ترم جاری را فنا کردی پسر از ترم بعد
گر سه ماه از زندگی هم شد هدر از ترم بعد
آمد ایام پشیمانی و در گل ماندهای
چون شدی در بحری از گل غوطهور از ترم بعد
لشکری از امتحانها پیش رویت صفزده
ماندهای در امتحانت بی سپر از ترم بعد
شانس نامشروطی این ترم هم هیچ است و تو
میشوی مشروطهخواهی مفتخر از ترم بعد
پیش ما ترمکچهها مجنون نمایی مد شده
ای پسر عاشق نخواهی شد دگر از ترم بعد
یاد ایام گذشته چاره کارت نشد
از همین رو میکنی شقالقمر از ترم بعد
تا شوی از منت شاگرد اولها رها
مینویسی جزوه را شب تا سحر از ترم بعد
عطسه استاد را در جزوهات جا میکنی
میشوی در خط اول مستقر از ترم بعد
میشود تعطیل این گوشی صاحب مرده چون
میگذاری دیگر آن را پشت در از ترم بعد
غیر ممکنهای دنیا یک به یک ممکن کنی
چون بدوشی شیر را از گاو نر از ترم بعد
فرصتت کوتاه و رویایت بلند است و کنون
چاره در کارت نمیبینی مگر از ترم بعد
ای رضا تا کی کنی این ترم و آن ترم عاقبت
میکنی تو خاک عالم را به سر از ترم بعد