عرفان حاجبابایی: تلخ بود و غیرمنتظره؛ صحبت از حذف تیم ملی والیبال ایران از رقابتهای المپیک است؛ تیمی که تا همین چند سال پیش با اختلاف زیادی قاره آسیا را پشت سر گذاشته بود و در تورنمنتهایی مثل لیگ ملتها، جامجهانی و... نفس قدرتهای بزرگ والیبال جهان را گرفته بود؛ تیمی که حتی روزگاری عنوان چهارمی لیگ جهانی را به دست آورده بود و قدرتی در جهان نبود که طعم باخت مقابل سروقامتان والیبال ایران را نچشیده باشد اما امروز در میان بهت و حیرت همانهایی که سالن 12هزار نفری آزادی را به عشق این تیم و برای ایجاد دلهره در دل حریفان به لرزه در میآوردند یا در خانهها با چشم نگران برای موفقیت والیبالیستها دعا میکردند، ایران شکست خورده به خانه بازمیگردد؛ شکستی که هیچ کس انتظارش را نداشت اما حالا باید به عنوان واقعیتی تلخ پذیرفته شود.
* فرصت زیادی که سوخت
پس از اینکه تیم ملی والیبال ایران به همراه ایگور کولاکوویچ توانست با قهرمانی در مسابقات انتخابی المپیک در قاره آسیا به میزبانی کشور چین جواز حضور در رقابتهای المپیک توکیو را کسب کند، ویروس عالمگیر کرونا حکومت خود بر جهان را آغاز کرد و همین مساله در نهایت باعث به تعویق افتادن رقابتهای المپیک شد. پس از این اتفاق، فدراسیون والیبال ایران تصمیم گرفت با توجه به فاصله زیادی که تا المپیک ایجاد شده، با کولاکوویچ قطع همکاری کند و یک سرمربی بزرگتر را جانشین او کند. این تصمیم فارغ از اینکه تصمیم درست یا غلطی بود، به شکل درستی اجرایی نشد، چرا که حد فاصل کنار گذاشتن کولاکوویچ تا انتخاب سرمربی جدید که ولادیمیر آلکنو نام داشت، 7 ماه به طول انجامید و این 7 ماه یعنی از دست رفتن فرصت داشتن یک سرمربی جدید؛ 7 ماهی که تیم ملی والیبال ایران عملا به حال خود رها شده بود و هیچ کادری وجود نداشت تا عملکرد بازیکنان ملیپوش ما را در سال منتهی به المپیک زیر نظر بگیرد. فدراسیون والیبال با این حربه، برای چند ماه از پرداخت حقوق سرمربی تیم ملی خلاص شد اما این تصمیم در نهایت به ضرر والیبال ایران تمام شد، چرا که وقتی آلکنو آذرماه هدایت تیم ملی والیبال را پذیرفت، تا فروردین 1400 هم به تهران نیامد و این یعنی والیبال ایران عملا یک سال را جهت آمادهسازی بیشتر و بهتر برای المپیک از دست داد و مربی بزرگ و کارنامهداری همچون آلکنو هم نتوانست در مدت زمان کوتاهی، تیمی قوی و آماده را به رقابتهای والیبال لیگ ملتها و المپیک بفرستد. تصمیم فدراسیون در ایجاد وقفهای طولانی میان کنار گذاشتن سرمربی پیشین و انتخاب سرمربی جدید، به والیبال ضرر زد اما در حال حاضر به نظر میآید تغییر سرمربی فعلی هم میتواند تصمیم غلط دیگری باشد که باز هم والیبال ایران را با مشکل مواجه کند، چرا که ثبات، رمز موفقیت یک مجموعه است و اگر قرار باشد باز هم یک مربی دیگر به ایران بیاید، همه چیز باید از نو آغاز شود. آلکنو پس از ۲ تورنمنت سنگین که صدالبته نتایج قابل دفاعی در آن نگرفته، به شناخت خوبی از تیم و بازیکنان دست یافته و اگر حمایت فدراسیون را پشت سر خود داشته باشد، میتواند ساختمان جدیدی را بر ویرانههای المپیک 2020 بنا کند.
* به وقت پوستاندازی
باید پذیرفت نسل طلایی والیبال ایران دیگر به آخر خط رسیده است؛ نسلی که با ولاسکوی بزرگ شکوفا شد و توانست جایگاه نخست خود در قاره آسیا را به دست آورد و درخششهایی تکرارنشدنی را در لیگ جهانی والیبال به نام خود ثبت کند؛ نسلی که با کواچ بالاترین رتبه در لیگ جهانی را کسب کرد و پس از آن با لوزانو علاوه بر صعود به المپیک 2016 توانست به جمع 8 تیم برتر این رقابتها صعود کند؛ نسلی که ستارگانی همچون فرهاد ظریف، حمزه زرینی، فرهاد قائمی، مهدی مهدوی، مجتبی میرزاجانپور و بسیاری دیگر در آغاز آن حضور داشتند اما به مرور جای خود را به چهرههای دیگری دادند و حالا به نظر میرسد فارغ از اینکه چه کسی در ادامه روی نیمکت تیم ملی بنشیند، الان فرصت خوبی است تا باقی چهرههای آن نسل طلایی که حالا هم پا به سن گذاشتهاند و هم دیگر آن توان و انگیزه سابق را ندارند، جای خود را به جوانانی بدهند که با انرژی و نیروی جوانی آماده حضور در تیم ملی هستند تا در این فرصت 3 ساله تا المپیک بعدی، بتوانند تجربه لازم را کسب کنند و والیبال ایران را که الان دیگر قدرت اول آسیا هم نیست، یک بار دیگر به جایگاه واقعی خود بازگردانند.