printlogo


کد خبر: 234960تاریخ: 1400/4/3 00:00
تهدید علی‌نژاد و پاسخ مجیدی با مشت آهنین
بازی دو سر باخت

حجت شفیعی: مشکلات و حواشی به وجود آمده در باشگاه استقلال و اختلاف میان کادر فنی و بازیکنان با مدیریت باشگاه، نگرانی زیادی در بین هواداران این تیم ایجاد کرده است. هوادارانی که هر سال نتیجه این نوع مشکلات را دیده و نگرانند در فاصله بین پایان این فصل و آغاز فصل جدید لیگ برتر، برای بار چندم تغییرات و بی‌ثباتی در مجموعه باشگاه منجر به تضعیف استقلال شود. 
 شاید هر کس دیگری هم جای فرهاد مجیدی بود، جواب تهدید را با تهدید می‌داد. فرهاد مجیدی عصبانی است و وارد جنگی شده که چون پشت پرده آن زیاد مکشوف نیست، نمی‌توان گفت که او آخرین راه را انتخاب کرده یا راه‌های دیگری هم برای انتخاب داشته. اینکه آیا مددی و معاون وزیر ورزش واقعا خواستار رفتن مجیدی هستند؟ اگر هستند پس چرا او را آوردند؟ یا اینکه همه چیز ناشی از یک سوءتفاهم است؟ عصبانیت این روزهای فرهاد، عصبانیت همه هواداران استقلال نیز هست. آنچه از حرف‌ها و مصاحبه‌های بازیکنان این تیم برمی‌آید، کمبود شدید امکانات اولیه است و ظاهرا مدیریت باشگاه نیز نتوانسته این امکانات را مهیا کند. از آن مهم‌تر آنچه این روزها در استقلال مشاهده می‌شود فاصله بین مدیریت باشگاه با کادر فنی و بازیکنان است. انگار مربی و بازیکن به حال خود رها شده‌اند و مدیریت نیز تلاشی برای کم کردن این فاصله نمی‌کند. همین که مدیرعامل یا نماینده‌اش سری به تمرینات یا رختکن تیم نمی‌زنند آن هم به هر دلیلی که باشد می‌تواند نشانه‌ بدی برای ادامه‌دار بودن این اختلافات و فاصله باشد. ظاهرا کمبود امکانات و همچنین تأخیر در پرداخت دستمزد بازیکنان، عامل اصلی اختلاف بین مدیریت و کادر فنی است. تاکید ویژه بازیکنان استقلال بر کمبود امکانات در پایان بازی با پدیده، آن هم امکانات اولیه، تلاش این بازیکنان را برای محق جلوه دادن خود و مقصر نشان دادن مدیریت باشگاه نشان می‌دهد. آنها می‌خواهند بگویند درد ما فقط نگرفتن پول نیست بلکه از امکانات اولیه هم محرومیم. هر چند فرهاد مجیدی بخوبی توانست از موضوع اعتراض به وضعیت مدیریتی باشگاه، تیمی یکدل و جنگنده را به مصاف پدیده بفرستد و رختکنش را یک‌دست و متحد کرده اما خود او نیز بخوبی می‌داند ادامه این روند چه بسا ممکن است ذهنیت و ناخودآگاه بازیکنانش را دچار آفت بهانه‌آوری کند. مجیدی آنقدر مقبولیت و محبوبیت در بین شاگردانش دارد که آنها تمام مشکلات را پشت در رختکن دفن کنند و با تمام وجود برای سرمربی خود بازی کنند. اما با ناخودآگاه بازیکن چه می‌توان کرد؟ با ناخودآگاهی که بهانه برای عدم موفقیت در یک بازی را دارد؟ هر چند آنچه از روح تیمی حاکم بر استقلال در بازی با پدیده می‌توان فهمید، متحد شدن تیم مجیدی و موفقیت این مربی در القای خوی جنگندگی و تسلیم نشدن بازیکنانش تا آخرین دقیقه بازی بود. 
احتمالا خود مجیدی هم قبول دارد که این فضای تعارض و اختلاف در استقلال باید خیلی زود رفع شود و از بین برود. خود او می‌داند که فرسایشی شدن این اختلافات به نفع مجیدی و استقلال نیست. هر چند عصبانیت او معلول رفتاری است که مدیریت باشگاه و معاون وزارت ورزش داشته است. معاونی که به خود اجازه می‌دهد در امور اجرایی و فنی باشگاه استقلال دخالت و در لفافه سرمربی آبی‌ها را تهدید به اخراج کند. این رفتار علی‌نژاد به عنوان معاون وزیر ورزش نوعی توهین به مجموعه استقلال است. این نگاه بالا به پایین و این مداخله‌جویی از سوی معاون وزیر ورزش به هیچ وجه زیبنده رکن اساسی باشگاه استقلال یعنی وزارت ورزش نیست و اتفاقا فرهاد را در مصافش با مدیریت باشگاه محق نشان می‌دهد. ادبیات به کار رفته از سوی مدیری که به احتمال زیاد آنقدر با کار کردن در فضای دولتی پخته شده که بداند چه جملاتی را به زبان بیاورد و چه نگوید و چگونه سیاستمدارانه حرفش را بزند، اتفاقی و سهوی نبوده و همین هم می‌شود که راهی جز اعلام مقاومت و ایستادگی از سوی مجیدی آن هم با مشت بر میز نمی‌ماند. 
با این همه مجیدی اگر به تجربیات سال‌های اخیر فوتبال ایران در موضوع اختلاف سرمربی بویژه ستاره‌هایی که سرمربی شده‌اند با کادر مدیریتی باشگاه‌ها، نگاهی بیندازد متوجه می‌شود که اغلب این ستاره‌ها بوده‌اند که قربانی شده‌اند. ستاره‌ها و چهره‌های محبوب اخلاقیات خاص خود را دارند. آنها مشروعیت خود را از علاقه‌مندان خود می‌گیرند و به همین دلیل زیاد اهل مماشات و کوتاه آمدن در مصاف با بی‌نظمی‌ها و نابسامانی‌ها نیستند. ستاره‌ها موفقیت خود را نتیجه تلاش و ممارست و استعداد خود می‌دانند و نه باج دادن و لطف دیگران و به همین دلیل نیز خود را وام‌دار کسی نمی‌دانند. به همین دلیل مربیانی که قبلا در زمان بازی ستاره و محبوب بوده‌اند، بیشتر از سایر مربیان با مدیران خود به اختلاف برمی‌خورند. 

Page Generated in 0/0064 sec