گفتوگوی «وطنامروز» با «منیره میرزایی» نویسنده کتاب «تاج بندگی» با موضوع عفاف و حجاب
مصطفی پورکیانی: موسسه فرهنگی - هنری قدر ولایت، در چارچوب پرداختن به تاریخ معاصر ایران و وقایع و رخدادهای مهم آن، به مساله حجاب و کشف حجاب رضاخانی ورود کرده و علاوه بر کتاب «حکایت کشف حجاب» که 7 بار چاپ شده، ۲ عنوان کتاب را سال جاری روانه بازار نشر کرده است.
«تنور دوستی»
این رمان را زینب کریمی تألیف کرده است. در این رمان بین زمان حال و دوره رضاشاه ارتباط و پلی ایجاد شده و نشان میدهد آنچه امروز به آسانی و راحتی در دسترس بانوان کشور قرار دارد، روزگاری سبب تحقیر، خشونت و حتی کشتاری چون قتلعام مسجد گوهرشاد شده و بانوان مؤمن و پاکدامن این مرز و بوم، سالها خانهنشین شده و از تحصیل و فعالیت اجتماعی محروم شده بودند؛ فقط به جرم اعتقاد به حجاب و پا فشردن بر این باور وجدانی، فطری و دینی.
«تاج بندگی»
این کتاب را منیره میرزایی تألیف کرده است. این اثر ضمن بررسی دلایل برخورد خشن و پلیسی رضاشاه با حجاب و عفاف و ایستادگی و مقاومت مردمی در برابر این اقدامات، پاسخهای مستدل و مستند و منطقی به ضرورت حجاب و ارتباط بین آن با امنیت، آرامش، زیبایی، پاکدامنی و حتی اقتصاد داده است. همچنین اثبات کرده که «بیحجابی» در جهان و ایران دوران پهلوی «اجباری» و حجاب کاملا اختیاری بوده و آنچه طی سالیان جدید سبب بروز اختلال در پوشش و حجاب بانوان در غرب و شرق جهان شده است، ریشه سیاسی و اقتصادی داشته و به دست مافیای استفاده ابزاری از زنان انجام شده است.
***
منیره میرزایی، نویسنده کتاب «تاج بندگی» در گفتوگو با «وطنامروز» در این باره که موضوع حجاب یک مقوله فرهنگی بهشمار میآید اما وی از منظر تاریخی به این موضوع پرداخته، گفت: ما در جامعه خودمان و حتی کشورهای دیگر پدیده لباسهای باز یا غیرپوشیده را به فراوانی مشاهده میکنیم و به تبع آن شاهد تبلیغات بسیار گسترده علیه حجاب و پوشش در کشورمان هستیم و همین اتفاق اما با شیب خیلی آرامتر در کشورهای دیگر علیه لباسهای سنتی آن کشورها در جریان است.
وی ادامه داد: چیزی که در این تبلیغات و در ایران خود را بشدت نشان میدهد و در چند سال اخیر بشدت خودنمایی کرده، داستان «حجاب اجباری» است و وقتی از بعد تاریخی به این موضوع نگاه میکنیم متوجه میشویم که غالبا عموم مردم اطلاعات اندکی از بعد تاریخی حجاب دارند. وقتی در این باره مطالعه میکنیم درمییابیم که زنان ایرانی همیشه از گذشته لباسهای پوشیده داشتند، حتی در زمان هخامنشیان و بعدتر نیز این ماجرا وجود داشته است و تقریبا از زمان رضاخان پدیده «بیحجابی اجباری» مطرح میشود.
میرزایی در ادامه با ذکر نکاتی تاریخی درباره مساله حجاب، ادامه داد: با مطالعه تاریخ میبینیم که به عنوان مثال ایرانیها برای نخستینبار شلوار را اختراع کردند و در ادامه اعراب و چینیها این مدل شلوار را با نام شلوار پاکدامنی از روی دوخت و مدل ما برداشتند و استفاده از آن را یاد گرفتند. پس ما به این مفهوم، مسالهای با لباس یا حجاب اجباری نداشتیم.
نویسنده کتاب «تاج بندگی» در ادامه با بیان این نکته که مخاطبان اصلی این کتاب نوجوانان و جوانان هستند، افزود: ما در این کتاب به حجاب از چند بعد نگاه کردهایم. این کتاب یک زبان داستانگونه روایی دارد به این نحو که خانمی از نوجوانی شروع به تحقیق و بررسی در این باره کرده و چیزهای مختلفی را دیده؛ مثلا دیده که در طبیعت، خیلی از حیوانات برای محافظت از خودشان یکسری کارها انجام میدهند یا متوجه شده بسیاری از این حیوانات از یکسری قوانین طبیعی پیروی میکنند و همین طور آرام ارام و با دقت بیشتر در اطراف خود متوجه میشود که هر کالایی که میبیند، یک پوشش و بستهبندی دارد که همان معرف آن کالا به شمار میرود و در ادامه کنجکاو میشود که حالا من به عنوان یک انسان چطور باید خود را در جامعه حفظ کنم و مسؤولیتهای اجتماعی من به چه نحوی تعریف شده است و کمکم با بعد تاریخی ماجرا آشنا میشود و وقتی تاریخ را مرور میکند به مساله کشف حجاب دوره رضاخان میرسد. ما در این کتاب سعی کردیم بیشتر با نوجوانان همکلام شویم تا برای انتخاب خودشان شناخت و آگاهی لازم را داشته باشند.
میرزایی با بیان اینکه در گذشته معمولا داستان حجاب را با بیحجابی مقایسه میکردند و همین مساله موجب میشد این موضوع با عدم اقبال مخاطب روبهرو شود، افزود: وقتی یک نوجوان این کتاب را میخواند، در ابتدای کار شاید خیلی درگیر کلمه حجاب و بیحجابی نشود و خیلی مستقیم درباره این موضوع صحبت نمیشود و بعد آرام آرام او را با مقولهای به نام پوشیدگی، عفت، مسؤولیت اجتماعی و قانون آشنا میکنیم و با مثالها و مصداقهایی که برای او ذکر میکنیم، ذهن او را آماده میکنیم تا قدرت تصمیمگیری او افزایش پیدا کند. تلاش ما بر این نبوده که هر کسی امروز این کتاب را خواند، بلافاصله با حجاب شود، بلکه خواستیم نوجوان ما با یک دیدگاه جدیدتری روبهرو شود. وی در ادامه درباره تاثیر فزاینده رسانه در دنیای حال حاضر نوجوانان گفت: در حال حاضر بچههای ما شبانهروز در معرض انواع مدیا و رسانه قرار دارند و در آنها به زبانهای مختلف از مذمت حجاب میگویند و طبیعی است که آنها واکنش منفی نسبت به این مساله داشته باشند. به همین خاطر در بخشی از کتاب با اشاره به کشورهای آسیایی و اروپایی که در گذشته همه زنان آنها حجاب داشتهاند، تاثیرات رسانههایی را که با اهداف مشخص قصد دادن اطلاعات اشتباه به آنها را دارند متذکر شدهایم که اگر میخواهند پوششی را انتخاب یا رد کنند، لااقل با شناخت و آگاهی باشد.
***
حکایت کشف حجاب
موسسه فرهنگی قدر ولایت کتاب حکایت کشف حجاب را پیشتر وارد بازار نشر کرده بود. فصل اول این کتاب سیر توطئه کشف حجاب را در زنجیره هجوم فرهنگی غرب نشان میدهد و نمونههایی از آن دلایل توجیهی کشف حجاب را مینمایاند که هیچ توجیه منطقی و حتی به ظاهر روشنی برای اعمال کشف حجاب وجود نداشته است. روشنفکران وابسته که تعزیهگردان قضایا بودهاند دلایل واهی و سفیهانهای ارائه میکردهاند که رضاخان به دلیل عدم بینش و نافهمی آنها را تکرار میکرده است. محمدرضا با ستایش از اقدامات پدر، تلویحا آن اقدامات را محکوم کرده و خود با نظراتی که علیالظاهر رنگ و لعاب بهتری پیدا کرده بود، سیاست تبلیغی گستردهای را علیه حجاب آغاز میکند که مکمل اقدامات پدرش میشود. فصل دوم کتاب مذکور «اسناد خشونت رضاخانی و مقاومت مردمی» نام دارد. اسنادی که در این فصل ارائه میشود از کتابهای واقعه کشف حجاب و خشونت و فرهنگ سازمان اسناد ملی ایران انتخاب شده است. نحوه انتخاب این اسناد و هدف از ارائه آنها این بوده است که از یک طرف شدت خشونت و رذالت برنامه به اصطلاح مدرنیزه کردن کشور و آزادی زنان! نشان داده شود و از طرف دیگر مقاومت مردمی و شیوههایی که برای دفاع از اعتقادات خود و عمل به حکم ضروری قرآن یعنی «حجاب» به کار میبستهاند نمایانده شود. در فصل سوم کتاب با عنوان «وقایع مهم حرم حضرت معصومه سلامالله علیها و مسجد گوهرشاد مشهد» سعی شده است ضمن بیان چگونگی ۲ واقعه مهم و بسیار موثر در قضیه کشف حجاب یعنی واقعه حرم مطهر حضرت معصومه سلامالله علیها و مسجد گوهرشاد مشهد مقدس- که به صورت ۲ لکه ننگ ابدی بر دودمان پهلوی معدوم نشسته است- شخصیت علمای بزرگی که در این وقایع نقطه اصلی حرکت بودهاند بازگو شود. فصل چهارم کتاب یادشده، «حکایات و خاطرات» است که خاطرات و حکایتهای شاهدان این واقعه تاریخی از زبان جمعی از علما از جمله آیتالله خوشوقت (امام جماعت مسجد امام حسن(ع) و استاد دانشگاه)، آیتالله حاجسیدحسین بدلا، حجتالاسلام والمسلمین سیدعباس موسوی (امام جماعت مسجد عمار یاسر) و عدهای از اهالی تهران حکایت شده است.