printlogo


کد خبر: 236311تاریخ: 1400/5/9 00:00
دولت عدالتخواه! از تصویر خود پاسداری کن...

دکتر مصباح‌الهدی باقری*: ادراک بشر از برخوردهای دائمی‌اش با موضوعات مختلف، از آغاز خلقت وجود داشته و به همین جهت به تصویرسازی از هر آنچه با آن مواجه می‌شود، می‌پردازد اما در دهه‌های اخیر با ورود رسانه‌های جمعی چه در قامت مونولوگ و چه بعدا به‌ صورت دیجیتال و بعد از آن، قدرت گرفتن رسانه‌ها و شبکه‌های تعاملی و اجتماعی، این تصویرسازی و ادراک، بخش عمده‌ای از زندگی انسان‌ها را اشغال کرده و قضاوت‌ها و تصمیمات بعدی‌شان را شکل داده است. در واقع، هر فرد تبدیل به یک رسانه و رسانه‌ساز شده است و جنگ تصاویر و ادراکات، سنگین‌ترین، پرحجم‌ترین و تحیرآفرین‌ترین جنگ معاصر شده است. این مهم تا جایی پیش رفته که رقابت اصلی به ‌جای واقعیت، به حوزه ادراک و تصویرسازی از آن واقعیت منتقل ‌شده است. بعضا حتی این دو (واقعیت و تصویر) در جنگی دائم و مستمر، رو‌در‌روی هم عرض‌اندام می‌کنند. 
از آنجا که حوزه تصویرسازی حوزه‌ای بی‌نهایت است، فلذا جنگ و رقابت اغلب در زمین ادراکات و تصویرسازی‌هاست و بشدت روی هر تصمیم بعدی هم مؤثر جلوه می‌نماید. این موضوع درباره حکومت‌ها و دولت‌ها که به دنبال ارتقای سطح اعتماد عمومی و افزایش سرمایه اجتماعی هستند، به ‌عنوان یکی از دستور کارهای همیشگی مورد توجه و عنایت است. در کشور ما این مهم چندبرابر اهمیت پیدا می‌کند، چرا که یکی از مهم‌ترین جبهه‌های جنگی تصویرسازی روی الان ایران معاصر ساخته ‌شده و هر روز با مدل و آرایشی تازه، وجهه جدیدی از این جنگ و تخاصم رو می‌شود. طمع دشمنان درباره ایران اسلامی آنقدر بالاست که حالا آن را تبدیل به یکی از آزمایشگاه‌های امتحان سلاح‌های تصویرساز و ادراکی‌شان کرده‌اند و نسخه‌های بکر و تازه‌ای از تولیدات (بخوانید شیادی‌های) رسانه‌ای خود را در ایران رونمایی می‌کنند. 
با آمدن دولت جدید به ریاست حاج‌آقا رئیسی، امیدهایی برای افزایش سرمایه اجتماعی شکل ‌گرفته است. مهم اینکه دولت ایشان با گفتمان عدالت توانسته رأی اکثریت رأی‌دهندگان را جلب کند. از این ‌جهت لازم است با دقتی مضاعف هم از تصویر شکل‌گرفته صیانت شود و هم در ارتقای تصویر درست و بجا عمل شود. قابل ‌ذکر اینکه عدم دقت در ایجاد تصویر درست، نه‌تنها برای این دولت خسارت‌زا است، بلکه تصویر انباشته‌ای که در طول دهه‌های اخیر با بی‌مبالاتی در اذهان شکل‌گرفته را تقویت می‌کند. برآیند آن تصویر انباشته، نرخ متوسط مشارکت مردم در انتخابات بود که هشداری جدی مبنی بر توجه به نیازها و مطالبات مردم را گوشزد می‌کند. بدیهی است اقدامات بهنگام و عملکرد ملموس و مؤثر همچنان جایگاه تعیین‌کننده‌ای دارد اما لازم است به بعد تصویرساز دولت هم در کنار آن توجه شایسته شود و کنار گذاردن هرکدام به نفع دیگری، نوعی اهمال غیرقابل‌ بخشش را در این شرایط حاد رقم می‌زند. برای این مهم نکات زیر لازم‌الرعایه است.
اول: شخص اول اجرایی کشور بشدت زیر ذره‌بین افکار عمومی است. تمام مطالبات و انتظارات انباشت‌شده در طول سالیان، توجه زیادی را روانه شخص رئیس‌جمهور محترم منتخب کرده است. شاید مهم‌ترین ویژگی حاج‌آقا رئیسی این باشد که او نمی‌تواند نمایش بازی کند و مثل برخی رؤسای‌‌جمهوری پیشین، بازیگر باشد و کارگردانی و بازیگردانی شود. این البته حُسن بسیار برجسته‌ای است که مردم با شخصیتی ساخته ‌و پرداخته نور، دکور و دکوپاژ سروکار ندارند، بلکه با خود خود خود یک رئیس‌جمهور بدون بزک‌های مرسوم رسانه‌ای و تصویری سروکار دارند و می‌توانند مستقیم و بدون روتوش با او تعامل و دیالوگ برقرار کنند. 
دوم: لایه اول اطراف رئیس‌جمهور شامل همه ‌کسانی که بیشترین ارتباط و درگیری تصویرساز را با ایشان دارند، بشدت باید همین احتیاط را پیشه کنند. رئیس دفتر، معاونان و وزرا به ترتیب در این لایه، نگاه‌ها را به خود دارند. هر گونه آسان‌گیری در حرکات و سکنات و فعل و انفعال‌ها هزینه‌ای سنگین و بعضا غیرقابل جبران به همراه دارد. 
سوم: لازم است دولت روحانی حسابرسی‌شده، تحویل گرفته شود. متأسفانه بی‌انضباطی دولت کنونی و مدیریت نامنسجم و متشتت این دولت در حوزه‌های مختلف، مجموعه‌ای وصله و پینه‌ای از نظامات مختلف را برجا گذاشته است که اگر به‌دقت ماترک آن درست و سرراست تحویل گرفته نشود و در سر جایش به مردم گزارش داده نشود، همه خسارت‌ها در جیب دولت فعلی به ‌عنوان تعهدات سررسید شده محاسبه می‌شود. لذا ارائه تصویر درست ـ و نه با شاخص بازی‌های(!) گمراه‌کننده ـ از آنچه تحویل داده می‌شود یک ضرورت بدون اغماض است و اطلاع‌رسانی درست و دقیق آن در مواعیدش، یک واجب. 
چهارم: دسترسی به مردم و دسترسی مردم به دولت نباید حالت نمایشی و شو به خود بگیرد. مردم باید احساس کنند دیده و شنیده می‌شوند. البته اینکه همه نیازهای‌شان تأمین شود در پرتو این ارتباطات می‌تواند حالت منطقی به خود بگیرد. اینکه سامانه‌هایی برای ارتباط برقرار شود خوب است اما اینکه اینها فقط یک‌طرفه مطالبات، نیازها و مساله‌ها را دریافت کنند و نتوانند پاسخگو باشند، بشدت در میان‌مدت مأیوس‌کننده و موجب افول اعتماد و سرمایه اجتماعی دولت و نظام می‌شود. 
پنجم: کارگزاران باید در میان مردم باشند و خود را در پستوهای برج‌ عاج‌نشینی پنهان و دور از دسترس نکنند. از این‌ جهت حضور بی‌واسطه در میان مردم و احساس تعامل نزدیک باید به یک متاع آسان تبدیل شود. ارزش‌آفرینی‌های کاذب برای این نوع تعامل‌های ساده و صمیمی و بی‌واسطه، خرج زیادی را برای پشتیبانی و حمایت از برنامه‌ها و طرح‌ها و حرکت‌های دولت می‌تراشد. 
ششم: هر لایحه و مصوبه دولت باید پیوست عدالت‌ورزی‌اش ملموس و محسوس باشد. مردم باید بدانند هر طرحی چه مقدار جامعه را به نزدیکی فاصله و کم شدن تبعیض‌ها و کاهش فقر و پیشگیری و مقابله با فساد نزدیک می‌کند و کدام‌یک بر شیپور فقر و فساد و تبعیض می‌دمد و ناامیدی ملی تولید می‌کند. 
هفتم: یکی از دلایلی که رئیس قبلی قوه ‌قضائیه را به سمت ریاست‌جمهوری رهنمون کرد، این علت بود که باید از سرچشمه جلوی فسادزایی و فسادخیزی را گرفت و اگر آن را موکول به نظارت‌ها و وارسی‌های بعدی کنیم هم هزینه‌های مقابله بالا می‌رود و هم نسبت مستقیمی با کاهش فساد پیدا نمی‌کند. لازم است در این جایگاه با استناد به محکمات قرآنی و روایی، مقامات بالایی و آنان که از آزادی عمل بیشتری برای دسترسی به بیت‌المال برخوردارند و اختیارات گسترده‌ای دارند و بعدا مقامات پایین‌تر و پایین‌تر، در رتبه‌های اولیه نظارت شدید و حسابرسی و حساب‌کشی قرار گیرند. بدیهی است انجام این مهم قرار نیست مایه شدت و افزایش ریسک‌گریزی مدیران شود ولی لازم است در این برهه که هر انحراف کوچک، سرمایه اجتماعی متزلزل را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، با مراعات و دقت، امور تمشیت شود. 
هشتم: خانواده و نزدیکان مسؤولان و کارگزاران، از هر گونه تصویرسازی خطا که آنان را در نقش‌هایی دور از زندگی متوسط (حتی پایین‌تر از آن) قرار می‌دهد بشدت پرهیزکرده و از نزدیک‌ شدن به فضای زندگی‌های اشرافی (مسرفین/مترفین/مبذرین) و به‌‌اصطلاح لاکچری حتی در کوچک‌ترین و جزئی‌ترین مسائل و وسایل خودداری کنند تا جایی که بسیاری از حلال‌های مردم را برای خود تنگ و مضیق سازند. این دید و ادراک شایع که امکانات وسیع رفاهی در اختیار مسؤولان امر و کارگزاران و اهل‌ و عیال‌شان قرار دارد، باید به نفع مردم و طبقات فرودست اصلاح شود و نزدیک‌ترها و وجیه‌ترها زیر ذره‌بین درستکاری و درست‌کرداری قرار گیرند. ۲ جمله معروف: «مگر گناه کردیم عزیزمان مسؤول شده» یا «پول و اموال خودمان است» باید از ادبیات توجیهی نزدیکان مسؤولان حذف ‌شده و این فهم ایجاد شود که مسؤول نظام فقط برای راحتی خدمت حداکثری به مردم باید حد رفاهش در حداقل ممکن تضمین شود و بیشتر از آن جز خسارت‌آفرینی سهمناک به اعتماد عمومی ثمره‌ای ندارد. 
نهم: مردم به‌ عنوان ولی‌نعمت مورد توجه قرار بگیرند. اینکه کرامت و عزت ‌نفس مردم توسط لایه‌های مختلف خدمت‌دهی دولت مورد توجه قرار گیرد و در حد یک جایزه و تقدیر و اتفاق نماند و فراگیر شود، به ‌عنوان یک امر جدی پیگیری و مستقر شود تا جایی ‌که این امر نه‌تنها به ‌عنوان یک ضرورت، بلکه در قالب یک شیوه متعارف تعامل انسانی درآید. 
دهم: رئیس‌جمهور به ‌عنوان نماینده حقیقی مردم در جایگاه احقاق حق و در مواقع تظلم، اعاده حق قرار گیرد و به‌عنوان لایه‌ای از قدرت و مقابل ایشان(= مردم) تلقی نشود. 
بدیهی است رئیس‌جمهور نماینده آحاد مردم بوده و هیچ قشر و جنس و طبقه و حزبی تفوق و تقدم بر دیگری ندارد. این مهم نه در لفظ که در مواجهات و برخوردها باید به‌صورت جدی لحاظ شود. 
یازدهم: در شیوه اطلاع‌رسانی و اشاعه اخبار درباره رئیس‌جمهور و دولت، باید ترازی بین گزارش عملکردها و گزارش مطالبات باشد. اینکه هر کدام از این کفه‌ها سنگین شود،خاصه کفه اول، بیشتر از آنکه از تولید حمایت کند، ایجاد بی‌اعتمادی و تلقی بازارگرمی می‌کند و بشدت با انسدادهای ادراکی و تصویرساز مردم در میان‌مدت و بلندمدت مواجه خواهد شد. 
دوازدهم: لایه‌های مختلف نظام حکمرانی دسترسی مردم به خود را با کمترین هزینه برقرار کنند و سیستم به ‌گونه‌ای باشد که در صورت غیبت هر لایه از پاسخگویی، لایه بالاتر امکان فعال شدن و اعاده حق و پیگیری و رسیدگی را داشته باشد. 
سیزدهم: با توجه به خلأهای جدی در نظام حکمرانی و البته تبعات کارکردی آن، لازم است هر دستور با دقت برای تحقق پیگیری شود و از رها شدن مصوبات و لوایح خوب، در چنبره‌های بروکراسی‌زده نظام اجرایی که در این سال‌ها خوب یاد گرفته چگونه کاری را معطل و متوقف کند، صیانت و پاسداری شود. 
چهاردهم: فرآیند اطلاع‌رسانی و اخبار با توجه به حضور و وجود شبکه‌های اجتماعی نمی‌تواند رویکردی منفعل (و مونولوگ) به خود بگیرد. در این زمینه لازم است ضمن طراحی یک نظام اطلاع‌رسانی یکپارچه تعاملی، برای موقعیت‌های اضطراری و حاد، دستورنامه‌های خاص و اورژانسی تدارک دیده شود تا با تمرین مناسب از این عقب‌ماندگی تاریخی در جریان اطلاع‌رسانی شفاف و بموقع اجتناب شود. 
پانزدهم: دولت در هر قول و فعل اشتباهی، خود نخستین مواخذه‌کننده و پیگیری‌کننده باشد و اجازه ندهد کارگزاران خطاکار، خود را در چتر حمایتی حزبی و قبیله‌ای مصون بدانند. این یعنی دولت، همیشه با منفعت مردم، منفعت می‌کند و غیر از آن نفعی نمی‌طلبد. 
شانزدهم: مدیریت رسانه و تصویر دولت باید در عین آزادی و اختیار عمل بخش‌های مختلف، از یک انسجام درونی محکم و متین برخوردار باشد. برای این مهم روابط عمومی‌های چابک و کاربلد از نان شب واجب‌تر است. کلیت این موضوع باید جای دیگری به صورت مبسوط، شرح داده شود و در اینجا فقط به ۲ نکته حائز اهمیت اشاره می‌شود:
الف- به فعالیت‌ها و عملکردها بسیار بیشتر از سخنرانی‌ها اهمیت داده شود، به طوری ‌که هر چقدر از رأس هرم اجرایی پایین می‌آییم این نسبت میل به صفر‌ ‌کند. 
ب- همان‌طور که اختیارات و مسؤولیت‌های قوه مجریه با قوه‌ قضائیه قابل مقایسه نیست، مدیریت جریان رسانه‌ای آن هم کاملا متفاوت و در یک فضای دیگری (کاملا دیگری!!) است. لذا اگر تیم رسانه‌ای همراه با رئیس‌جمهور از قوه ‌قضائیه مهاجرت کرده‌اند، لازم است همه طرح‌ها و برنامه‌های قبلی را کنار گذاشته و به بازطراحی و بازسازی رسانه‌ای دولت و رئیس‌جمهور و مدیریت آن بپردازند، حتی از مشاوران ارشد رسانه‌ای استفاده درست (و نه نمایشی) کنند تا اتفاق شایسته‌ای رقم بخورد. در سالیان گذشته تقریبا همه دولت‌ها در جریان رسانه‌ای‌شان بدون طرح مشخصی فقط به صورت خطی و نامنسجم خبر و گزارش کم‌کیفیت و کم‌عمق ارائه می‌دادند و فقط در موعدهای نزدیک انتخابات با نیم‌نگاهی به آن، رسانه و تصویر دولت را بزک می‌کردند. 
آنچه آمد نکات ابتدایی ولی مبنایی برای فعل‌وانفعال‌های رئیس‌جمهور برگزیده و دولتمردان است که با تصویرپردازی‌های درست، ذهن توده مردم را در حمایت از سیاست‌ها و اقدامات برمی‌انگیزد و حس هواخواهی از دولت و وفاداری به ‌آن را در بین آنها شکوفا می‌سازد. 
* پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق‌ علیه‌السلام

Page Generated in 0/0080 sec