راحتی از یاد مردم فراموش نمی‌شد و بچه‌های همین نسل نیز ارتباط خوبی با این جنس نمایش‌ها برقرار می‌کردند. بخش دیگری از این داستان برنامه‌های عروسکی خاطره‌انگیز برمی‌گردد به شبکه‌های محدود تلویزیون برای پخش آنها؛ تنها یکی، دو شبکه و بیشتر شبکه ۲ میزبان این برنامه‌ها بود و چون خبری از شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنتی نبود و از طرفی توانایی ساخت انیمیشن‌های جذاب را نداشتیم، هر برنامه‌ای که ساخته می‌شد، بلافاصله دیده می‌شد. 
وی ادامه داد: از یک دوره‌ای به بعد تمام برنامه‌های عروسکی به «خاله و عمو» تبدیل شدند. یک مجری به همراه یک عروسک که با هم برنامه را اجرا می‌کردند، آواز می‌خواندند و تماما برنامه به سمت مخاطبان کودک متمایل شد. کلا اسم عروسک، اسمی غلط‌انداز است. ما یک عروسک نمایشی داریم و یک عروسکی برای بازی کردن؛ در فرهنگ ما وقتی اسم عروسک شنیده می‌شود، ناخودآگاه همه به یاد عروسکی می‌افتند که کودک قرار است با آن بازی کند، در صورتی که هنوز بدرستی این فرهنگ‌سازی بین خانواده‌ها و حتی مسؤولان و مدیران تلویزیون انجام نشده که مخاطب کار عروسکی تنها کودکان نیستند و چه بسا که یک کار عروسکی صرفا ویژه بزرگسالان ساخته می‌شود. شما با عروسک می‌توانید کار فلسفی، طنز، سیاسی و اجتماعی انجام دهید و خیلی رفتارهای تند سیاسی و اجتماعی را با زبان طنز عروسکی برای مخاطب بسازید. 
لقمانیان که در حال حاضر برنامه عروسکی «شوخی شوخی» را روی آنتن دارد، گفت: ما این کار را برای خانواده‌ها و بزرگسالان ساخته‌ایم که در آن نقدهای سیاسی، اجتماعی و محیط‌زیستی می‌شود و البته چون می‌دانستیم در هر صورت به اسم عروسک ممکن است بچه‌ها نیز این برنامه را ببینند، سعی کردیم از الفاظ درستی در برنامه استفاده کنیم و این موارد را رعایت کنیم. حتی من پیش از این که «لقمه شو» را در فضای مجازی و اینستاگرام اجرا می‌کردم، بعضی به من انتقاد می‌کردند که این عروسک چرا سیلی می‌زند و این برای بچه‌های ما بدآموزی دارد؛ در صورتی که من به آنها پاسخ می‌دادم که اولا فضای اینستاگرام برای افراد بالای 12 سال است و ثانیا من این برنامه را اصلا برای کودکان نساخته‌ام. می‌خواهم بگویم با همه این توصیفات، مردم این برنامه‌ها را به صرف وجود عروسک به فرزندان خود نشان می‌دهند و من برنامه‌ساز باید متوجه این امر باشم و در کنار آن به خانواده‌ها این تذکرات داده شود که کارهای عروسکی صرفا فقط برای کودکان نیست. 
محمد لقمانیان در ادامه درباره اینکه در ابتدا تهیه‌کنندگان این برنامه‌ها باید برنامه‌های باکیفیتی بسازند و از آن طرف مدیران سیما نیز باید به آنها اعتماد کنند، گفت: ما در این حوزه هم مدیران باهوش داریم و هم مدیران سطحی‌نگر؛ همیشه بهترین کارهای تلویزیون که ساختارشکن بوده و توسط مردم دیده و پسندیده شدند، با همکاری مدیرانی بوده که باهوش و آینده‌نگر بودند و درک بالایی از شرایط داشتند که واقعا تعداد اندکی هستند و اعتماد کردن به ایده‌های جدید شجاعتی می‌خواهد که هر کس آن را ندارد؛ از طرفی همکاران من نیز در این چند سال کارهای اصطلاحا «بزن در رو» بعضا انجام داده‌اند که این اعتماد سلب شده است. چرا برنامه‌ای مثل «کلاه قرمزی» ماندگار می‌شود؟ آنها چندین ماه با همدیگر تمرین می‌کنند، اتاق فکر دارند و برای تک‌تک دیالوگ‌ها وقت می‌گذارند ولی آیا همه برنامه‌ها به این شکل ساخته می‌شود؟! این اعتماد قطعا دوطرفه به دست می‌آید.

Page Generated in 0/0074 sec