دکتر مجتبی اصغری: تعلل و تاخیر در صدور ویزای نماینده جدید ایران در سازمان ملل به بهانه زنده شدن یاد و خاطره ماجرای گروگانگیری جاسوسان آمریکایی در خاک ایران، بدون شک برآمده از نوعی ایدئولوژی در آمریکاست. حمید ابوطالبی هر که باشد دیپلمات برگزیده جواد ظریف است. احتمالا مثل خود ظریف هم دیپلماتی سوپرانقلابی نیست. تازه خود اذعان دارد در ماجرای فتح لانه جاسوسی آمریکا در سال 1358 حضور نداشته اما دولتیهای آمریکا کماکان بر زنده نگاه داشتن یاد و خاطره بهزعم خودشان این رویداد تاریخی «غیر قابل فراموشی» اصرار میورزند! چرا؟ آیا ایران دیپلماتهای جاسوس آمریکایی را سرانجام به شکلی فجیع کشت؟ آیا آنها در ایران به دست نیروهای انقلاب شکنجه شدند و بدون بهرهمندی از حقوق اولیه انسانی در ملأعام اعدام شدند؟ بهرغم به وقوع نپیوستن هیچ کدام از این اتفاقات به واسطه وقوع انقلاب ضدآمریکایی دوم در ایران، وجهه و هژمونی آمریکا در جهان به صورت جدی خدشهدار شد. گوشی که سیلی جوانان دانشجوی ایرانی در دادگاهی به وسعت جهان را دریافت کرد، هنوز خطر زنده شدن خاطره «دوران تحقیر کارتر» را در دوره اوباما یادآوری میکند.
هنوز یک روز از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور کشورمان با رای مردم نگذشته بود که عدهای با تمسک به آنچه «عقلانیت جهانی» میخواندند، سیاست خارجی کشورمان را برآمده از مفهومی بحثبرانگیز به نام «ایدئولوژی» دانستند. اتفاقا همین افراد معدود، راهکار بهبود روابط ایران با دشمنانی که هیچ پشیمانی از عناد با ایران و ایرانی در رفتار و تفکر آنها دیده نمیشد را حذف «ایدئولوژی» از سیاست خارجی معرفی کردند.
بنای ما در این مقاله پرداختن به مفهوم منفی «ایدئولوژی» از نگاه بسیاری از اندیشمندان غربی و شرقی حوزه علوم اجتماعی و برابر گرفتن اصول و قواعد اسلامی با این مفهوم نیست چرا که شعار ایرانیان از دوره مشروطه تاکنون یعنی پیش از کودتای آمریکایی 28 مرداد، بنا به فرموده عالم بزرگ، مدرس مجاهد، «سیاست ما عین دیانت ماست» بوده و هست. حال اگر عدهای غربزده اصرار دارند در دوره حاکمیت مردم بر سرنوشتشان، دشمنی دشمنان را برآمده از درون جامعه ایرانی و «ایدئولوژی ایرانی» بخوانند هیچ ایرادی ندارد چرا که بزرگترین سیاستگذاران دشمن از گذشته تاکنون به ایدئولوگ بودن خود افتخار ورزیدهاند...از فوکویاما گرفته تا برژینسکی! از هرتزل تا بوش احمق علاقهمند به بازآفرینی جنگهای صلیبی و اوباما با شعار انتخاباتی «آخرین ناجی یهود!»
در آستانه 13 آبان سالی که پشت سر گذاشتیم مروجین همین ایدههای ابداعی توسط میسیونرهای غربی برای کشورهای کمتر توسعهیافته ثروتمند، بزرگداشت حماسه دشمنشناسی ملت ایران و ضدیت با نقشههای آمریکا در براندازی دومین حرکت آزادیخواهانه ملت را برآمده از «کینه شتری» و «حماقت ایدئولوژیک» میخواندند! عجبا! در آمریکا خاطره تلاش مردم ایران برای حفظ انقلاب اسلامی از فتنهجوییهای هرروزه دیپلماتهای مجری طرحهای دولت آمریکا در لانه جاسوسی، هنوز بهزعم سخنگوی وزارت خارجه این کشور «بسیار مشکلساز» است... اما در ایران به واسطه تغییر طبیعی دولت، باید کل تاریخ مملو از دخالتها و کارشکنیهای استعمارگران به دست خود ایرانیها، ذیل اجرای پروژه دایی جان ناپلئونی مبارزه با «سیاست خارجی ایدئولوژیک» پاکسازی شود!
یعنی ایرانیان باید به دست خود، چهره قدرت نرم ایران در جهان را با چشمپوشی از آرمانهای انقلاب و ارزشهای اسلامی در عرصه روابط بینالملل مخدوش کنند و تبدیل به «گاو شیرده رام جهانی شده» شوند که آماده دوشیدن توسط شرکتهای چندملیتی و دولتهای استعمارگر است. واضح است که نسخه مشابه رفتار آمریکاییهای ایدئولوگ که برای دفاع از «تاریخ و اصول» خود قوانین سازمان ملل مبنی بر صدور ویزا برای نماینده ایران در سازمان ملل را تاکنون به تاخیر انداختهاند، برای ایران توصیه نمیشود! ما باید به فرموده نوگلان حامی استعمار و استکبار نقشه خلع سلاح فرهنگی– سیاسی جمهوری اسلامی ایران را در دستور کار قرار دهیم و از اصول خود به صورت داوطلبانه دست بکشیم، باشد که در جامعه جهانی به عنوان شهروندی درجه 2 اما دوشیدنی پذیرفته شویم!
امام خمینی رحمه..الله علیه در پیام برائت از مشرکین سال 1366 میفرمایند: «تجربه انقلاب اسلامی در ایران، با خونبهای هزاران شهید و مجروح و خراب شدن منزلها و به آتش کشیده شدن خرمنهای کشاورزان و کشته شدن تعداد بسیاری در بمبگذاریها و اسیر شدن فرزندان انقلاب و اسلام به دست دژخیمان بعث عراق و هزاران گونه تهدید و فشار اقتصادی و جانی به دست آمده است. ملت ایران تجربه پیروزی بر کفر جهانی را در خراب شدن منازل خود بر سر کودکان در خواب به دست آورده و با فداکاریها و مجاهدات، انقلاب و کشور خود را بیمه نموده است. و ما به تمام جهان تجربههایمان را صادر میکنیم و نتیجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون کوچکترین چشمداشتی، به مبارزان راه حق انتقال میدهیم و مسلما محصول صدور این تجربهها، جز شکوفههای پیروزی و استقلال و پیاده شدن احکام اسلام برای ملتهای دربند نیست.روشنفکران اسلامی همگی با علم و آگاهی باید راه پر فراز و نشیب دگرگون کردن جهان سرمایهداری و کمونیزم را بپیمایند و تمام آزادیخواهان باید با روشنبینی و روشنگری، راه سیلی زدن بر گونه ابرقدرتها و قدرتها، خصوصاً آمریکا را بر مردم سیلیخورده کشورهای اسلامی و جهان سوم ترسیم کنند. من با اطمینان میگویم اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلت میکشاند، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد. ملت شریف ایران توجه داشته باشید که کاری که شما مردان و زنان انجام دادهاید آنقدر گرانبها و پرقیمت است که اگر صدها بار ایران با خاک یکسان شود و دوباره با فکر و تلاش فرزندان عزیز شما ساخته شود، نهتنها ضرری نکردهاید، که سود زیستن در کنار اولیاءالله را بردهاید و در جهان ابدی شدهاید و دنیا بر شما رشک خواهد برد، خوشا به حالتان!»
حال شما خواننده گرامی قضاوت کنید؛ تمسک به مفهوم ضعیف «سیاست خارجی ایدئولوژیک» در تعبیر سیره عملی جمهوری اسلامی در تعامل با آزادیخواهان جهان در عرصه روابط بینالملل، تا چه اندازه ناقص و حقیر است! حضرت امام به کمتر از صدور تکتک خاطرات دردآور مبارزه با کفر در دورافتادهترین سرزمینهایی که استعمارگران به استثمار انسانیت اشتغال دارند، رضایت نمیدهد. خصوصیت صدور خاطرات درد و ذکر روایت فتح به دنبال آن، ناامن شدن جهان برای زورگویان است و این خطرناکترین وجهه قدرت جمهوری اسلامی ایران است.