printlogo


کد خبر: 235704تاریخ: 1400/4/21 00:00
ظرفیتی که ۸ سال نادیده انگاشته شد

محمدحسن مهدوی‌زادگان:  اخیرا رؤسای‌جمهوری فرانسه و چین همراه با صدراعظم آلمان در جریان یک گفت‌وگوی سه‌جانبه بر لزوم سرعت بخشیدن و پیشبرد مذاکرات وین به منظور دستیابی به توافق در کوتاه‌ترین زمان ممکن تاکید کردند. آنگلا مرکل و امانوئل مکرون در این کنفرانس ویدئویی اتفاق نظر داشتند که هنوز دریچه‌ای از فرصت برای احیای برجام گشوده است. همچنین سران ۳ کشور در دیدار مجازی خود تاکید کردند باید از فرصت کنونی برای احیای برجام بهره برد تا از تهدیدهای بیشتر برای ثبات منطقه جلوگیری کرد. اگرچه یکی از مقامات ارشد کاخ الیزه اعلام کرده است هدف از این رایزنی یک‌ساعته، تقویت روحیه مذاکره‌کنندگان در وین است اما قطعا باید از زاویه دید دیگری به این معادله نگریست. مخاطب فرانسوی‌ها و ژرمن‌ها از مانور روی این خبر، افکار عمومی دنیا بوده است! 
مناسبات و روابط در نظام بین‌الملل کنونی، نسبت به آنچه در گذشته‌ای نه‌‌چندان دور شاهد آن بودیم تفاوتی عمیق کرده است. در نگاه نئورئالیستی، کماکان قدرت دولت‌ها به مثابه یک قدرت ذاتی شناخته می‌شود و این دولت‌ها هستند که حدود و ثغور مفهومی و مصداقی واژگانی مانند امنیت جمعی یا امنیت منطقه‌ای را تعریف و تفسیر می‌کنند. اکنون، در ابتدای هزاره سوم میلادی، دولت‌های غربی بیش از پیش نسبت به جایگاه ملت‌ها و نهادهای غیردولتی در ایجاد و استمرار ساختار قدرت آگاه شده‌اند. در این نگاه نیز دولت‌ها، ملت‌ها را تابعی از عمل، اراده و سیاست‌گذاری خود قلمداد می‌کنند. به عبارت بهتر، اقناع افکار عمومی دنیا برای این دولتمردان، محلی از اعراب ندارد اما هدایت افکار عمومی به سوی اهداف نامرئی و آشکار دولت‌های سلطه‌گر برای آنها موضوعیت دارد. 
در همین راستا، با کلیدواژه‌ای به نام دیپلماسی عمومی مواجه هستیم. مناسبات پیچیده و بعضا رمزآلود حوزه روابط بین‌الملل، دیپلماسی عمومی را تبدیل به ابزاری کرده است که دولت‌ها با توسل به آن بهتر می‌توانند به اهداف ملی خود در رابطه با دیگر کشورها و در صحنه بین‌الملل دست یابند. با این حال، نگاه ماهوی دولت‌ها نسبت به مفهوم دیپلماسی عمومی و متعلقات آن، با یکدیگر متفاوت است. برخی دولت‌ها، مانند آمریکا و کشورهای اروپایی، دیپلماسی عمومی را مجرا و کانونی برای فریب افکار عمومی یا ارائه روایت وارونه از حقایق جاری در عالم سیاست قلمداد می‌کنند. با این حال، در نگاه دولت‌های مستقل و آگاه، دیپلماسی عمومی ظرفیتی برای انتقال حقایق و اقناع واقعی افکار عمومی محسوب می‌شود.
 از سال 92 با حضور دولت یازدهم در رأس معادلات اجرایی کشور (و متعاقبا آغاز دور جدید مذاکرات هسته‌ای با اعضای 1+5) شاهد بودیم رسانه‌ها، بسیاری از نخبگان و شخصیت‌های غیردولتی و حتی شخصیت‌های غیرسیاسی در غرب، تبدیل به بازوان وزارت خارجه آمریکا و کشورهای اروپایی در مسیر تقابل با «ماهیت برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران» شدند. آنها (رسانه‌ها و جریان‌های ظاهرا غیردولتی غرب) وظیفه داشتند پروسه حقه‌بازی هسته‌ای آمریکا و اروپا علیه کشورمان را تکمیل و استراتژی فشار حداکثری علیه ایران را به مثابه یک رویکرد طبیعی در حوزه روابط بین‌الملل توجیه کنند! 
اما سوال اصلی ما اینجاست: وزارت امور خارجه کشورمان در طول ۸ سال اخیر چگونه از ظرفیت دیپلماسی عمومی در راستای استیفای حقوق حقه ملت ایران (بویژه در مذاکرات هسته‌ای) استفاده کرد؟! با کمال تأسف باید گفت به‌رغم تکیه و تمرکز لسانی خاص مسؤولان دولتی و وزارت امور خارجه بر واژه دیپلماسی عمومی، ظرفیت‌های رسانه‌ای و غیردولتی در کشورمان تنها در جایی به اهرم‌های فشار و ظرفیت‌های مطلوب آقایان روحانی و ظریف تبدیل می‌شد که منتقدان نحوه مذاکرات و معترضان به بندها و متمم‌های برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت را تخطئه کند! به عبارت بهتر، دیپلماسی عمومی در وزارت امور خارجه کشورمان از سال 92 تاکنون، بیشتر از آنکه به ابزاری جهت اثبات حقانیت و طلبکاری ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران از دشمنان قسم‌خورده تبدیل شود، به مجرایی برای بزک برجام و سرکوب منتقدان توافق هسته‌ای مبدل شد. 
اکنون، در آستانه برگزاری دور جدید و هفتم مذاکرات وین، بار دیگر تروئیکای اروپا و دولت آمریکا سعی دارند از ظرفیت دیپلماسی عمومی و مجاری غیررسمی در کشورشان، جهت وارونه‌نمایی حقایق موجود استفاده کنند. غربی‌ها به اندازه‌ای وقیح هستند که حتی خروج یکجانبه آمریکا از توافق هسته‌ای را نادیده انگاشته و رنج ناشی از اعمال تحریم‌های یکجانبه آمریکا علیه ملت ما را نیز سانسور می‌کنند. در مقابل، وزارت امور خارجه ما کماکان مراقب است مبادا در رسانه‌ای علیه ماهیت مذاکرات وین و توافق برجام و موانع احیای آن سخنی گفته شود! کاش در طول ۸ سال اخیر، رنجش امثال موگرینی و ژوزف بورل و دیگران به خط قرمز رسانه‌ای وزارت امور خارجه تبدیل نمی‌شد. 
در هر حال، ان‌شاءالله با استقرار دولت جدید، بتوانیم دیپلماسی عمومی را -آنطور که باید- در مسیر تحقق منافع ملی و حقوق ملت ایران تعریف کنیم و از این ظرفیت و مجرا، برای انتقال پیام حقانیت، مظلومیت و مطالبه‌گری و در عین حال قاطعیت خود در نظام بین‌الملل استفاده کنیم.

Page Generated in 0/0148 sec