محمدسرور رجایی، شاعر و ادیب برجسته فارسیزبان افغانستانی و راوی افغانهای مجاهد بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت
گروه فرهنگ و هنر: محمدسرور رجایی، شاعر و ادیب برجسته فارسیزبان افغانستان صبح پنجشنبه گذشته (هفتم مرداد ۱۴۰۰) بر اثر ابتلا به کرونا در بیمارستان میلاد تهران درگذشت. او از هفته قبل به دلیل درگیر شدن ریهاش به این ویروس در بیمارستان بستری شده بود. پیکر زندهیاد محمدسرور رجایی، ادیب برجسته افغانستانی صبح دیروز با حضور خانواده این فقید سعید، شاعران، دوستداران ادب فارسی، جمعی از افغانستانیهای مقیم تهران و همچنین برخی مدیران فرهنگی کشور از غسالخانه بهشت زهرا(س) به سمت قطعه ۲۹ تشییع و در جوار مزار شهید آوینی و شهید صیاد شیرازی به خاک سپرده شد.
او متولد ۱۳۴۸ کابل بود. سال ۱۳۷۳ به ایران مهاجرت کرد و مدیریت خانه ادبیات افغانستان و مدیریت دفتر شعر و داستان افغانستان در حوزه هنری را بر عهده گرفت. از جمله آثار او میتوان به این کتابها اشاره کرد: «در آغوش قلبها: اشعار و خاطرات مردم افغانستان درباره امام خمینی»، «ماموریت خدا: 7 روایت از احمدرضا سعیدی، شهید ایرانی جهاد اسلامی افغانستان»، «گرگهای مهربان کوه تخت: داستانی از افغانستان» و «سفیدتر از آفتاب: گزیده شعرهای حیدری وجودی».
کتاب خاطرات «شهید دکتر سیدعلی شاه موسویگردیزی» از فرماندهان جهادی افغانستان که به دست داعش ترور شد، دیگر محصول تلاشهای محمدسرور رجایی است که بزودی منتشر میشود.
دبیری چند دوره جشنواره «قند پارسی»، جشنواره خانه ادبیات افغانستان و انتشار مجله باغ ویژه کودکان افغانستانی نیز از دیگر فعالیتهای وی در این سالها بود.
مرحوم رجایی از اعضای دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و نیز عضو هیأت تحریریه مجلههای سوره و راه بود و دهها مقاله، یادداشت و گزارش درباره روابط فرهنگی ایران و افغانستان از او به یادگار مانده است.
در این گزارش ضمن اینکه مروری کوتاه داشتهایم به آخرین گفتوگوی زندهیاد رجایی با «وطن امروز» درباره بازگشت پیکر شهید دوران دفاعمقدس «نسیم افغانستانی»، گفتاری از 2 نویسنده و شاعر ایرانی نیز در وصف محمدسرور رجایی از نظرتان میگذرد.
***
* جناب محمدسرور رجایی! با شناسایی و بازگشت پیکر شهید دوران دفاعمقدس «نسیم افغانستانی»، حال و هوای خاصی میان مردم شهیدپرور ایران و مردم افغانستان حاکم شده است، به نظر شما دلیل این همه شور و هیجان چه چیزی است؟
البته ارتباط عاطفی میان 2 ملت ایران و افغانستان همیشه خوب و سازنده بوده به گونهای که برخی مواقع دشمنان مشترک ۲ ملت با فتنههایی در پی کمرنگ کردن این رابطه نزدیک و دوستانه بودهاند. خوشبختانه دشمنان در این باره موفق عمل نکردهاند و این روزها که شاهد آرام گرفتن روح و روان شهید بزرگوار در جوار حضرت امام رضا(ع) هستیم، یک فضای معطر و روحانی میان مردم مجاهد ایران و افغانستان به وجود آمده است.
* درباره شخصیت والای شهید نسیم افغانستانی هم برایمان صحبت میکنید؟
بدون شعار و با تمام وجود میگویم زبانم برای صحبت درباره شهدا قاصر است، زیرا شهدا شخصیتهایی هستند که از جانب خداوند گزینش و انتخاب شدهاند اما درباره جایگاه شهید نسیم افغانستانی همین بس که پس از سالها چشمانتظاری، در صحن آزادی حرم امام رضا(ع) در کنار امام هشتم آرام گرفت و این اتفاق بدونشک نقطه عطفی برای تقویت ارتباط عمیق ملتهای ایران و افغانستان محسوب میشود. مطمئنا مزار این شهید بزرگوار در حرم امام رضا(ع) به یک محفل فرهنگی میان ۲ ملت بدل خواهد شد. برکات شهدا برای تقویت ارتباط عاطفی میان مردم ایران و مردم افغانستان مسبوق به سابقه است، که از این میان میتوان به شهید افغانستانی «رجب غلامی» اشاره کرد که مقبره این شهید بزرگوار در شهر بجستان از توابع استان خراسان رضوی است و از آنجا که در این شهر مهاجران افغانستانی حضور ندارند، خانوادههای شهدای ایرانی بجستان به همراه مردم شهیدپرور آن، نگذاشتهاند شهید غلامی احساس غربت و تنهایی کند و به طور مرتب بر سر مزار شهید حاضر میشوند و همانند شهدای ایرانی برای این شهید افغانستانی هم ارزش زیادی قائل هستند.
* به نظر شما درباره معرفی شهدا، فرهیختگان به چه ابعادی از زندگانی و خصلت شهدا باید بیشتر توجه کنند؟
اجازه بدهید جواب پرسش شما را با یک مثال توضیح دهم؛ درباره شهید نسیم افغانستانی یک نکته به ظاهر ساده که شاید آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفته است به نحوه شناسایی این شهید بزرگوار برمیگردد. آنطور که در خبرها نقل شده در کنار پیکر این شهید - که پس از 35 سال شناسایی شده است- کلاه محلی شهید که سمبل و نمادی برای افغانستانیهاست صحیح و سالم یافت شده است که خود این موضوع یک روشنی و چراغ راه محسوب میشود. در مجموع باید گفت شاعران و نویسندگان باید به زوایای کمتر پرداختهشده و ناب شهدا بپردازند تا اینچنین تاثیرگذاری بیشتری برای مخاطبان به ارمغان بیاورند. در نتیجه معتقدم هنرمندان رشتههای مختلف اگر خدای ناکرده از این موارد چشمپوشی کنند باید در آینده به نسل بعدی پاسخ دهند و در این باره مسؤول هستند، زیرا هنرمندان باید امانت امروز خود را به بهترین شکل ممکن به نسل بعدی منتقل کنند، چرا که اگر در این باره غفلتی شود، شرایط مناسبی برای القای دروغهای دشمنان مهیا میشود که امیدوارم با همت اهالی فرهنگ و ادب هیچگاه این اتفاق رخ ندهد.
میخواهم به عنوان حسن ختام یک بیت شعر سپید از اشعارم را به شهید والامقام نسیم افغانستانی تقدیم کنم.
سنگر، مکان نیست «کان» است
بن هر سنگش عقیقی دارد و یاقوتی
* لشکر فاطمیون: رجایی مقاومت بدون مرز را معنا کرد
همچنین در پیام تسلیت لشکر فاطمیون برای درگذشت شاعر و فرهیخته افغانستانی آمده است: خبر رحلت شاعر، ادیب، نویسنده و پژوهشگر عزیز و ارزشی جناب آقای محمدسرور رجایی علاوه بر مردم عزیز ایران و افغانستان، ضایعهای سترگ برای دوستداران محور مقاومت بود. بر کسی پوشیده نیست این ادیب بزرگ سالهای متمادی زندگی خویش را صرف همدلی میان ۲ ملت ایران و افغانستان و هموار کردن مسیر مقاومت بدون مرز کرد و در این عرصه مرجعی قابل اتکا و قابل اعتنا بود.
جوانان در ایران و افغانستان تا سالها میتوانند جرعههای معرفت مقاومت را از آثار این نویسنده معزز بنوشند.
لشکر فاطمیون همواره در طول حیات مرحوم رجایی از ارتباط با این عزیز، بهره فرهنگی و معرفتی برده و فقدان از دست دادن ایشان را ضایعهای غیرقابل جبران برای خود دانسته و از خداوند منان برای ایشان علو درجات و برای تمام بازماندگان خانواده محترم رجایی صبر زینبی طلب میکند. امید است جوانان مسلمان و دوستداران محور مقاومت در ایران و افغانستان راه ادیب و نویسنده عزیز را ادامه دهند.
***
داغ برادر سخت است
امیر مهریزدان*: سرورجان! از روز تولدت، رازهای عجیبی با خود آوردی. ۲۸ مرداد که برای ایران تلخی کودتای آمریکایی داشت و برای افغانستان، شیرینی «استقلال». در روز استقلال به دنیا آمدی، اما دغدغهات استقلال به کام استکبار نبود. استقلال در آرمان تو پیوندساز بود، استقلال از ظلم و استعمار بود که مذلالمستکبرین و معزالمجاهدین باشد.
از هجرت مجاهدان ایرانی به جنگ افغانستان و حضور مهاجران افغانستانی در دفاعمقدس ایران، آنقدر سند آوردی که برادری و به قول خودت «خون شریکی» حقیقت ابطالناپذیر ۲ ملت شد. حسرت نبودنت را دستهای اختلافافکن، بد نمکی به زخممان خواهد زد. هیهات که دهر بار دیگر، دغدغهمندی چون تو به خود ببیند!
راستی یادت هست هنگام اهدای کتابت به آقا، که فرمود سلام مرا به بچههای افغانستان برسان؟ حالا تکتک آنها که اسناد حماسه و ظلمستیزیشان را جمع کردی، به پیشوازت آمدهاند، یادت نرود سلام برسانی!
سرورجان! تو را چه بخوانیم؟ شاعر، نویسنده، پژوهشگر، روزنامهنگار، مستندساز؟! که تو همه اینها بودی اما اینها همه تو نبودند. برای وصف تو بهترین لفظ همان ترکیب محبوب همیشگیات است: «مأموریت خدا». آن زمان که با وجود ممنوعالورودی به افغانستان، جانت را کف دست گرفتی تا مخفیانه بروی و از مزار شهید احمدرضا سعیدی، شهید ایرانی جنگ افغانستان فیلم بگیری، تا آن زمان که برای معاش عیالت دستفروشی میکردی، تا آن زمان که با ذوق لطیفت برای کودکان افغانستانی، مجله باغ چاپ میکردی تا برایشان ارسال کنی، دنبال چه بودی جز مأموریت خدا؟
راستی حالا میتوانی به قولت عمل کنی و سلام نازنین دخترهای شهید رئوفی را به پدرشان برسانی. مگر مدام دلداریشان نمیدادی که پیکر بابا بالاخره برمیگردد؟! حالا تو با رفیق قدیمیات، همسفره شدهای عمو سرورجان! فقط حواست به حال لطیف دختران خودت هم باشد، بابا سرور!
سرورجان! داغ برادر سخت است. ما ایرانیها یک مجاهد گمنام فرهنگی را از دست دادهایم و برادران افغانستانی، یک پناه بیادعای پرتلاش را. داغ برادر سخت است سرورجان! دعا کن پرچمت را زمین نگذاریم.
ماندهام برای تو نماز لیلهالدفن بخوانم یا برای آرمانهایی که با نبود تو در خاک میشوند... .
* مدیر مرکز سفیرفیلم