گزارش «وطنامروز» از حواشی مصوبه جدید شورای نظارت بر صداوسیما درباره فعالیت هنرمندان در فضای مجازی
فاطمه بوجار: قانون این است: هر چه میخواهی بکن و هر چه میخواهی بگو اینها فراموشکارتر از آن هستند که به یاد بیاورند؛ مطمئن باش دوباره سراغت میآیند...
این جمله، سیاست سلبریتیها در مواجهه با صداوسیماست، البته حق دارند چون این قانون را از رفتار خود ما نتیجهگیری کردهاند؛ وقتی چند روز بعد از پیدا شدن سگ خانم بازیگر و نمایش اینستاگرامیاش، او را به ویژهبرنامه شب یلدا دعوت میکنیم بدون آنکه بسنجیم این رفتار چه تاثیری بر روان جامعه خواهد گذاشت. 15 تیرماه امسال مصوبه جدید شورای نظارت بر سازمان صداوسیما منتشر شد. طبق این مصوبه، صداوسیما موظف شد با هنرمندانی که شئونات اخلاقی و رسانهای را در شبکههای اجتماعی رعایت نمیکنند، قطع همکاری کند. هنرمند بخشی از پیکره فرهنگ جامعه است. رفتار و سبک زندگی او در محیط حقیقی و فضای مجازی بر جامعه اثر میگذارد. همه هنرمندان برای حضور در سریالها و برنامههای صداوسیما باید از چند قاعده مشخص پیروی کنند. از طرفی زندگیای که آنها در شبکههای اجتماعی از خود به اشتراک میگذارند با آنچه در تلویزیون نمایش دادهاند، متفاوت است. اینجاست که زنگ هشدار تناقض به صدا درمیآید.
طبیعی است هر کس در فضای خصوصی خود مختار است هر گونه میخواهد عمل کند اما هنگامی که فرد عضو سیستمی با چارچوبهای مشخص است و از طرف دیگر زندگی خودش را در معرض دید مخاطبان آن سیستم میگذارد باید بپذیرد که به قوانین آن سیستم عمل کند و اگر مایل نیست اینگونه رفتار کند، خب! مشخص است که دیگر سیستم علاقهای برای بهکارگیری او نخواهد داشت. قانون تصویب شده سعی دارد تا چنین سازوکاری را اعمال کند. برای بررسی تاثیرات و زوایای دیگر این قانون با محمدامین حسام، مدرس سواد رسانهای به گفتوگو نشستهایم. اما نخستین سوال بعد از تصویب هر قانونی این است که مشمولان این قانون به آن عمل خواهند کرد؟ حالا آیا هنرمندان به مصوبه جدید شورای نظارت بها خواهند داد؟
محمدامین حسام در پاسخ به این سوال میگوید: «از نگاه و زاویه دید سلبریتیها هنوز ارتباطی بین سازمان صداوسیما و شبکههای اجتماعی ایجاد نشده و آنها قبول ندارند سازمان صداوسیما در این مورد اعمال نظر داشته باشد. سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوتی و تصویری (ساترا) که زیرمجموعه معاونت فضای مجازی صداوسیماست و بخش شبکه نمایش خانگی وزارت ارشاد ۲ نهاد بالادستی حاکمیتی هستند که بر سر شبکه نمایش خانگی و تنظیم مقررات برای سلبریتیها با هم کش مکش دارند. حالا وقتی من سلبریتی میبینم که در گستره رسانهای کشور چنین دعوای حاکمیتی وجود دارد و این جدال هنوز حل نشده است طبعا این قانون هم برای من قانونی نیست که بتوانم از آن فرمانبرداری و اطاعت داشته باشم. این تنها راجع به صداوسیما هم نیست، اگر حتی وزارت ارشاد و وزارت ارتباطات هم چنین قانونی رو وضع میکردند باز هم سلبریتی حرف گوش نمیکرد چون وحدت کلمه و وحدت رویه در بحث تنظیمگری شبکههای اجتماعی و شبکه نمایش خانگی وجود ندارد».
* مشکل وضع این قانون، بیقانونیهای قبل است
ضمانت اجرا قدرتی است که برای به کار بستن قانون یا حکم دادگاه از آن استفاده میشود. قانون فاقد ضمانت اجرا نیز وجود دارد، البته این به معنای بیاثر بودن آن قانون نیست و در هر حال قانون بازدهای دارد ولی قانونی که ضمانت اجرا داشته باشد یک هیچ از بقیه قوانین جلوتر است. حسام در رابطه با ضمانت اجرای این قانون میگوید: «به نظر من این قانون ضمانت اجرا ندارد چون ما تاکنون هیچ بازدارندگی چه از طرف ساترا، چه وزارت ارشاد، چه وزارت ارتباطات و نهادهای قانونگذاری که در این عرصه حضور داشتند، ندیدیم. نهایت بازدارندگی قانونی که داشتیم بحث سانسور کردن بوده که آن هم با هزار چالش مواجه شده است. مهمترین مشکل وضع چنین قانونی، بیقانونیهای قبلش است، یعنی وقتی نتوانستیم در سپهر فرهنگی کشور یک نهاد قانونگذار متقن داشته باشیم و هنوز هم سازمان صداوسیما از طرف هنرمندان و شبکههای نمایش خانگی در این عرصه مقبولیت ندارد، طبیعتا هر چقدر هم قانون زیرمجموعه صداوسیما وضع بشود، باز قوانین بازدارنگی نداشته و بیتاثیر هستند».
* دوباره باجدهی اتفاق میافتد؟
فروردین ۹۹ وحید یامینپور، پژوهشگر حوزه هنر اسلامی، نویسنده و فعال رسانهای و رئیس کنونی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی در گفتوگوی با خبرگزاری فارس که درباره موضوعاتی مرتبط با رسانه ملی بود، میگوید: «روند صداوسیما در سالهای اخیر باج دادن به سلبریتیها بوده است. روند خریدن اعتبار برای خودش از طریق باج دادن به سلبریتیها بوده است. روند خرج کردن بیتالمال برای خریدن اعتبار بوده است». اینکه سلبریتیها هر چه دلشان میخواهد، میگویند و پس از آن صداوسیما باز آنها را حلوا حلوا کرده و بر سرش میگذارد، نشان میدهد که حرفهای وحید یامینپور خیلی هم بیراه نیست. حالا با این وضع آیا صداوسیما به این قانون پایبند خواهد بود؟
حسام در این باره میگوید: «وقتی صداوسیما قانونی را پایهگذاری میکند به این قانون پایبند هست و تا جایی که من اطلاع دارم قانونهایی را که وضع میکند، پیگیری هم میکند ولی اجرا کردن این قانون در حال حاضر امکانپذیر نیست چون وضعیت کنونی یک شبه به وجود نیامده که بخواهد با وضع یک قانون یک شبه هم از بین برود. تغییر فرهنگی امری است که به صورت بلندمدت اتفاق میافتد؛ چه خراب شدنش، چه دوباره ساختنش. یک چیز بلندمدت است. به نظر من صداوسیما به این قانون پایبند است و شرایط در بلندمدت عوض خواهد شد، البته مشروط بر اینکه نهاد تصمیمگیر که در اینجا صداوسیماست از طرف سلبریتیها پذیرفته شده باشد».
* سریالها از دست خواهند رفت؟
بخشی از سرگرمی خانوادههای ایرانی برنامههای تلویزیونی بویژه سریالهاست. شاید این نگرانی به وجود آید که اگر صداوسیما بخواهد جلوی رفتارهای غلط هنرمندان بایستد، ممکن است در تولید برنامههای سرگرمی و سریالها دچار چالش شود. حسام به عنوان پژوهشگر تولیدات تلویزیونی مساله را اینطور نمیبیند. از زاویه نگاه او، با وضع این قانون سریالسازی در تلویزیون خیلی تحتالشعاع قرار نمیگیرد.
او موضوع را اینگونه توضیح میدهد: «هنرمندان میدانند که صداوسیما با وجود همه تخریبها و هجمهها همچنان با اختلاف زیاد پرمخاطبترین رسانه کشور است، اگرچه معتقدم صداوسیما مثل قبل یکهتاز نیست و رقبایی هم به وجود آمدهاند ولی رقیبهایی مثل شبکههای اجتماعی و شبکه نمایش خانگی نمیتوانند حالاها حالاها به وضعیت فراگیری و تاثیرگذاریای که صداوسیما بر مخاطب دارد، دست یابند. با درنظر گرفتن ظرفیت عظیم صداوسیما طبیعی است که هنرمندان مایل به همکاری با صداوسیما باشند. الان مشاهده میکنیم که مشهورترین بازیگران در تلویزیون حضور دارند. معروفترین بازیگران کشور وامدار صداوسیما هستند. همه اینها در بدو ورودشان به عرصه هنر از صداوسیما سرمایه اجتماعی کسب کردند، هوادارهایشان را از صداوسیما گرفتند و بعد از صداوسیما خارج شدند، به همین دلیل فکر میکنم کیفیت کارهای صداوسیما با وضع این قانونها نهتنها افت نخواهد کرد، بلکه وقتی صداوسیما یک سازوکار قانونی منسجم داشته باشد، یک نظام دقیق و اعتباربخش داشته باشد، قطعا این باعث وحدت رویه شده و کیفیت تولیدات رسانهای صداوسیما بالاتر میرود».
* ما عجیب نیستیم!
حسام برای اینکه توضیح دهد وضع این قانون آنقدرها هم عجیب و غریب نیست، از آن طرف آبیها مثال میزند: «اگر به شبکههای تلویزیونی دنیا مثل شبکه NHK ژاپن یا سایر شبکههای دولتی یا نیمهخصوصی نگاه کنید، همه یک سازوکار قانونی برای هنرمندانشان دارند و حتی پروتکلهایشان آنقدر دقیق است که به فضای مجازی هنرمندان هم رسیده است. وقتی یک هنرمند میخواهد در این نهاد رسانهای شود، از او یک تعهد میگیرند که تا آخر دنیای هنری که قرار است فعالیت کند موظف است به این تعهدنامه عمل کند ولی متاسفانه چنین چیزهایی در صداوسیمای ما نیست».
* بدل صداوسیما
احتمالا خیلی از هنرمندانی که از صداوسیما رویگردان شدند تصور میکردند میتوانند حضور در شبکه نمایش خانگی را جایگزین بودن در صداوسیما کنند اما اشتباه محاسباتی آنها این بود که میزان مخاطبان را از ترازوی قیاسشان حذف کردند. حسام در ادامه صحبتهایش این جایگزینی را موشکافی میکند: «وقتی از بیرون نگاه میکنید خیلی از کارگردانها و بازیگرانی که به نحوی از صداوسیما رفتند، احساس کردند شبکه نمایش خانگی میتواند جایگزین مناسبی برای صداوسیما باشد و وارد آن شدند. کسی که به ظرفیت رسانهای کشور اشراف ندارد، ممکن است بگوید شبکه نمایش خانگی یک پشتوانه است ولی قطعا در میانمدت و بلندمدت اصلا پشتوانه خوبی نخواهد بود کما اینکه شما دیدید بازیگرانی که از صداوسیما رفتند و وارد شبکه نمایش خانگی شدند و به زعم خودشان بسیار هم پرمخاطب بودند، یا سریالهایشان موفق نبوده یا آن میزان موفقیتی را که در تلویزیون کسب کردند نتوانستند به دست بیاورند. در بیشترین حالت ممکن در شبکههای نمایش خانگی طبق آمارهای موجود ۴ تا ۵ میلیون مخاطب وجود دارد ولی پلتفرمی مثل صداوسیما اگر یک سریال متوسط تولید بکند براحتی ۱۰ میلیون مخاطب را خواهد داشت. از نگاه یک سلبریتی باهوش، صداوسیما هیچ وقت جایگزینی نخواهد داشت».
* هیچ جای دنیا اینطور نیست!
در پایان گفتوگو، حسام به این موضوع اشاره میکند که در کشور سازمانی که کنش سلبریتیها را مدیریت کند وجود ندارد. او میگوید: «متاسفانه ما یک نهاد تصمیمگیر درباره سلبریتیها نداریم. در همه کشورهای مهم دنیا که صاحب سینما، تلویزیون و هنر هستند یک مرجع تصمیمگیرنده در رابطه با سلبریتیها وجود دارد. حتی کشورهایی که از لحاظ سابقه رسانهای و هنری مثل ما نیستند هم یک نهاد کنترلگر، یک نهاد نظارتکننده و یک نهاد قانونگذار دارند که بتواند درباره سلبریتیها اظهارنظر بکند و سلبریتیها هم تابع قوانین آن باشند. هیچجا مثل ایران نیست که سلبریتیها بتوانند همه کاری بکنند، همه جا حضور داشته باشند، هرحرفی را که خواستند و هر نکتهای را که به ذهنشان رسید آزادانه بیان کنند. شما هیچ کجا را نمیتوانید پیدا کنید که اینطور باشد».سوال پایانی این بار از مسؤولان صداوسیما است: آیا تلویزیون باز هم به سلبریتیها باج خواهد داد؟ آیا صداوسیما باز هم در برابر ولنگاری فرهنگی سلبریتیها در شبکههای اجتماعی کوتاه خواهد آمد؟
اگر پتانسیل بزرگ صداوسیما و میزان مخاطبان شبکه نمایش خانگی را کنار هم بچینیم به نظر میرسد اعمال سفت و سخت این قانون آنقدرها هم کار دشواری نیست؛ فقط صبر لازم دارد. چند صباحی دیگر عیار صداوسیما در مواجهه با هنرمندان هنجارشکن مشخص خواهد شد.