به تبعیت از آمریکا، هندوستان هم سیاست دوگانه همکاری با طالبان افغانستان و تبلیغات علیه این گروه را اتخاذ کرده است
شروین طاهری*: ایالاتمتحده و هندوستان، یعنی کشورهایی که دستگاههای تبلیغاتی بینالمللیشان در خط مقدم هراسافکنی از تحرکات اخیر طالبان در افغانستان قرار دارد، همزمان در تماس مستقیم با طیفهای مختلف این گروه شبهنظامی نیز هستند. این رویکرد دوگانه نسبت به بلوای طالبان، مسلما رهبران واشنگتن و دهلینو را در معرض اتهام بازی دوگانه در معادلات امنیتی هندوکش با اهرم طالبان قرار میدهد، بویژه که آمریکا و هند در سالهای اخیر همکاریهای تنگاتنگ نظامی و اقتصادی دارند.
در سالهای اخیر دولتهای پاکستان، عربستان سعودی، امارات، قطر، چین، روسیه و ترکیه در شرایط گوناگون و به انحای مختلف گروه طالبان را به رسمیت شناخته و با آن وارد مذاکره شدهاند اما آمریکا و هند در عین به رسمیت شناختن طالبان و همکاریهای پشت پرده، همواره نعل وارو زده و بر طبل دشمنی با آن کوبیدهاند.
در پس پرده نمایشهای تبلیغاتی هالیوودی و بالیوودی علیه مجموعه گروههای پراکنده سوداگر ایده تشکیل بهاصطلاح «امارت اسلامی» که تحت عنوان طالبان شناخته میشوند، صاحبان اصلی هالیوود آمریکا و بالیوود هند، از چند دهه پیش نفوذی سنتی در گروههای قومیتی و سلفی- وهابی مختلف تشکیلدهنده گروه طالبان امروزی داشتهاند. به عنوان مثال، سیاست دامن زدن به وضعیت ملوکالطوایفی در کوههای هندوکش و فلات پامیر، از دیرباز جزو سیاستهای استعمار پیر بریتانیا در افغانستان بوده تا بدین وسیله مانعی برای نفوذ روسیه و سپس شوروی به مستعمرات انگلیسی در شبهقاره هند بتراشد؛ دکترینی که از اواخر قرن بیستم به بعد به ۲ میراثدار آسیایی و آمریکایی اینتلیجنس سرویس، دستگاه اطلاعاتی روباه پیر، یعنی ایبی (اداره جاسوسی هندوستان) و سیا (سازمان جاسوسی مرکزی آمریکا) به ارث رسیده و زمینه دخالتهای خارجی برای راهاندازی جنگهای بیپایان 4دههای در افغانستان را پدید آورد.
ابوالفضل ظهرهوند، سرکنسول ایران در مزارشریف (جایگزین سفیر) در دوران تسلط طالبان بر افغانستان در دهه 1370 و یکی از کارشناسان خبره مسائل حوزه پامیر و شبهقاره، اخیرا در گفتوگویی طالبان را به 3 طیف کلی تقسیمبندی کرده است: 1- جریان شبکه حقانی و کویته موسوم به طالبان پاکستان که به دنبال پشتونیزه کردن افغانستان هستند. 2- جریانهای اقلیت آمریکایی و هندی یا همسو با آنها که به واسطه طیفهایی از طالبان موسوم به پشتونهای صهیونیست، کمونیستهای شکست خورده سابق، طالبان پنجابی، طالبان داعشی و وهابیهای مزدور سعودی به دنبال بیثبات کردن این کشور و دامن زدن به تروریسم و جنگ داخلی با هدف تغییر نقشه ژئوپلیتیک منطقه هستند. 3- جریان اکثریت پشتونهای ملی مسلمان که هم مسلمان واقعیاند، هم به تمامیت ارضی افغانستان تعصب ملی دارند و هم از سابقه جهادی برخوردارند و به طور طبیعی به ایران و دیگر ملتهای منطقه احساس نزدیکی میکنند و با اشغال توسط غربیها مخالفند.
بر این اساس و البته بنا بر افشاگریها و اعترافهای متعدد ۲ دهه اخیر نظیر اسناد ویکیلیکس یا اسنادی که توسط دولتهای غربی از محرمانگی خارج شدهاند، امروز دیگر این واقعیت بر کمتر کسی پوشیده است که دخالتهای آمریکاییها، متحدانشان در ناتو و شیوخ عربی مرتجع منطقه در افغانستان که به بهانه حمایت مجاهدان در مبارزه با اشغال شوروی کمونیستی انجام میشد، به ظهور طالبهای وهابی در دهه 1990 انجامید. دخالتهای هند در افغانستان اما به دلیل رقابت منطقهای تنگاتنگ این کشور با پاکستان در چارچوب تقابل هندویی- اسلامی در شبهقاره به شکلی خزندهتر انجام شده، اگرچه برخلاف افکار عمومی بینالمللی که متوجه نفوذ دهلینو در طیفی از طالبان تحت عنوان جناح پنجابیها نبودهاند، مردم پاکی و افغان کاملا با کانال هندی طالبان آشنایی دارند.
با این حال آمریکاییها که از سال 2001 با ادعای سرنگونی طالبان به افغانستان لشکر کشیده و ۲ دهه خود را در جنگ با این گروه میدانستند، از سال 2018 ساز دیگری زدند. آنها با دور زدن دولت قانونی کابل و به هیچ انگاشتن مردم و دموکراسی نوپای افغان، علم مذاکرات مستقیم و رودررو با رهبران طالب را در نشستهای ادواری دوحه قطر با مدیریت زلمای خلیلزاد، نماینده مستقیم هر دو رئیسجمهور متوالی دموکرات و جمهوریخواه اخیر آمریکا یعنی ترامپ و بایدن برافراشتند و 29 فوریه 2020 با یکدیگر توافقنامهای را در دوحه امضا کردند که مهمترین مضمونش خروج آمریکا از افغانستان در یک مدت زمان معین بود. خروج نظامی آمریکا از افغانستان طبق همین توافق ادامه دارد، اگرچه نیروهای مستشاری، مزدوران خصوصی و ماموران امنیتی آمریکایی همچنان باقی میمانند.
هندیها هم با دیدن این وضع رفتهرفته از پنهانکاری دست کشیدند. ماه گذشته میلادی بود که روزنامه هندوستان تایمز، به نقل از مقامات امنیتی دهلی نو از دوربرگردان دولت نارندرا مودی به سمت ارتباط مستقیم با طالبان پرده برداشت. این روزنامه در توجیه این تغییر رفتار نوشت: «این اقدام دولت هند از ۲ جهت اهمیت پیدا میکند. اول اینکه نشاندهنده تغییر سیاست دهلی نو در مقابل طالبان است. دوم اینکه در زمانی انجام میشود که نیروهای خارجی از جمله آمریکا در حال ترک خاک افغانستان هستند و این تحولات نقش طالبان در آینده افغانستان را مهمتر میکند».
بر اساس گزارش هندوستان تایمز، تیم تماس دهلی نو با طالبان حتی در نامگذاری آنها به عنوان یک گروه «ستیزهجوی اسلامگرای تندرو» نیز تجدید نظر کرده و طالبان را «ملیگرایان افغان» خوانده است که حاضر نیستند تحت نفوذ کشور دیگری باشند!
در همین راستا، خردادماه گذشته یک مقام ارشد امنیتی هند گفت: «ما چند ماه است که با رهبران طالبان ارتباط برقرار کردهایم، اگرچه این ارتباط بیشتر حالت اکتشافی دارد. دیدار مستقیم با طالبان انجام نشده است اما ما پیامهای خود را به ملا برادر انتقال دادهایم. ما با شاخههای دیگر طالبان نیز گفتوگو کردهایم. این گفتوگوها با وجود عدم اعتماد از سوی هر دو طرف انجام شده است».
این تغییر رویکرد ظاهری در حالی بود که هندیها پیش از آن مدعی تحقق یک روند صلح با رهبری مردم و دولت افغانستان و بدون باج دادن به گروههای تروریستی - به زعم آنها طالبان – بودند. به عبارت دیگر دهلی نو اینگونه اعتراف کرد که از قبل هم به طالبان وصل بوده است.
البته همانطور که سینمای بالیوود هند هنوز جای کار بسیاری دارد تا به سینمای هالیوود آمریکا برسد، مقامات حزب حاکم بهاراتیا جاناتا نیز در نمایش رابطه خود با طالبان هنوز باید درسهای زیادی از همتایان دموکرات خود در واشنگتن بگیرند، چنانکه سهشنبه گذشته زمانی که سامی یوسف زای، خبرنگار افغان، در توئیتی به افشای ابعاد تماسهای مقامات دهلی نو با طالبان پرداخت، سوبراهمانیام جاییشانکار، وزیر خارجه هند در یک واکنش ناشیانه بالیوودی سعی کرد این داستان را از بیخ منکر شود. یوسف زای نوشته بود: «منابع طالبان افغان در شورای کویته (پاکستان) به من گفتهاند که وزیر خارجه هند با رهبران طالبان دیدار کرده است». او حتی شرح داده بود که آقای جاییشانکار مشخصا با ملا برادر، رئیس اداره سیاسی طالبها به همراه خیرالله خیرخواه و شیخ دلوار، از اعضای ارشد تیم مذاکرهکننده با آمریکا در دوحه ملاقات کرده است. به گزارش تارنمای هندی «دوایر»، روزنامهنگار افغانستانی مزبور در آخر به یک نکته بسیار مهم اشاره کرده بود: «طالبان به طرف هندی گفته است که روابط آینده ۲ طرف الزاما به خواست پاکستان نخواهد بود»؛ موضوعی که نشان میدهد برخلاف تبلیغات هالیوودی و بالیوودی همسو با دولت دستنشانده غرب در کابل، فقط این پاکستان نیست که معادلات طالبانی اخیر را که به سقوط دهها ولسوالی(شهرستان) افغانستان انجامیده تعیین میکند. این واقعیت میدانی را هم میتوان از لحن نگران شاهمحمود قریشی، وزیر خارجه پاکستان نسبت به رویکردهای اخیر طالبان دریافت و هم از پیشگوییهای مغرضانه مقامات سیاسی و امنیتی آمریکا. بیدلیل نیست که منابع آمریکایی طی ماههای گذشته مقارن با ژست خروج نیروهای پنتاگون و ناتو از افغانستان، بیش از همه بر قدرت طالبان در تقابل با نیروهای دولتی و بسیج مردمی در این کشور مانور دادهاند.
در جدیدترین مورد، ژنرال «اسکات میلر» فرمانده آمریکایی ائتلاف نیروهای خارجی اشغالگر افغانستان به هالیوودیترین شکل ممکن مدعی شده که با پایان یافتن فرآیند خروج نیروهای خارجی از خاک این کشور، در صورت عدم موفقیت در ایجاد اتحاد داخلی احتمالا «سناریوهای شوم» و «روزهای بسیار دشواری» در انتظار افغانها خواهد بود و به زعم او «وقوع جنگ داخلی مطمئنا تنها مسیری است که میتوان متصور شد!
این ژنرال آمریکایی، طالبان را مقصر این وضع میداند اما سوال اینجاست که در این صورت چرا پنتاگون با آگاهی از چنین آینده شومی، اصرار دارد طبق توافقنامه دولت قبلی آمریکا (ترامپ) که قاعدتا دولت دموکرات فعلی (بایدن) باید از اجرای آن اکراه داشته باشد، مانور خروج نیروهایش از افغانستان را ادامه دهد؟
* روزنامهنگار