printlogo


کد خبر: 235823تاریخ: 1400/4/23 00:00
قطاری که به بیراهه می‌رود

سیروس محمودیان: اخیرا عباس عبدی طی یادداشتی با عنوان «قطاری که به جنوب می‌رود» با طرح بخشی از مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم که اتفاقاً زوایای آن بر همگان عیان است، بدون ارائه استانداردهایی برای ارزیابی و صرفا به خاطر گرانی و سختی معیشت در ایران، چشم بر دیگر حقایق علمی- صنعتی کشور بسته و در نهایت وضعیت عمومی و اختصاصی کشور را از منظر توسعه و پیشرفت، کاملا عقب‌مانده و توسعه‌نیافته معرفی می‌کند. وی در ادامه نیز با ناهمخوان شمردن مطالبات ملت با مسؤولان نظام از وجود یک شکاف عمیق میان آنها خبر می‌دهد. وی با جملات معنادار اما غیرمستدل از قبیل «تره خرد نکردن مسؤولان برای مردم، تصور انتزاعی مسؤولان از مشکلات اقتصادی و نداشتن ارزیابی عینی آنان از واقعیات جامعه» روابط میان نظام و مردم را یک‌سویه دانسته و با تقسیم‌بندی نوع نگاه مردم و مسؤولان به ۲ نگاه کلی و جزئی وجود تعارض میان آنها را آشکار می‌کند. 
1- فارغ از میزان توان جریان‌سازی این دست یادداشت‌های دوره‌ای اصلاح‌طلبان که در آستانه تحلیف دولت سیزدهم به وفور مشاهده می‌شود، باید گفت در حالت خوش‌بینانه رفع اتهام از ناتوانی‌های دولت روحانی در اداره امور جامعه و به فراموشی سپرده شدن نقش اصلاح‌طلبان در بروز مشکلات مذکور از اهداف عمومی این نوع یادداشت‌هاست که در قالب انتقاد از حاکمیت و دفاع از حقوق مردم به نشر آن می‌پردازند. بزرگ‌نمایی قدرت غربی‌ها، تزریق حس ناتوانی و ناامید‌سازی مردم در تقابل با سلطه‌گری غرب نیز، از اهداف اختصاصی آن می‌تواند باشد. برای نمونه عبدی در یادداشت مذکور 4 وزارتخانه نیرو، نفت، ارتباطات و راه‌و‌شهرسازی دولت روحانی را بسیار موفق دانسته و بعید می‌داند بتوان مسؤولانی قوی‌تر از این افراد نزد جناح اصولگرا یافت و متقابلا برای رفع اتهام ناکارآمدی از 4 وزیر مذکور عامل اصلی همه نابسامانی‌ها را در قدرت بازدارنده تحریم جست‌وجو می‌کند. این در حالی است که رئیس دولت دوازدهم در سال‌های 92 و 96 ریشه 80 درصد مشکلات کشور را مدیریتی و جدا از بحث تحریم می‌دانست و با شدت و حدت به توانمندی معجزه‌آفرین کلید معروفش در رفع نابسامانی‌ها می‌نازید. عبدی بدون توجه به عصبانیت کنونی مردم از این وزارتخانه‌ها می‌نویسد: «اگر 4 وزارتخانه نیرو، نفت، ارتباطات و راه‌وشهرسازی  را که وزارتخانه‌های زیرساختی هستند در نظر بگیریم، می‌توان گفت عملکرد آنان در مقایسه با بسیاری از وزارتخانه‌ها و نهادهای دیگر مثبت‌تر بوده است... . بعید است بتوان مسؤولانی قوی‌تر از این افراد نزد جناح اصولگرا جهت تصدی این وزارتخانه‌ها یافت ولی وضعیت کنونی برق، آب، انرژی، راه و حمل‌ونقل و اینترنت، همگی می‌تواند نقطه‌ضعف مدیریتی آنان تلقی شود، در حالی ‌که روشن است قطار را تحریم به‌ سوی جنوب می‌برد». 
در نقد این مضمون تحلیلی، اولا تحریم یک رخداد تحمیلی و غیرانسانی است که بر خلاف نظر نظام بر کشور تحمیل شده است. طبعا رفع آن نیز بسته به اراده واضع تحریم به‌ شرط سر تعظیم فرود آوردن ملت ایران در مقابل غربی‌هاست، اگرچه قرائن حکایت دقیق از آن دارد که تعظیم برخی آقایان برابر کدخدا تاکنون تأثیری در رفع تحریم‌ها نداشته است و فقط موجب زیاده‌خواهی آنها از ملت ایران شده است. قطعا پیوند زدن راه‌حل رفع مشکلات کشور به رفع تحریم‌ها و محصور کردن تمام راهبردهای اداره کشور در رفع تحریم یک خطای محاسباتی است. ثانیا چنانچه در فضای تحریم امکان رفع ‌و رجوع مشکلات مردم وجود ندارد، پس چرا اصلاح‌طلبان این ‌همه برای رسیدن به ریاست جمهوری تلاش کرده و با سهم‌خواهی شبه‌باج‌گیرانه در هر دو کابینه دولت روحانی مصدر امور شده و به مدت 8 سال ریز و درشت امور دولت را در دست گرفتند؟ نتیجه انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری و عدم اقبال همگانی به اصلاح‌طلبان نشان داد دوران بازی با احساسات مردم به پایان رسیده و انزوای پیش‌آمده محصول نهایی عملکرد 10 سال گذشته اصلاح‌طلبان است. مردم بخوبی می‌دانند چه با تحریم و چه بدون تحریم، مدعیان جبهه اصلاحات کارآیی لازم و حتی اراده منتج به اقدام مؤثر در رفع مشکلات جامعه را ندارند و توسل به مشکلات، بخشی از راه‌حل آنان برای برون‌رفت از بن‌بست پیش ‌آمده است. 
2- در حالت بدبینانه متأثر از عملکرد گذشته اصلاح‌طلبان می‌توان گفت عصبی‌سازی مردم و فتنه‌افروزی علیه کلیت نظام از اهداف این یادداشت و موارد مشابه است. برای نمونه عبدی سعی دارد با بزرگ‌نمایی آثار تحریم‌های آمریکا و متقابلا تحقیر دستاوردهای متنوع کشور که اتفاقا محصول تلاش‌های جمعی ملت و نتیجه حضور مؤثر فرزندان ملت و جوانان مؤمن و انقلابی در عرصه‌های مختلف است، پیشرفت‌ها و دستاوردهای نظام از قبیل تولیدات صنعتی، تولیدات دارویی مثل واکسن، کاهش وابستگی به خارج و موفقیت‌های متنوع نظامی را جزئیاتی قلمداد کند که ذاتا برای مردم اهمیتی ندارد و در توهینی آشکار به ملت ایران که همواره قدردان عوامل دستیابی به این پیشرفت‌ها بوده و با افتخارآفرینی آنها احساس افتخار و عزت کرده‌ است، ایرانیان را ملتی معرفی کند که چندان به این پیشرفت‌ها و دستاوردها توجه نداشته و قضاوت خود را تنها معطوف به کلیت وضع جامعه کرده است. شاید برای رد این نوع نگاه و تبیین تناقض‌گویی نویسنده یادداشت کافی است به ۳ تشییع ملی اشاره کرد تا معلوم شود دستاویز قرار دادن نگاه کلی و جزئی مردم و مسؤولان، اقدامی جز در جهت تبرئه آمریکا از اعمال تحریم‌های ضدانسانی علیه ملت ایران نیست. حضور بی‌نظیر مردم در مراسم تشییع شهدای غواص، شهید حججی و شهید حاج‌قاسم سلیمانی تنها نمونه‌هایی از دل‌بستگی مردم به نظام و موفقیت‌های متنوع نظامی و امنیتی و خادمان آن عرصه‌هاست. 
3- اینکه تعدادی اصلاح‌طلب جویای نام و نان در چرخه حزب و جناح و باندبازی بر اریکه قوه مجریه تکیه ‌زده و در کمال بی‌انصافی با بی‌توجهی‌های دامنه‌دار و تنبلی اداری، مردم را در عرصه اقتصادی و معیشتی دچار زحمت قابل ‌توجه کردند، دلیل بر ضعف نظام یا ایجاد گسست میان مردم و حاکمیت نیست و نتیجه‌گیری‌های مشابه یادداشت مذکور در بخش تناقض و تعارض نگاه مردم با مسؤولان به ‌قاعده مغلطه و تعمیمی ناروا بوده که راه به جایی نخواهد برد. 
4- در پاسخ کوتاه به این نوع تبلیغات سوء که با هجمه قرار دادن توانمندی‌ها، ظرفیت‌های توسعه‌ای و پیشرفت‌های رخ ‌داده در اقصی نقاط کشور می‌خواهد به تقبیح مقاومت ملت در برابر تحریم‌ها بپردازد، می‌توان گفت اولا برای ارزیابی کمی و کیفی میزان پیشرفت‌های یک کشور راهی جز تطبیق پیشرفت‌ها با شاخص‌ها و استانداردهای علمی وجود ندارد. قطعا در سایه یک تقسیم‌بندی کاذب به نام «جزئی‌نگری مسؤولان و کلی‌نگری مردم» نمی‌توان در این باره اظهارنظر کرد. به گواه مراکز ارزیاب مستقل بین‌المللی، ایران از لحاظ علمی و تکنولوژیک مرجع بلافصل منطقه است. از سوی دیگر نگاهی کوتاه به فهرست بلندبالا و غرورآفرین دستاوردهای مادی و معنوی جمهوری اسلامی در طول 40 سال گذشته، به ‌روشنی حکم می‌کند هر ایرانی وطن‌پرست و منصفی فارغ از جهت‌گیری‌های سیاسی یا مشکلات اقتصادی و معیشتی کنونی جامعه که عمده آن محصول تصمیمات و عملکرد غلط دولت روحانی است، با غرور ملی به آینده روشن چشم دوخته و به انتظار برهه طلایی و تمدن‌ساز انقلاب اسلامی نشسته است. 
5- لازم به ذکر است رهبر حکیم انقلاب که بیش از هر فرد دیگری به مجموعه گزارشات و تحلیل‌های علنی و محرمانه نهادهای مختلف کشور دسترسی دارند و بر ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اجتماعی جامعه اشراف دقیق و جامع دارند، در بیانیه گام دوم درباره تبیین نقاط قوت و پیشرفت‌های ایران اسلامی در حوزه مادی و معنوی به موارد راهبردی پر‌شماری اشاره دارند که هر یک از این دستاوردها آرزویی دست‌نیافتنی برای هر یک از همسایگان خوب و بد ایران اسلامی است. برای نمونه ایشان درباره توسعه‌های فنی و صنعتی کشور در فرازی از بیانیه گام دوم می‌فرمایند: «هزاران شرکت دانش‌بنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزه‌های عمران و حمل‌ونقل و صنعت و نیرو و معدن و سلامت و کشاورزی و آب و...، میلیون‌ها تحصیلکرده دانشگاهی یا در حال تحصیل، هزاران واحد دانشگاهی در سراسر کشور، ده‌ها طرح بزرگ از قبیل چرخه سوخت هسته‌ای، سلول‌های بنیادی، فناوری نانو، زیست‌فناوری و... با رتبه‌های نخستین در کل جهان، 60 برابر شدن صادرات غیرنفتی، نزدیک به 10 برابر شدن واحدهای صنعتی، ده‌ها برابر شدن صنایع از نظر کیفی، تبدیل صنعت مونتاژ به فناوری بومی، برجستگی محسوس در رشته‌های گوناگون مهندسی از جمله در صنایع دفاعی، درخشش در رشته‌های مهم و حساس پزشکی و جایگاه مرجعیت در آن و ده‌ها نمونه دیگر از پیشرفت، محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد. ایرانِ پیش از انقلاب، در تولید علم و فناوری صفر بود؛ در صنعت جز مونتاژ و در علم جز ترجمه، هنری نداشت».
6- در خاتمه باید گفت مساله مردم مدیران خسته، فرسوده و ناکارآمد است که همواره تلاش کرده‌اند ناکارآمدی و بی‌عملی و حتی بدعملی خود را به بهانه تحریم بپوشانند. مردم از اینکه 8 سال عمر و سرمایه‌ای که باید صرف غلبه بر تحریم‌ها می‌شد، صرف تلاش بی‌سرانجام از طریق نگاه خوش‌بینانه به آنانی شد که چه با بیرون آوردن دستکش مخملین از دست‌های آهنین خود و چه با پوشاندن پنجه‌های آهنین خود در آن، زانوی تحریم را بر گلوی مردم ایران قرار دادند تا راه نفس آنان را قطع کنند، گلایه دارند.
ملت از اینکه برخی مسؤولان تحت حمایت جریانی که امثال آقای عبدی وظیفه تئوریزه کردن مقاصد سیاسی آنان را بر عهده دارند، پس از 8 سال سوخت‌رسان قطاری بوده‌اند که با مقصد «هیچ» در سفر برجامی سرمایه‌های ملی را هدر داده‌، ناراحتند و رفتار انتخاباتی اخیر آنها نشان داد همچنان به کسانی که با شعار «ما می‌توانیم» بذر امید در دل‌های‌شان می‌کارند و می‌خواهند و می‌توانند قطار انقلاب را از ریل بی‌سرانجام دل بستن به بیگانه خارج کنند، اعتماد دارند. 
این همان نگاه مشترکی است که مردم و مسؤولان برای نیل به آینده روشن بدان چشم دوخته‌اند.

Page Generated in 0/0070 sec