یونس مولایی: آخرین سخنرانی مقامات دولتی درباره آنچه در 8 سال گذشته بر اوضاع ملک و مملکت رفته است به هر چیزی شبیه بود الا آنچه به چشم میآید، این را هم میتوان از مزاحهای روزگار دانست که سرانجام رئیس دولتی که از پشت شیشههای دودی اتومبیلش از روی چهرههای مردم نظرسنجی برگزار میکرد، در ارائه گزارش کار خود ادعاهایی را بر زبان آورد که به هر چیز میتوانست شبیه باشد الا آنچه به چشم مردم میآید.
با این حال پیمانه پرهزینه دولت دوازدهم و دوره 8 ساله ریاستجمهوری حسن روحانی نیز پر شد. 8 سال پیش بود که در جلسه تنفیذ حکم ریاستجمهوری، حسن روحانی از لسان حافظ شیرازی گفت «که دراز است ره مقصد و من نوسفرم». او البته تا جایی که توانست از این نوسفری و درازی راه برای خود حاشیه امن خرید تا تقریبا نیمه اول راه خود را با پیوند زدن همه چیز به دولت قبل سپری کند و در نیمه دوم نیز برای درازتر شدن راه مقصد در دوران سفر دولتش پای همه چیز را به میان کشید تا پاسخی به مردم ندهد، گو آنکه این بار میلی برای تفأل به حافظ نبود و الا احتمالا خواجه شیراز این بار میگفت: «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز».
و اما بعد، آیا با رفتن روحانی میتوان خبر از پایان عصر روحانی داد؟
احتمالا آری و یقینا خیر؛ آری از آن جهت که آغاز دولت سیزدهم میتواند مطلع عصر جدیدی برای ایرانیان باشد، عصری که در آن فعالیت جای انفعال، تحرک جای سکون، خدمتگزاری جای منتگذاری، آبادی جای ویرانی، گشایش جای سختی و در نهایت سعادت جای فلاکت قرار گیرد. عصری که در آن با ایجاد تغییرات ساختاری و اصلاح تدریجی شرایط مقدمات زیست بهتر برای عموم مردم بویژه طبقات محروم فراهم آید.
و لاجرم خیر، از آن رو که اثرات 8 سال دولتداری حسن روحانی و تاثیرات فراگیری تفکر جریان غربگرا بر موقعیت کنونی ایران تا مدتهای مدیدی مقابل دیدگانمان حاضر خواهد بود. میراث به جا مانده از دولتی که با کلید خود بر امید، آبادی و سفره مردم قفلی پولادین زد، تا جایی که باید نخستین ماموریت دولت جدید را به وجود آوردن نگاهی جدید در ذهنیت مردم خستهای دانست که بسیاری از آنها امید چندانی به بهبود شرایط خویشتن ندارند؛ طبقات محروم و متوسطی که احتمالا به سختی سیمای رنجکشیده و خموششان از پشت شیشههای اتومبیل رئیسجمهور به چشم آمده است.
* آنچه بود و آنچه هست
سیاست و حکمرانی ماهیتی سیال و تا حدودی پیشرو دارد، به گونهای که عملا گذر زمان و پیشرفت بشری حدی از پیشرفت را با خود به همراه دارد. با این حال دولت روحانی پیش از هر گونه قضاوتی درباره جوانب مدیریتش بسیاری از داشتههای مردم را نیز در طول 8 سال گذشته نیست و نابود کرد. اگر شرایط دشوار اوایل دهه90 فرصت انتخاب را برای او فراهم آورد، تجربه مجدد آن شرایط تبدیل به بخشی از آرزوهای عموم مردم در سال 1400 شده است.
با این حال نگاه اجمالی به وضعیت سیاست خارجی و سیاست داخلی میتواند مشتی نمونه خروار از عملکرد روحانی را برای افکار عمومی عینیت بخشد.
سیاست خارجی به عنوان رکن و وجه هویتبخش دولتهای یازدهم و دوازدهم بیشترین موضوعیت را در اظهارات مقامات دولتی در 8 سال گذشته داشته است. به گونهای که در ابتدای کار با طرح حل مشکل آب آشامیدنی در سایه توافق هستهای تمام شقوق اجرایی و مدیریتی کشور را به سیاست خارجی پیوند زده و پس از آن نیز با اعلام ناکامی در پروژه سیاست خارجی با شانه خالی کردن در برابر مسؤولیتها، نشانی کاخ سفید را به عنوان مسبب تمام مشکلات اعلام کردند. بر این اساس باید مهمترین آسیب دولت در عرصه سیاست خارجی را خالی کردن دست کشور از هر گونه ابتکار عمل دانست؛ دولتی منفعل که در برابر تحریم و زورگویی خارجی حتی پس از توافق برجام و تعهدات سنگین، هیچ راهحلی جز لعنت فرستادن به ترامپ نداشت. وزنبخشی غیرمعقول به ابزار سیاست خارجی عملا باعث شد طرف غربی با اطمینان بیشتر نسبت به نبود ابتکار عمل از سمت طرف ایرانی، فشارهایش را افزایش دهد. نکته جالب در این باره را میتوان عصبانیت دولت در شکلگیری ابتکار عمل برای ایران در مصادیقی همانند قانون «اقدام راهبردی برای رفع تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» مصوب مجلس یازدهم دانست. تا جایی که در آخرین روزهای دولت و در شرایطی که عمق معیوب و ناکارآمد بودن دکترین سیاست خارجی دولت برای همگان عیان شده است باز هم روحانی و دیگر چهرههای دولتی در اظهاراتی ضدملی تلاش میکنند عدم رفع تحریمها در دوره رئیسجمهور دموکرات آمریکا را نیز ناشی از تصویب این قانون و ابتکار عمل کشورمان در پاسخگویی به خلف وعده طرف آمریکایی القا کنند. در نهایت مهمترین آسیب بلندمدت سیاست خارجی دولت روحانی فارغ از توافق نامتوازن برجام و تعهدات سنگین ایران در برابر امکان آنی آمریکا برای خروج از برجام، تهی شدن سیاست خارجی ایران از هر گونه ابتکارعمل و تضعیف جایگاه منطقهای و جهانی کشورمان است. آواربرداری در این زمینه ماموریت دشوار دولت سیزدهم خواهد بود، چرا که توفیق در سیاست خارجی پیش و بیش از هر چیز نیازمند تغییر جایگاه کشورمان در معادلات جهانی و ترسیم افقی روشن از یک سیاست خارجی فعال و مقتدر است.
در عرصه سیاست داخلی اما مهمترین آسیب دولت روحانی را باید در رویه 8 سال گذشته مبنی بر استراتژی تقویت شکافهای سیاسی و تضعیف موضع ملی با نیت بهرهبرداریهای کوتاهمدت دانست؛ بذر کینهای که دولت روحانی در مواجهه با منتقدان خود در فضای عمومی جامعه پاشید و در نهایت مدیریت ناکارآمدش جامعه ایران را در یک شرایط سرخورده و ناامید قرار داده است. پروژه احیای امید و ترمیم شکافهای اجتماعی کارویژه حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی در عصر پساروحانی در مواجهه با میراث به جا مانده از دولتهای یازدهم و دوازدهم است.