نام بوریس نیکولایوویچ یلتسین، نخستین رئیسجمهور روسیه پساشوروی را همواره هالهای خاکستری احاطه کرده است. او احتمالا نخستین و آخرین منتخب دموکراتیک جمهوری سوسیالیستی روسیه به عنوان اسکلت اصلی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی بود و با به دست گرفتن ابتکار عمل در تحولات آگوست 1991 مسکو باعث استعفای میخائیل گورباچف همراه با اعلام انحلال اتحاد جماهیر توسط آخرین صدر حزب کمونیست و پولیتبور (هیأترئیسه) شوروی شد. با این حال یلتسین پس از آنکه به مالکالرقاب اصلی فدراسیون روسیه آشفته پساشوروی تبدیل شد تا 5 سال بعد هیچ نیازی ندید که یک انتخابات ریاستی واقعا دموکراتیک برگزار کند و همچون یک دیکتاتور لیبرال، مجلس دوما را به توپ بست و با چراغ سبز غرب، بسیاری از مخالفان قانونیاش را به غیرقانونیترین روشها سرکوب کرد. یلتسین با وجود رسوایی، بیماری حاد و دائمالخمر بودن، لاابالیگری، فساد، سوءمدیریت و سرسپردگیاش به آمریکا و اروپای غربی، در انتخابات سال 1996 میان نیمی از جامعه روسهای گیج و منگ از سقوط امپراتوری شوروی و نشئه آزادی نوپای پس از برچیده شدن پردههای آهنین کمونیسم، هنوز آنقدر کاریزماتیک و محبوب بود که در رقابتی تنگاتنگ با زوگانف، رهبر حزب در حال احیای کمونیست، اکثریت مطلق را به دست آورد. انتخاب مجدد اما نتوانست جلوی به قهقرا رفتن این مرد خاکستری دوران دموکراتیک روسیه و همچنین خود نظام حاکم لیبرال- الیگارشی جدید فدراسیون فلکزده را بگیرد و او سرانجام در حالی که در آخرین ماهها به وضوح مثل یک عروسک خیمهشببازی توسط حلقه امنیتیهای سابق «کاگب» سرپا نگاه داشته شده بود، به مرگ سیاسی خود در سال 1999 و جایگزینی ولادیمیر پوتین در رأس قدرت کرملین رسید، در حالی که مرگ طبیعی 8 سال بعدتر انتظار این رهبر خاکستری را میکشید؛ کسی که طی 8 سال زمامداری روسیه به اصطلاح دموکراتیک همراه با ادعای آزادسازی اقتصادی و شعار لیبرالیسم، ارزش روبل را که در آخرین روزهای شوروی 5/1 برابر دلار بود دستکم 600 درصد تنزل داد و کشوری بیمار بر جا گذاشت که شاید اگر پس از او به دست هر کسی جز ولادیمیر پوتین، رئیس مصمم پیشین «افاسب» (سرویس امنیت فدرال روسیه؛ جایگزین کاگب) و تیم باجربزه او میافتاد، روسیه همچنان در حال به قهقرا رفتن بود. به مدت 3 دهه، چه نظام حاکم و چه اکثریت جامعه روسیه ترجیح میدادند یلتسین را چهره سفید فروپاشی نظام سرخ پیشین و گورباچف را تئوریسین گذر از نظام خودکامه شوروی به روسیه دموکراتیک امروزی بدانند اما در این سالها هر چه سراب لیبرالیسم و بیمصرف بودن نرمافزارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی غربی برای روسها عیانتر شده، هیمنه اسطورگی آخرین رئیسجمهور شوروی و نخستین رئیسجمهور فدراسیون روسیه نیز در حال فرو ریختن است.
در سالهای اخیر هر چه روند احیای روسیه و بازیابی میراث نظام فروپاشیده شوروی باعث شده همانطور که ابعاد شخصیت منفعل و وازده گورباچف در مقابل غرب و حتی شواهد فساد مالی او و آخرین سران پولیتبور و کاگب فاش شود - و اینکه چگونه آنها با همدستی الیگارشها، بزرگترین کشور جهان 3 دهه پیش و ابرقدرت رقیب آمریکا را به سمت فروپاشی سوق دادند تا منابع و ثروتهای ملی آن را بین خود قسمت کنند- در عین حال بر پایه شواهدی که رفتهرفته به رسانهها راه پیدا میکند، تصویری واضحتر از خیانت یلتسین و سرسپردگیاش به دشمنان کشورش شکل گرفته است. شبکه آرتی، رسانه بینالمللی دولتی روسیه خود پیشدار تقدسزدایی از بوریس یلتسین شده است. جانی تیکل، محقق و مجری سرشناس انگلیسی اخیرا در مقالهای برای این رسانه، شواهد سواری گرفتن سازمان سیا از یلتسین و دولت او را برشمرده است. او بیش از پیش به گفتههای روسلان خاسبولاتف، رئیس دومای روسیه در زمان کودتای ضدپارلمانی دولت یلتسین و به توپ بستن مجلس توسط دولت به اصطلاح لیبرال استناد میکند. خاسبولاتف در گفتوگو با ایستگاه رادیویی گووریت (گفتوگوی) مسکو میگوید از همان سال 1991 که یلتسین در اوج محبوبیت به اسم دموکراسی و لیبرالیسم بر نظام پساشوروی تکیه میزد، اطرافش پر از ماموران آمریکایی بودند. او مدعی است یلتسین با کمک واشنگتن به پست رهبری کرملین برگزیده شد و هنوز مشخص نیست که آمریکا تا چه حد در طول دوران ریاستجمهوری او در گوشش نجوا میکرده است.
به گفته رئیس وقت دوما، نخستین رئیسجمهور روسیه توسط صدها مأمور سیا محاصره شده بود که به او میگفتند در طول دوره تصدی قدرت خود چه کاری باید انجام دهد.
خاسبولاتف میگوید: «قاعدتا صد مامور [سیا] وجود داشتند. آنها همه چیز را تعیین میکردند. حتی پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری، یلتسین مقامات امنیتی و روسای ادارات را به آمریکا فرستاد تا آمریکاییها به اصطلاح آنها را معاینه کنند و بیازمایند». افشاگریهای خاسبولاتف پس از اعترافات الکساندر روتسکوی، معاون وقت رئیسجمهور روسیه در گفتوگو با تارنمای لنتا صورت میگیرد که گفته بود: 12 کارمند تماموقت سازمان سیا به انجام اصلاحات اقتصادی شاخص یلتسین-گایدار در بازار آزاد روسیه کمک میکردند تا به طور سیستماتیک سیستم اقتصادی برنامهریزیشدهای پیادهسازی کنند و کشور را به سمت سرمایهداری شوک سوق دهند. روتسکوی همچنین ادعا کرده در یک موقعیت مهم، شنیده بود چطور یلتسین با غریبهای با لهجه خارجی مشورت میکرد.
حال خاسبولاتف، روتسکوی را هم رسوا میکند و و میگوید همه از ارتباطات او با آمریکا اطلاع داشتند، چنانکه مقامات آمریکایی رئیسجمهور پیشین – قبل از پوتین - را تحت تأثیر قرار داده بودند تا تعداد قابل توجهی از مهرههای خود را در کابینه بچینند. رئیس دومای ۳ دهه پیش ادامه میدهد: «در کل، اظهارات روتسکوی کاملا درست است. یلتسین توسط خارجیها معرفی شده بود. در اینجا هیچ رازی وجود ندارد و تعداد زیادی از مردم درباره آن اطلاع دارند. من هیچ داستان کارآگاهی درباره استراق سمع ندارم اما تنگاتنگ بود».
با آنکه یلتسین آخرین روز سال 1999 مجبور شد به خاطر وخامت حالش و بدنامی بسیار سمت خود را ترک کند اما تا آن زمان یک سیستم فوق ریاستجمهوری چیده بود که قدرت را با زور از پارلمان غصب کرده و تقریبا تمام کنترلها و توازن قوای داخل سیستم را از بین برده بود. واشنگتن که امیدوار بود حزب کمونیست را در کشور تازهتاسیس روسیه از قدرت دور نگه دارد، این حرکت را پشتیبانی کرد.
امروز یلتسین دیگر برای روسها میراثی متفاوت دارد، با آنکه در خارج توسط رسانههای شرکتی لیبرال با انقلابیونی مانند نلسون ماندلا از آفریقای جنوبی، لخ وانسا از لهستان و واسلاو هاول از چکسلواکی مقایسه میشود و حتی بیل کلینتون، رئیسجمهور اسبق آمریکا او را به آبراهام لینکلن تشبیه کرده بود اما بسیاری از روسها معتقدند او جز یک شرابخوار نبود که کشور را به سرمایهداران غربی فروخت.